نشانی اصلیترین تحولات سیاسی ایران
موقعیت سیاسی بین مقاومت ایران و حاکمیت ملایان، دائماً متحول میشود؛ آنقدر که یکی از پرکشاکشترین اتفاقات در اوضاع سیاسی ایران، رخدادهای میان مقاومت ایران و نظام آخوندیست. این تحولات گاهی بهطور موازی و همزمان در داخل ایران و سطح بینالمللی جریان مییابند. طی یکسال گذشته هفتهیی را نمیتوان یافت که این هماوردی تداوم نداشته باشد. این رخدادها را میتوان اصلیترین تحولات اثرگذار در صحنهٔ سیاسی ایران بین حاکمیت و مهمترین جریان سازمانیافتهٔ اپوزیسیون تعبیر نمود.
چه شد که...
حاکمیتی که از سال ۱۳۵۹ و دههٔ ۶۰ تا بعد حتا برای یک مجاهد زندانی، حق قانونیِ داشتن وکیل را نقض کرده و مانع آن بوده است، چه شد که یکباره تصمیم به محاکمهٔ غیابیِ ۱۰۴ نفر از مجاهدین همراه با درخواست تعیین وکیل برای آنان گرفت؟
بسیج دائمیِ خارج کشوریِ حاکمیت ملایان با هدف شیطانسازی و تحریف وقایع و اخبار علیه مجاهدین خلق، گویای چه مشکلی از جانب رژیم آخوندیست؟ این مشکل را در صحنهٔ سیاسی ایران با کدام نشانه باید شناخت؟
مسیری که باید شناخت
اگر به مسیر و روند تبلیغات اتاق فکر نظام ملایان علیه مجاهدین خلق دقت کنیم، شاهدیم که پس از اعدامهای هزاران نفرهٔ مجاهدین در دههٔ ۶۰، تصمیم به بایکوت خبری آنها با هدف فراموشی در خاطرهها و ناشناس ماندن در منظر نسلهای جدید گرفتند. دهههای ۷۰ و ۸۰ تماماً صرف تولید چندین فیلم سینمایی، دهها مستند تلویزیونی، دهها نمایشگاه و چاپ هزاران کتاب و مقاله علیه مجاهدین خلق شد تا دربارهشان بیشترین شیطانسازی و اتهامات اعجابانگیز صورت گیرد.
انگار باید معقول بهنظر برسد که این بسیج همهجانبه علیه مجاهدین، به نتیجهٔ مطلوب حاکمیت منجر شده باشد؛ بهخصوص که بایکوت خبری و سانسور مطلق مجاهدین از جانب حاکمیت و همسویان آن، مانع رسیدن صدا و گفتار و نوشتار آنها به داخل ایران میشد.
آوار شدن یک عمر سرمایهگذاری
هر عاقل و شاهد این تمهیدات حکومتی علیه مجاهدین ــ حتا با کمک رسانههای سمعی و بصری خارج کشور ــ میتواند نتیجه بگیرد که پس دیگر مجاهدین نباید نفوذی مثل سالهای ۱۳۵۸ و ۵۹ و ۶۰ در جامعه ــ بهطور خاص نسل جوان ــ داشته باشند. واضح است که اتاق فکر نظام هم دنبال همین نتیجه مطلوب اقداماتش علیه مجاهدین خلق بوده باشد.
با آن کشتارهای هزاران نفره، با طی این مسیر تبلیغاتی و ضدتبلیغاتی، با تدارک این تمهیدات گسترده و با هزینههای میلیاردیِ این تاریخچه، پس چه شد که ناگهان فعالیتهای معکوس آنهمه سرمایهگذاری، در دستور کار و فوریت اتاق فکر نظام علیه مجاهدین قرار گرفته است؟ چرا بیشترین تمرکز دستگاه اطلاعاتی و نظامی ملایان در داخل کشور علیه مجاهدین جریان یافته است؟ آیا خبر از آوار شدن تمام سرمایهگذاریها علیه مجاهدین بر سر نظام است؟ حقیقتاً اصل موضوع چیست و این تحولات چه نشانههایی میدهند؟
هیاهو برای فیکپروری!
آن کس که در بطن تحولات روزمره میان مقاومت ایران و حاکمیت ملایان، اوضاع دستش است، درمییابد که ۴۵ سال تیرهای زهرآگین شیطانسازی و بهتانپراکنی و اتهامات اعجابانگیز همراه با «فریب و دورویی و شهادت بهدروغ و کذب و ریا برای حفظ قدرت سیاسی» (۱) به سنگ و صخره خورده است. هر چه بوده، جز هیاهو برای فیکپروری در بازار خزف فروشان و شارلاتانیسم در محضر بیخردان نبوده است!
واقعیت این است که اصالت مبارزهٔ ضددیکتاتوری مذهبی با شاخص وفاداری به آرمان آزادی توسط شورای ملی مقاومت و طیف سیاسی آن، ریشهییست عمیق در ساخت و بافت تاریخیِ جامعهٔ ایران از ۴۵ سال پیش تا هماکنون. آن سنگ و صخره که تیرهای زهرآگین شیطانسازی را شکسته و طنین و پژواک شکست آن، قاصد روشنگریها شده است، همین استواری و ریشهدوانی بوده است و میباشد.
اصالتی که طلسم ابتذال را میشکند
چهلوپنج سال قتلعام، بهتان و لابیگری علیه مجاهدین خلق، نه از وحدت تشکیلاتی و سازمانیافتهگیشان کم کرد،
نه خللی بر ارادههایشان در یک مسیر طولانی وارد نمود،
نه از وفاداریشان به محبوب آزادی کاست،
نه پیوندشان را با وارثان خط سرخ آزادیخواهی در تاریخ معاصر ایران گسستند،
نه از عزم جزمشان برای سرنگونی تمامیت حاکمیت انسانستیز ولایت فقیه کوتاه آمدند،
نه از مرزبندیشان با هر گونه دیکتاتوری شاهی و سلطانی و شیخی دست کشیدند
و نه از ضرورت و فوریت رهبری خاصهٔ زنان در امر پیشبرد پیچیدهگیهای یک مبارزهٔ طولانی با زنستیزترین طبقهٔ سیاسی ــ مذهبی، غفلت ورزیدند.
بهراستی هر نیرویی که چنین سرمایهٔ مبارزاتی، تشکیلاتی، تاریخی و سیاسی را در جهان تکقطبی داشته باشد، آیا کابوس بیستو چهارساعتهٔ حاکمیت ولایت فقیه نیست؟ آیا این نیرو بدون ثقل اجتماعیاش میتواند چنین هول و هراسی را در ارکان حاکمیت مستقر ایجاد کند؟ مگر بدون این ثقل، میشود حتا یک کانون شورشیِ ۱۰ نفره در کل ایران آفرید؟ [هر منکری که حقیقتاً در مبارزه با حاکمیت ملایان جدی و استوار و وفادار است، میتواند پاپیش بگذارد و یک کانون شورشی دو نفره را سامان دهد.]
نبرد جاری در بالاترین نقطهٔ تعادلقوای سیاسی
مزید بر اینها و کاکل همهشان، تمام راههای پیموده در مقابل این حاکمیت، اثبات کردهاند که شورای ملی مقاومت ایران نشانیِ مسیرسرنگونیِ نظام آخوندی و تاکتیکهای پیشبرد آن را واضح و دقیق داده است و میدهد و نیز، اهل بازی خوردنهای سیاسی از دسیسههای رنگارنگ اتاق فکر نظام و وزارت اطلاعات و لابیهایش نبوده است و نیست.
در موقعیت کنونی ایران، در بالاترین نقطهٔ تعادلقوای سیاسی، چنین نبرد سرنوشتساز و تعیینکنندهیی جاریست. در این تابلو است که باید اقدامات هیستریک اتاق فکر نظام را در داخل و خارج ایران شناخت و سنجید.
پانوشت:
۱ـ رابرت بی. داونز، کتابهایی که دنیا را تغییر دادند، ص ۲۱