رژیم آخوندی در یک اقدام غیرمنتظره، با داس و تبر به جان نماد پایداری و زیارتگاه عاشقان آزادی افتاد.
مزدوران خامنهای برای انتقام از یاران و شهیدان و کانونهای شورشی و انتقام کشی از مجاهدین
درختی را که پیکر غرقه به خون فرمانده سارا شیرزن مجاهد خلق طاهره طلوع در جاده اسلامآباد-
کرمانشاه با دشنهیی در قلبش از آن آویزان شده بود، قطع کردند.
جایت برای نسلها سبز است؛
میگویند روزگاری اینجا اقیانوس بوده، من ندیدهام.
میگویند روزگاری اینجا جنگل سبز و پُرباری بوده، باز هم ندیدهام.
اما چند ساله بودم که قصه زنی را شنیدم یکتنه در برابر سپاهیانی ایستاد تشنه به خونش...
حتی به جسد بیجانش رحم نکردند و دشنه شقاوت را بر قلب پاکش فرود آوردند، شنیدم و دیدم.
و امروز در برابر صخرهای که تکیهگاهت شد ایستادهام
هم اقیانوس را دیدم، هم جنگل را...
جایت سبز است...
روزگاری به پیکر بیجانت رحم نکردند و امروز به درختی که صلیبت شد...
با اندیشهات چه میکنند؟
به روایت دوستی: بسیار مردمان زیستهاند، آری فقط زیستهاند، اما آنان که ماندهاند بسیار نیستند. استخوانها میپوسند، اما اندیشهها باقی میمانند.
گیرم که در باورتان به خاک نشستهام و ساقههای جوانم از ضربههای تبرهاتان زخم دار است، با ریشه چه میکنید؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرندهای، پرواز را علامت ممنوع میزنید، با جوجههای نشسته در آشیانه چه میکنید؟
گیرم که باد هرزه شبگرد با های و هوی نعره مستانه در گذر باشد، با صبح روشن پُرترانه چه میکنید؟
گیرم که میزنید، گیرم که میبُرید، گیرم که میکُشید، با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟
به یاد فرمانده سارا، شیر زن ارتش آزادیبخش ملی ایران که تا آخرین گلوله و نفس در برابر دژخیمان خمینی جنگید.
به یاد طاهره طلوع (فرمانده سارا)
کانون شورشی کرمانشاه- ۱۹دیماه ۹۷