728 x 90

گمان باطل

احسان امین‌الرعایا
احسان امین‌الرعایا

بنیامین دیزرائیلی، نخست‌وزیر انگلستان در دوران ملکه ویکتوریا، گفته بود: «دروغ بر سه نوع است: دروغ معمولی، سوگند غیرواقعی و آمار». اشاره او به آمارهایی است که گاه به گونه‌یی انتزاعی، یک‌جانبه و پاره‌پاره ارائه می‌شود و با ظاهر‌سازیهای شبه‌علمی برای مخفی کردن حقیقت و منحرف کردن واقعیت به‌کار می‌رود.

گزارشی که با عنوان «ترجیحات سیاسی ایرانیان در ۱۴۰۳» و با امضای عمار ملکی در مرداد ۱۴۰۴ منتشر شد، نمونه جامعی از اکاذیبی است که با دستکاری یا جعل آمار صورت‌بندی شده است.

گزارش مزبور را کاربران شبکه‌های اجتماعی «هنر نظرسنجی کاذب» توصیف کرده‌اند. حال آن‌که مؤسسه نامبرده در سرهم‌بندی آمارها، نه هنر بلکه ناشیگری بسیار به خرج داده است. اما با اطمینان از این‌که برساخته‌های آماری‌اش، به هر نحو که باشد، مثل سال‌های گذشته توسط محافل معینی رسانه‌یی می‌شود، دست خود را در ارتکاب انواع تقلب‌ها و لاپوشانی‌ها باز دیده است.

این گزارش هر آینه با یک روش‌شناسی علمی و تحلیل سیستماتیک زیر ذره‌بین قرار گیرد و چنان‌چه با یک نگرش دیالکتیکی کنه سیاسی‌اش موشکافی شود و با یک هوشیاری طبقاتی اغراض و منافعی که حامل آن است، واکاوی شود؛ دوز و کلک‌های نهانی خود را رو می‌آورد و فاش می‌سازد که

ـ از نظر روش‌شناسی مخدوش، پرتناقض و تقلب‌آمیز است،

ـ از نظر سیاسی باز تولید دفترچهٔ نوفدی برای اعطای یک جایگاه سیاسی بلامنازع به بچه شاه به زبان آمارهای جعلی است.

ـ و از نظر طبقاتی بخشی از پروژه خیال‌بافانه جایگزینی فاشیسم دینی با نئوفاشیسم سلطنتی است.

نظرسنجی مشابهی که این مؤسسه در سال ۱۴۰۱ منتشر ساخت، در تحقیق ارزشمند پرفسور حسین سعیدیان و پروفسور کاظم کازرونیان از منظر علمی و سیاسی بررسی و افشا شده است.

در این نوشته، تمرکز بررسیها در سه حوزه کلیدی شامل جمع‌آوری داده‌ها (روش نمونه‌گیری و روش‌شناسی)، طراحی و دامنه پرسش‌ها و ارائه نتایج نشان می‌دهد که چگونه این عناصر در یک فضای مختنق و استبدادزده امکان بیش‌نمایی حداکثری پاسخ‌های متمایل به بچه‌شاه و ناچیزانگاری راه‌حل انقلابی و جایگزین دموکراتیک را فراهم کرده است.

 

آمارسازی محض رضای شاه و شیخ

گزارش «ترجیحات سیاسی...» ، توسط دو نفر به‌نام‌های عمار ملکی و پویان تمیمی تدوین شده و با نام «گمان» انتشار یافته است. گمان یک مؤسسه ثبت شده در هلند است. افراد یاد شده در جدید‌ترین گزارش ساخته و پرداختهٔ خود دعاوی پرتعدادی را پیش کشیده‌اند که رئوس آن از این قرار است:

الف ـ «نظرسنجی» در شبکه‌های اجتماعی انجام شده است. ۶۶ درصد آن در محیط یک فیلترشکن به نام سایفون صورت گرفته است. آنها سایفون را ابزاری توصیف می‌کنند که «روزانه تا ۷ میلیون کاربر دارد».

ب ـ در این نظرسنجی بیش از ۷۷ هزار نفر شرکت کرده‌اند. «گمان» این تعداد را از فیلتر گزینش‌های خود عبور داده است. پس از این فیلترینگ، پاسخ‌های کمتر از ۲۱ هزار نفر را که مناسب و دلبخواه خود تشخیص داده مبنای بررسی قرار داده است.

ج ـ این نظرسنجی در خرداد ۱۴۰۳ انجام شده است. «گمان» بخشی از نتایج را که مربوط به نمایش انتخابات رژیم بوده، همان موقع منتشر کرده است. اما بخش دیگر را که موضوع کانونی آن چهره‌سازی از بچه شاه است، در آستین خود نگه‌داشته ۱۴ ـ ۱۵ ماه بعد منتشر کرده است. این تأخیر طولانی چرا صورت گرفته است؟ عمار ملکی به جای دادن پاسخی معقول ـ که در اختیارش نیست ـ به ۲ دروغ افزوده پناهنده شده: ۱ ـ این کار نیاز به تحلیل عمیق داشته که زمان‌بر است. ۲ ـ این رویکرد در بسیاری از مؤسسات تحقیقاتی معتبر معمول است. یک حرف راست هم زده: تیم گمان از افراد «داوطلب» تشکیل شده است.

د ـ به‌مدت بیش از ۱۴ ماه داوطلبان و سربازان گمنام محض رضای شاه و شیخ آمار و طامات می‌بافتند تا به نتایج مشعشع زیر رسیدند:

در سال ۱۴۰۳ به نسبت دو سال قبل‌تر از آن، مخالفت مردم ایران با رژیم ولایت فقیه ۱۱ درصد کمتر شده،

حمایت از رژیم با افزایش ۴ درصدی به ۱۹ درصد رسیده،

حمایت از براندازی رژیم ۲۰ درصد کاهش یافته،

در مجموع ۴۱ درصد جمعیت کشور خواهان ادامه رژیم کنونی یا بازگشت به دیکتاتوری قبلی‌اند، در حالی که فقط ۲۶ درصد خواهان جمهوری‌اند،

و نزدیک به نیمی از جامعه با یک حکمرانی اقتدارگرایانه موافق‌اند که نه به انتخابات نیازی داشته باشد، نه به مجلس. اما بیش از هر چیز برآیند غایی این «نظرسنجی» اهمیت دارد: موقعیت سیاسی بلامنازع بچه شاه با محبوبیت ۳۱ درصدی!

 

خانه‌اشباح

منطق تأسیس گمان در سال ۲۰۱۹ در ظاهر این بوده که با توجه به سلطهٔ اختناق و سرکوب در ایران، روش‌های سنتی و تاکنونی نظرسنجی که مبتنی بر نمونه‌گیری احتمالی و مصاحبه‌های حضوری یا تلفنی است، نمی‌تواند شرایطی فراهم سازد که مردم آزادانه باورهای واقعی خود درباره موضوعات حساس مذهبی و سیاسی را بیان کنند. زیرا مردم، اغلب دیدگاههای واقعی خود را سانسور می‌کنند یا حتی هوشیارانه آن را تغییر می‌دهند تا در بررسی‌های دقیق مأموران امنیتی، با پیامدهای آن مواجه نشوند. به‌ادعای گمان این گروه برای احتراز از همین پیامدها، نظرسنجی‌های خود را در رسانه‌های اجتماعی، پلتفرم‌های VPN مانند «سایفون» و پلتفرم‌های پیام‌رسانی رمزگذاری شده مانند تلگرام توزیع می‌کند و به پاسخ‌دهندگان اجازه می‌دهد به‌صورت ناشناس شرکت کنند.

اما چنان که در ادامه فاش می‌شود، در عمل، «سایفون» به محیطی بدل شد که بخش قابل توجهی از پاسخ‌دهندگان مشتریان ثابت و هم‌سوی «گمان» هستند. به‌علاوه استفاده کنندگان از «سایفون» نمی‌توانند تنوعات سیاسی و عقیدتی و اجتماعی جمعیت ایران را نمایندگی کنند.

سایفون یک ابزار دور زدن سانسور اینترنت (VPN) است که به‌صورت رایگان قابل استفاده است. این وی‌.پی.ان، هر چند مرکب از هزاران سرور پروکسی است، اما شبکه‌یی است که به‌صورت متمرکز مدیریت می‌شود.

استفاده کنندگان از این ابزار عمدتاً اقشار شهری، تحصیل کرده و مرفه‌اند که به‌دلیل نوع نیازهایشان بیشتر از سایرین به اینترنت پرسرعت رو می‌آورند. هم‌چنین از فیلترینگ و روش‌های دور زدن آن آگاه‌اند و از دانش فنی لازم برای نصب و استفاده از وی‌.پی.ان برخوردارند.

وقتی که ۶۶ درصد پاسخ‌ها در این کانال اخذ شده، یافتن پاسخ این پرسش بسیار مهم است که روزانه چند نفر از این کانال استفاده می‌کنند؟ وانگهی، آیا جمعیت آنها از بابت تنوع سیاسی و جغرافیایی و اجتماعی از چنان مشخصاتی برخوردار است که بتوان آنها را نماینده مردم ایران تلقی کرد؟

اولاً، «گمان» ادعا کرده که روزانه ۵ تا ۱۱ میلیون نفر در ایران از سایفون استفاده می‌کنند (فوریه ۲۰۲۴). اما این برآورد به‌طور کامل بر داده‌های اعلام‌شده‌ٔ خود شرکت سایفون تکیه دارد و هیچ نهاد مستقلی آن را تأیید نکرده است.
سایفون در یک پست فیس‌بوک (ژوئن ۲۰۲۵) گفته بود که پیش از تشدید سانسور، روزانه ۴ تا ۷ میلیون کاربر ایرانی داشته و حتی در دوره‌های سانسور شدید نیز بیش از ۳ میلیون کاربر را پشتیبانی کرده است.

داده‌های ارائه‌شده توسط سایفون خوداظهاری (خود گزارشی) [۱] است. در چنین داده‌هایی معمولاً امکان اغراق یا شمارش تکراری وجود دارد. کارشناسان احتمال می‌دهند این آمار به‌جای شمارش انسانهای واقعی، بر معیارهایی چون «کاربران یکتا» (شمارش بر اساس دستگاهها یا حساب‌های متمایز) یا «تعداد اتصالات» (شمار دفعات اتصال به سرور) مبتنی باشد. این شاخص‌ها الزاماً بیانگر تعداد واقعی افراد استفاده کننده نیست و می‌تواند موجب تورم عددی شود.

به بیان دیگر، اعداد اعلام‌شده باید به‌عنوان تخمینهای فنی شرکت سایفون دیده شود، نه داده‌های تأییدشده یا مستقل. از دید روش‌شناسی علمی، چنین آماری تنها زمانی اعتبار می‌یابد که با داده‌های مقایسه‌یی یا سنجش‌های ثالث راستی‌آزمایی شود[۲] در بیان طنزآمیز می‌توان آنها را اشباح مدرن نامید.

تا آنجا که به نظر نهادهای بین‌المللی مربوط می‌شود، مؤسسهٔ «فریدام هاوس» در گزارشی که در سال ۲۰۲۲ منتشر کرد، [۳] از مدیر شرکت سایفون نقل کرده است که در ۲۰۱۹، روزانه بین ۱ تا ۲ میلیون کاربر در ایران داشته‌اند. «فریدام هاوس» در حالی که این آمار را از شرکت سایفون نقل می‌کند، خود گزارش یا برآورد مستقلی از شمار کاربران سایفون ارائه نکرده و در مورد ارقام مورد ادعای سایفون از جمله ۵ تا ۱۱ میلیون کاربر اظهارنظر تأییدآمیزی ندارد.

یک نهاد بین‌المللی دیگر به‌نام اونی[۴] در گزارش فنی نوامبر ۲۰۲۲ درباره قطع شدن اینترنت در ایران، سایفون را یکی از ابزارهای دور زدن سانسور در ایران معرفی کرده اما در این گزارش تأیید یا اشاره‌یی درباره آمار چند میلیون کاربران (مانند ۵-۱۱ میلیون) به چشم نمی‌خورد؛ بلکه تنها به نقش آن در اعتراضات اشاره دارد.

به نوبه خود آژانس رسانه‌یی جهانی ایالات متحده (USAGM) [۵]در گزارش مالی سال ۲۰۱۹، تصریح می‌کند که سایفون هر هفته (و نه هر روز) حدود ۶۲۱ هزار کاربر یکتا دارد. وانگهی این آمار جهانی است و خاص ایران نیست.

عفو بین‌الملل، هیومن رایتس واچ و مرکز حقوق‌بشر ایران (CHRI) نیز در گزارشهای خود به نقش سایفون که در اعتراضات ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد اشاره کرده‌اند. اما اشاره‌یی به آمار کاربران نمی‌کنند. هیچ نهاد بین‌المللی مستقلی مانند سازمان ملل یا اتحادیه بین‌المللی مخابرات این آمار را تأیید نکرده‌اند و هیچ رقمی برای آن ذکر نکرده‌اند.

نتیجه: ادعای گمان درباره وجود ۵ تا ۱۱ میلیون کاربر روزانه در سایفون پشتوانه‌یی ندارد و نمی‌توان برای آن اعتباری قائل شد. تعداد کاربران روزانه به‌خصوص در روزهای ۱۷ ـ ۱۹ ژوئن ۲۰۲۴ ـ زمان برگزاری نظرسنجی ـ که هیچ اعتراضی هم در داخل ایران در کار نبوده، محدود است. بر اساس گزارش USAGM که در سطور بالا ذکر شد، در کل دنیا هفتگی حدود ۶۲۱ هزار کاربر یکتا دارد، که روزانه حدود ۹۰ هزار کاربر تخمینی است. حتی اگر مسامحتاً نصف این آمار را مربوط به ایران بدانیم، در دو روز برگزاری نظرسنجی فقط ۹۰ هزار کاربر به این کانال مراجعه کرده‌اند. ۶۶ درصد پاسخ‌دهندگان (یعنی حدود ۵۱ هزار نفر از ۷۷۲۱۶ نفر) از همین جمعیت محدود‌اند و نمی‌توانند گرایش‌ها و انتخاب‌های یک جمعیت نزدیک به ۸۷ میلیونی را نمایندگی کنند.

ثانیاً، فرآیند ایجاد شده توسط «گمان»، طیف محدود و معینی از جمعیت را جذب می‌کند. در نتیجه این ادعای گمان بی‌پایه است که می‌گوید در روش مورد استفاده‌اش گروه پاسخ‌دهندگان، نمونه نماینده[۶] جمعیت کشور است و تمام گروه‌های اجتماعی و سیاسی (زن، مرد، سنین مختلف، سطوح گوناگون تحصیلات، همه استانها، شهری/روستایی، درآمد) را شامل شود.

این فناوری، جمعیت شهری، مرفه و تحصیل‌کرده را بیشتر جذب می‌کند که می‌خواهند به محتوای سانسور شده دسترسی پیدا کنند. این فناوری اما برای طیف وسیعی از جمعیت کشور قابل استفاده نیست؛ از جمله:

ـ اشخاص ناآشنا با فناوری اینترنتی،

ـ کسانی که کاربران اینترنت نیستند. این گروه طبق داده‌های اتحادیه بین‌المللی مخابرات (ITU) ۱۸ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند.

ـ جمعیت بی‌سواد که معمولاً در گروه‌های حاشیه‌ای یا روستایی‌اند و حداقل ۱۰ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند،

ـ جمعیت کم‌سواد،

ـ گروه‌های روستایی،

ـ سالمندان،

ـ و جمعیت فقیر یا کم‌درآمد

گروه‌های بالا که بخش عظیمی از جمعیت کشورند، در «تحلیل عمیق»! «گمان» کم‌نمایی شده تا بتواند نتایج آمارسازی خود را به کل جمعیت کشور تعمیم دهد.

کارشناسان نظرسنجی نتیجه‌گیری می‌کنند که یافته‌های گمان به‌رغم سوگیری انتخابی قابل توجهی که درباره محدوده مخاطبان نظرسنجی به‌خرج داده، نمی‌تواند به عموم مردم ایران تعمیم داده شود.

 

ریگ‌های بزرگ در کفش «گمان»

به اشتراک نگذاشتن داده‌های خام ـ یکی از مهم‌ترین نشانه‌های غیرشفاف بودن عملکرد مؤسسه نظرسنجی «گمان» این است که داده‌های خام[۷] حاصل از نظرسنجی‌های خود را منتشر نمی‌کند و امکان بررسی مستقل را از پژوهشگران می‌گیرد. «گمان» این سیاست را معمولاً با دلایل اخلاقی و حفاظت از حریم خصوصی پاسخ‌دهندگان توجیه می‌کند، اما این رویه با استانداردهای علمی متداول هم‌خوانی ندارد و تکرارپذیری[۸] نتایج را از بین می‌برد.

برخی تحلیل‌گران و کاربران شبکه X (توئیتر سابق) بارها خواستار دسترسی به داده‌های خام شده‌اند، اما «گمان» از ارائه آنها خودداری کرده است. برای نمونه، اشاره شده که این مؤسسه «داده‌های خام ریز» [۹]، چارچوب نمونه‌گیری[۱۰]، یا شاخصهای سنجش کیفیت نظرسنجی [۱۱]نرخ پاسخ‌دهی را منتشر نمی‌کند. نبود این اطلاعات باعث می‌شود پژوهشگران دیگر نتوانند یافته‌های گمان را مستقلاً باز بینی یا تکرار کنند.

منتقدان هم‌چنین یادآوری کرده‌اند که برخلاف رویه مؤسسات معتبر نظرسنجی، گمان داده‌های خود را برای بررسی علمی توسط متخصصان بیرونی [۱۲] نیز در دسترس قرار نمی‌دهد؛ این امر جایی برای شفافیت و اعتبار علمی نتایج باقی نمی‌گذارد.

 

زمان‌بندی و سوگیری زمینه‌ای ـ نظرسنجی مؤسسه گمان از ۲۸ تا ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ انجام شده اما اعلام نتایج برای یک دوره طولانی مسکوت گذاشته شده تا سرانجام پس از گذشت ۱۴ ـ ۱۵ ماه منتشر شده است.

نتایج نظرسنجی‌های سیاسی، مطابق استانداردهای رایج، معمولاً در عرض چند هفته تا چند ماه منتشر می‌شود تا داده‌ها تازه و مرتبط با شرایط روز باقی بمانند. در مؤسسات معتبر مانند گالوپ یا پیو ریسرچ، وقوع تأخیرهای طولانی (بیش از ۶-۹ ماه) نادر است، مگر این‌که دلایل خاصی مانند تحلیل پیچیده داده‌ها، بررسی‌های اضافی کیفیت، یا مسائل قانونی وجود داشته باشد. با این حال، «گمان» بدون ارائه هر گونه توضیحی دست به انتشار داده‌های قدیمی زده است. در مقایسه، مؤسسات دیگر مانند پیو توضیحات روشنی برای هر تأخیری ارائه می‌دهند.

تأخیر ناموجه گمان این احتمال را قوت بخشیده است که نظرسنجی‌اش بر اساس یک تقویم سیاسی است. این تأخیر با انتقادهای گسترده‌یی مواجه شده و کم نیستند کسانی که آن را نشانه‌ای از "دستکاری"برای اهداف سیاسی می‌دانند. به‌عنوان مثال در پلتفرم X، چندین پست انتقادی اغراض پشت‌پرده این تأخیر را نمایان کرده‌اند. کاربران استدلال می‌کنند که انتشار داده‌های"قدیمی"به‌عنوان"خبر تازه" یک رویکرد غیرحرفه‌یی است و هیچ مؤسسه معتبر دیگری چنین نمی‌کند، زیرا ارزش تحلیلی نتایج کاهش می‌یابد.

عده دیگری از انتقادکنندگان معتقدند انتشار نتایج نظرسنجی برای برهه خاصی به‌تعویق افتاده تا بر افکار عمومی تأثیر بگذارد. به‌عبارت دیگر با هدف "مهندسی افکار عمومی"و ضربه زدن به مخالفان رژیم منتشر شده است. یکی از پستها صریحاً آن را"نظرسازی ساختگی" می‌خواند و اشاره می‌کند که بخش‌هایی از نتایج سال گذشته هرگز منتشر نشد.

 

نرخ غیرعادی حذف‌شدگان ـ عمار ملکی مدعی است که پرسش‌های خود را با ۷۷۲۱۶ نفر در داخل ایران مطرح کرده. سپس آنها را با حذف رباتها و ناسازگاریها (مانند عدم تطابق سن رأی‌دهی) غربال کرده که به ۲۰۴۹۲ نفر رسیده‌اند. بنابراین بیش از ۷۳ درصد از پاسخ‌دهندگان را حذف کرده است. نرخ بالای حذف‌شدگان غیرعادی و شک‌برانگیز است. هر چند در همه نظرسنجی‌های معتبر با روش وزن‌دهی تکراری[۱۳] بخشی از پاسخ‌دهندگان را حذف می‌کنند، اما متوسط نرخ حذفی‌ها در نظرسنجی‌ها بیش از ۲۰-۳۰ درصد نیست. افت شدید حجم نمونه مؤثر (از ۷۷ هزار به ۲۰ هزار) نشان‌دهنده بیش‌نمایی برخی گروهها در داده خام است. نرخ غیرمعمول حذف‌شدگان توسط عمار ملکی شائبه سوگیری مغرضانه را تقویت می‌کند که در آن عده زیادی از پاسخ‌دهندگان مخالف با اغراض سیاسی گمان حذف شده‌اند.

 

عدم نمایندگی ـ برخلاف نظرسنجی‌های علمی مبتنی بر نمونه‌گیری احتمالی[۱۴] (انتخاب تصادفی پاسخ‌دهندگان و پیگیری مداوم برای کاهش عدم پاسخ‌گویی)، روش گمان داوطلبانه و غیراحتمالی [۱۵] است. در نتیجه، افراد انتخاب‌شده الزاماً نماینده جمعیت باسواد بالای ۱۹ سال ایران نیستند. گمان مدعی است برای جبران این ضعف، نظرسنجی‌های خود را در کانال‌های متنوع توزیع و سپس داده‌ها را با روش‌های آماری «وزن‌دهی» و «تطبیق نمونه» اصلاح می‌کند. اما کارشناسان علوم آماری می‌گویند این اصلاحات قادر نیست مشکل بنیادی «فقدان اعتبار خارجی نمونه» [۱۶] را برطرف سازد.

 

امت همیشه در صحنه ـ برخلاف آنچه عمار ملکی وانمود می‌کند، پاسخ‌دهندگان به نظرسنجی‌های «گمان» به‌هیچ‌وجه معرف جامعه ایران نیستند. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های این واقعیت این است که ۲۶ درصد از پاسخ‌دهندگان همانهایی هستند که در نظرسنجی‌های قبلی نیز حضور داشته‌اند. کارشناسانی چون کوان هریس استاد جامعه‌شناسی (UCLA) و دنیل تاوانا تأکید می‌کنند که نرخ بالای «شرکت مکرر افراد ثابت» در نظرسنجی‌های گمان نشان می‌دهد که جامعه آماری واقعی بسیار محدودتر و به‌هم‌پیوسته‌تر از آن است که ادعا می‌شود. هریس در ایمیلی نوشت: «وقتی ۲۶ درصد نمونه‌تان کسانی هستند که پیش‌تر هم پاسخ داده‌اند، و این در حالی است که همین نمونه کمتر از ۲٪ کاربران بالقوه VPN در ایران را پوشش می‌دهد، نمی‌توان آن را نماینده کل جمعیت دانست». کارشناسان برجسته دیگر از جمله سانگ‌هی لی (دانشگاه میشیگان) و جان کروس‌نیک (دانشگاه استنفورد) نیز تأکید کرده‌اند که روش‌های «وزن‌دهی» و «تطبیق آماری» ادعایی «گمان» قادر نیست سوگیریهای جدی این نمونه‌گیری غیراحتمالی را برطرف کنند. لی تصریح می‌کند: «وقتی کمتر از ۳۰ درصد جمعیت ایران تحصیلات دانشگاهی دارند، نمی‌توان با نمونه‌یی که بیش از ۷۰ درصد آن دانشگاهی هستند، حتی پس از وزن‌دهی، به نتایج واقعاً نماینده رسید» (نشریه مینت‌پرس، ۲۸ جولای ۲۰۲۵).

 

منابع مالی ـ ملکی گمان را «یک مؤسسه غیرانتفاعی و فاقد "سفارش‌دهنده" مالی» معرفی کرده است. در گزارشهای ۲۰۲۰ گمان، عمار ملکی مدیر این نظرسنجی تأیید کرده است که برای برخی نظرسنجی‌ها بودجه خارجی دریافت کرده است. نامبرده که از مشتریان ثابت برخی تلویزیونهای فارسی زبان است، دستمزدهایی هم از آنها می‌گیرد.

این بودجه‌ها در محتوا و رویکرد، گزارشهای گمان را تحت سیطره خود قرار داده است. راست این است که گزارشهای گمان اجرای پروژه‌های سفارشی روایت‌سازی و منحرف کردن افکار عمومی است.

 

اختناق چشم‌پوشی شده

«تحلیل عمیق»! ۱۴ ماهه ملکی و «داوطلبان» گمنام، عامل اختناق را در بررسی‌های خود عمداً نادیده گرفته است. در گزارش «ترجیحاًت سیاسی...» این نتایج به چشم می‌خورد که در مواجهه با پرسش‌ها ۱۱ درصد پاسخ‌دهندگان گفته‌اند: «نمی‌دانند شکل نظام جایگزین چیست»، «۲۲ درصد جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند اما دانش کافی برای انتخاب نظام جایگزین ندارند» و «۱۵ درصد به هیچ‌کدام از چهره‌های سیاسی تمایل ندارند (این عدد در سال‌های اخیر افزایش یافته است)». در مجموع ۳۳ درصد مردم درباره نظام سیاسی مطلوب خود سکوت کرده‌اند و ۱۵ درصد درباره شخصیت سیاسی محبوب خود. آنها از جواب دادن به پرسش‌های اصلی طفره رفته و حاضر نشده‌اند عقاید و ترجیحات سیاسی خود را ابراز کنند. عمار ملکی برای پنهان کردن علت اصلی سکوت و خویشتن‌داری آنها ـ که بنیاد نظرسنجی‌اش را تخطئه می‌کند ـ به سرسری‌گویی و توجیهات غیرعلمی رو آورده است: «این نشان‌دهنده پیچیدگی موضوع و شاید کم‌کاری نخبگان سیاسی و رسانه‌ها در تبیین تفاوتها و چالشهای نظامهای مختلف است». [۱۷]

علت اصلی اما سلطه سرکوب و اختناق است. مردم معمولاً عقاید خود را بروز نمی‌دهند؛ چون از عواقب آن بیم دارند. نمی‌خواهند با دادن پاسخ‌های واقعی به پرسش‌های حساس سیاسی، خود را در تله‌های جاسوسی وزارت اطلاعات بیندازند. این خطر برای کسانی که طرفدار مجاهدین باشند، به‌مراتب شدیدتر است. برای کسی که کم‌ترین آشنایی‌ها را با اوضاع کنونی ایران داشته باشد، واقعیت بالا نیازمند توضیح نیست. اما ملکی آن را آگاهانه می‌پوشاند. اگر بخواهد راستی پیشه کند و از چارچوب نظرسنجی سفارش شده خارج شود، باید بپذیرد که وقتی چنین درصد بزرگی از پاسخ‌دهندگان سکوت را ترجیح داده‌اند، کل نتیجه‌گیریهای نظرسنجی‌اش سقوط می‌کند و آشکار می‌شود که گزارش «ترجیحات سیاسی ایرانیان در ۱۴۰۳»، یک سوگیری سیستماتیک و غیرعلمی است.

 

سانسور مجاهدین

طبق دانش نظرسنجی، در جوامعی که تحت حاکمیت رژیم‌های استبدادی‌اند، سوگیریهای سیستماتیک مانند بی‌پاسخ گذاشتن سؤال‌ها اجتناب‌ناپذیر است. برای روشن ساختن ماهیت نتایج نظرسنجی «گمان» که در آن موقعیت مجاهدین و خانم مریم رجوی را نزدیک به صفر اعلام کرده، خاطرنشان می‌کنیم که یافته‌های آن «تحلیل عمیق» در گزارش «ترجیحات سیاسی...» بر سانسور مجاهدین اتکا دارد.

این مؤسسه با نادیده گرفتن یک واقعیت کلیدی، بر نقصی ساختاری در متدولوژی نظرسنجی خود سرپوش می‌گذارد: هواداران سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در داخل ایران به‌دلیل ترس عقلانی از شناسایی و پیگرد قضایی به‌طور سیستماتیک از مشارکت در چنین نظرسنجی‌هایی خودداری می‌کنند.

موافقان و طرفداران مجاهدین و شورای ملی مقاومت در داخل ایران قادر نیستند هویت سیاسی خود و ترجیحات سیاسی‌شان را بیان کنند. مطابق قوانین مدون رژیم و رویه‌های قضایی هزاران بار تکرار شده آن، صرف هواداری از این جنبش مجازات‌های سنگین در پی دارد.

در قانون «مجازات اسلامی» دو ماده مشخص گنجانده شده که مختص مجاهدین است:

ماده ۲۸۷ ـ گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی قیام مسلحانه کند باغی محسوب می‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می‌گردند.

ماده ۲۸۸ ـ هرگاه اعضای گروه باغی، قبل از درگیری و استفاده از سلاح دستگیر شوند، چنان‌چه سازمان و مرکزیت آن وجود داشته باشد، به حبس تعزیری درجه سه و در صورتی که سازمان و مرکزیت آن از بین رفته باشد به حبس تعزیری درجه پنج محکوم می‌شوند (قانون «مجازات اسلامی»، مصوب اول اردیبهشت ۱۳۹۲).

در بی‌دادگاهی که از سال ۱۴۰۲ در تهران سازمان مجاهدین و ۱۰۴ نفر از اعضا و مسئولان مقاومت ایران را به‌خاطر مبارزه برای سرنگونی ولایت فقیه محاکمه می‌کند، یک «کارشناس مسائل اعتقادی» توضیح داد: «۳ شرط برای محقق شدن عنوان فقهی بغی مطرح شده است اول: از استحکامات برخوردار باشند که دفع شر آنها به جز قتال ممکن نباشد، دوم: از محدوده امام مسلمین خارج باشند و گردهم جمع شده باشند، سوم: شورش آنها بر مبنای تعبیر باطلی در عدم مشروعیت حکومت مستقر باشد و شمار آنها در حدی باشد که جز با تجهیز سپاه میسر نباشد. تک‌تک این شروط با سازمان مجاهدین خلق مطابقت دارد» (۱۹ تیر ۱۴۰۳).

در همان جلسه رئیس دادگاه، حتی به ایرانیان خارج کشور اعلام کرد: دادگاه «از دادستان محترم کل کشور می‌خواهد، ... از این پس چنان‌چه ایرانیانی در خارج از کشور به دعوت متهمین این پرونده در هر جایی حاضر شوند به‌معنای هواداری از تشکیلات سازمان مجاهدین خلق قابل تعقیب در این دادگاه می‌باشند... هر نوع هواداری و حمایت از این متهمین از سوی این دادگاه به‌معنای مواجهه با جرم جدیدی بوده... لذا از این پس شرکت در میتینگ آنها در هر نقطه‌ای در خارج از ایران... دادگاه مکلف به اقدام قانونی در برابر آن می‌باشد».

هواداران مجاهدین و شورای ملی مقاومت از بیم تله‌های وزارت اطلاعات در هیچ‌گونه نظرسنجی علنی شرکت نمی‌کنند. در چنین فضایی، ترس عقلانی در میان هواداران مجاهدین امری بدیهی است. آنان نگران‌اند هر پرسش‌نامه یا لینک آنلاین ـ حتی اگر ناشناس و با فیلترشکن باشد ـ به‌عنوان تله امنیتی وزارت اطلاعات عمل کند.

 

غیبت سیستماتیک ـ عمار ملکی و همکاران به این واقعیت به‌روشنی واقفند. با این حال غیبت سیستماتیک بخشی از جمعیت ایران را در محاسبات خود را در نظر نمی‌گیرند. در نتیجه، استنتاج‌های آماری‌شان بر سانسور خودانگیخته بخشی از جامعه ایران استوار است. این نقص تصادفی نیست و با توجه به ماهیت سرکوب، یک خطای ساختاری و پیش‌بینی‌پذیر است.

از منظر علمی، هر برآوردی که سطح عدم‌پاسخ گروه‌های خاص را نادیده بگیرد، فاقد اعتبار تکرارپذیری و تعمیم‌پذیری است. بر اساس استانداردهای روش‌شناسی، نتایج چنین پیمایشی باید همراه با هشدار صریح درباره سوگیری منتشر شود؛ نه به‌عنوان تصویر دقیق از ترجیحات کل جامعه.

به بیان ساده: وقتی یک نظرسنجی نمی‌تواند بخش پرهزینه سیاسی جامعه را پوشش دهد، نتایج آن به‌طور سیستماتیک به نفع گروه‌های کم‌خطرتر منحرف می‌شود. سانسور مجاهدین در نظرسنجی‌های گمان یک واقعیت روش‌شناختی است، نه صرفاً ادعای سیاسی.

غیبت سیستماتیک هواداران مجاهدین خلق در نظرسنجی‌ها به‌دلیل ترس از سرکوب واقعیت مهمی است. این مسأله مستقیماً به تحریف ناشی از عدم پاسخ‌دهی مربوط می‌شود. طبق اصول انجمن آمریکایی پژوهش افکار عمومی (AAPOR) [۱۸]، این مشکل زمانی رخ می‌دهد که گروه‌های خاصی، به‌طور سیستماتیک از شرکت در نظرسنجی اجتناب کنند. این وضعیت منجر به تحریف نتایج می‌شود. در رژیم‌های استبدادی، این سوگیری بیشتر است. زیرا افراد مخالف از ترس مجازات پاسخ نمی‌دهند یا دروغ می‌گویند. مطالعه‌یی در مجله دموکراتیزاسیون[۱۹] نشان می‌دهد که ترس از دولت در چنین رژیم‌هایی باعث خودسانسوری می‌شود و حمایت از رژیم را بیش‌نمایی می‌کند. هم‌چنین، پژوهشی در مجله پلیتیکال ساینس‌اند متد[۲۰] تأکید می‌کند که نرخ غیرپاسخگویی می‌تواند جایگزینی برای پنهان‌کاری ترجیحاًت باشد، و در رژیم‌های سرکوبگر، این نرخ بالاتر است. در مورد «گمان»، منتقدان اشاره می‌کنند که روش آن ـ که آنلاین ناشناس است ـ نمی‌تواند این سوگیری را جبران کند، زیرا هواداران تحت سرکوب مجاهدین از شرکت در آن آگاهانه اجتناب می‌کنند. این وضعیت منجر به کم‌نمایی حمایت از آنها می‌شود.

 

جانبداری در نمونه‌گیری و نمایندگی ـ روش گمان بر پایه پیمایش آنلاین ناشناس با انتشار زنجیره‌یی استوار است. طبق گزارش AAPOR در مورد پنل‌های آنلاین، این روش منجر به جانبداری در نمونه‌گیری می‌شود زیرا دسترسی به اینترنت و VPNها نابرابر است و جمعیت به‌شدت تحت سرکوب کم‌نمایی و حتی ناچیز انگاشته می‌شوند. در ایران، این روش سبب بیش از حد نمایاندن یک تمایل خاص می‌شود در حالی که هواداران مجاهدین که آشکارا بیشتر از همه تحت تعقیب و سرکوب‌اند، حذف می‌شوند. انتقادهایی که به‌طور خاص در این زمینه متوجه «گمان» شده، مانند مقاله‌یی در نیویورک مگزین است که اشاره می‌کند که نمونه‌گیری گلوله برفی[۲۱] که «گمان» به‌کار می‌برد، نمی‌تواند نماینده واقعی جمعیت باشد و نتایج را جانبدارانه می‌کند. [۲۲]

 

سوگیری مطلوبیت اجتماعی و تحریف ترجیحات ـ حتی اگر فردی در نظرسنجی شرکت کند، به‌دلیل ترس از تعقیب و مراقبت توسط نهادهای سرکوب نظیر سازمان اطلاعات سپاه یا پلیس فتا و وزارت اطلاعات چه بسا پاسخ‌های خود را به‌صورت تحریف‌شده‌یی ابراز کند. این سوگیری مطلوبیت اجتماعی است که در رژیم‌های سرکوبگر، افراد حمایت از رژیم را بیش‌نمایی می‌کنند تا با هنجارها همخوانی داشته باشند. مفهوم جعل ترجیحاًت، که توسط تیمور کوران[۲۳] ارائه شده توضیح می‌دهد که در چنین محیط‌هایی، مردم ترجیحاًت واقعی‌شان را پنهان می‌کنند. مطالعات دیگر از جمله در نشریه چین کوارترلی[۲۴] نشان می‌دهد که در چین، این جانبداری، حمایت از رژیم را ۱۰ الی ۲۰ درصد بیش‌نمایی می‌کند. در انتقاد دیگری از روش کار «گمان» در «شبکه دانش‌پژوهان ایران آزاد» [۲۵] توضیح داده شده است که وزن‌دهی داده‌ها نمی‌تواند جعلیات نظرسنجی‌های این مؤسسه را جبران کند.

 

اعتبار و اعتمادپذیری (پایایی) در محیط‌های تحت سرکوب ـ از دیدگاه AAPOR، در محیط‌های تحت سرکوب، پایایی نظرسنجی‌ها نازل است. زیرا ترس از عواقب امنیتی و قضایی پاسخ‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. گزارشی از مرکز ویلسون[۲۶] تأکید می‌کند که نظرسنجی‌ها در تحت حاکمیت رژیم‌های استبدادی جانبدارانه است زیرا با داده‌های دموکراسی‌ها مقایسه نمی‌شوند و نیاز به ارزیابی دقیق دارند.

مطالعه‌ای در نشریه کمپراتیو پلیتیک[۲۷] نشان می‌دهد که در چنین رژیم‌هایی، نگرش‌های پنهان با نظرسنجی‌های مستقیم همخوانی ندارند. مقاله این نشریه با استفاده از آزمون تداعی ضمنی (IAT) [۲۸] نشان می‌دهد که در رژیم‌های استبدادی مانند مصر، شهروندان نگرش‌های واقعی‌شان را پنهان می‌کنند و حمایت از رژیم را بیش‌نمایی می‌کنند، بنابراین نگرش‌های پنهان با نتایج نظرسنجی‌های مستقیم همخوانی ندارند.

 

داعیه آنلاین ناشناس ـ گمان مدعی است که روش مورد استفاده‌اش یعنی پیمایش آنلاین ناشناس (با فیلترشکن)، امنیت کاربران را تضمین می‌کند. این ادعا می‌تواند به‌طور نظری صحیح باشد. اما در محیط پرمخاطره ایران، ادراک خطر از واقعیت فنی مهم‌تر است. در ادبیات علمی، به این حالت «اثر ریسک ادراک‌شده» [۲۹] گفته می‌شود: حتی اگر حفاظت فنی کامل باشد، وقتی پاسخ‌دهنده بر این باور است که احتمال شناسایی‌اش وجود دارد، مشارکت نمی‌کند یا پاسخ‌های تحریف‌شده می‌دهد.

کاربران به‌خصوص آن‌هایی که می‌دانند در صورت احراز هویت سیاسی‌شان توسط نیروهای سرکوبگر، با مجازات سنگین رو به‌رو می‌شوند، همیشه در شبکه‌های اجتماعی از افتادن به تله‌های امنیتی بیم دارند.

این مشکل صرفاً یک حدس سیاسی نیست. در پژوهش‌های تطبیقی دربارهٔ وضعیت کشورهای سرکوبگر مانند سوریه دوران بشار اسد، بلاروس یا کره شمالی نشان داده شده که گروه‌های مخالف رادیکال عملاً در پیمایش‌های عمومی غایب‌اند. این امر باعث سوگیری انتخاب می‌شود و برآورد واقعی ترجیحاًت سیاسی را به‌طور سیستماتیک تغییر می‌دهد.

منتقدانی که در نشریه نوار نیوز[۳۰] استدلال کرده‌اند می‌گویند روش مؤسسه گمان نامناسب است و نتیجه‌گیریهایش را مردود می‌کند. اصول AAPOR پیشنهاد می‌کند برای کاهش سوگیری، از تکنیک‌هایی مانند روش شمارش گزینه‌ها[۳۱] استفاده شود، در حالی که «گمان» آن را نادیده گرفته است.

در نتیجه، نظرسنجی‌های گمان به‌دلیل همین جانبداریهای نظام‌مند از نظر علمی مردود هستند. این نتیجه‌گیری نه بر پایه گمانه‌زنی، بلکه بر مطالعات معتبر مانند گزارشهای AAPOR و مقالات آکادمیک استوار است.

 

روش‌های علمی توصیه‌شده برای محیط‌هایی مانند نمونه‌گیری شبکه‌یی یا تکنیک‌های پاسخ غیرمستقی توسط گمان به‌کار گرفته نشده است. اتکای صرف به یک نظرسنجی آنلاین آزاد، بدون سنجش میزان عدم‌پاسخ، از نظر روش‌شناختی مردود است.

 

لحظه‌ای خود را به جای یک هوادار مجاهدین ساکن این یا آن شهر ایران تصور کنید. یک روز که به اینترنت مراجعه کرده‌اید، برای اولین بار لینکی از طریق سایفون دریافت می‌کنید که در آن نظرتان را درباره نظام سیاسی آینده و تمایل سیاسی‌تان به مریم رجوی و پرسش‌هایی از این‌گونه می‌پرسد، چگونه ممکن است اعتماد کنید؟

حتی اگر شخصاً باور داشته باشید این لینک امن است، می‌دانید که کوچک‌ترین خطا در شناسایی مجازی می‌تواند پیامدهای کیفری و امنیتی مرگبار داشته باشد.

مشکل گمان فقط فنی نیست، روش‌شناختی است: اگر بخشی از جامعه به‌طور ساختاری و پیش‌بینی‌پذیر از پاسخ‌گویی محروم باشد، برآورد نهایی به‌طور سیستماتیک دچار انحراف می‌شود.

این نقص تصادفی نیست و با «سانسور خودانگیخته» پاسخ‌دهندگان گره خورده است.

از نظر علمی، این کاستی را می‌توان تنها با طراحی‌های پیشرفته‌تر کاهش داد:

نمونه‌گیری شبکه‌یی هدایت‌شده[۳۲]: روشی برای دستیابی به جوامع بسته و پرخطر، که بر شبکه‌های اعتماد شخصی تکیه دارد و در پژوهش‌های مربوط به جمعیت‌های پنهان به‌طور گسترده استفاده می‌شود. 
تکنیک‌های پاسخ غیرمستقیم مانند لیست اکسپریمنت[۳۳] که پاسخ‌دهنده را در برابر شناسایی مستقیم محافظت می‌کند و امکان بیان صادقانه‌تری از گرایش‌های سیاسی فراهم می‌آورد. 

نادیده گرفتن این ابزارهای روش‌شناختی به‌معنای نادیده گرفتن بخشی از جامعه است. بنابراین، استنتاج‌های مؤسسه گام از پیمایش‌های خود درباره گرایش‌های سیاسی ایرانیان ــ بدون لحاظ این سوگیری ــ از دیدگاه علمی فاقد اعتبار است و بیش از آن که بازتاب واقعیت اجتماعی باشد، نتیجه سانسور اجباری بخشی از جامعه این یعنی پایگاه اجتماعی مجاهدین است.

 

خلأها وسوگیریها در نوع و دامنه سؤال‌ها

یک نظرسنجی واقعاً بی‌طرف و عمومی باید: تمام گزینه‌های اصلی را در یک سطح از انتزاع ارائه کند (مثلاً: سلطنت، جمهوری، حکومت دینی بدون نام بردن از افراد)، هم‌چنین اگر قرار است نامی مطرح شود، این قاعده باید در مورد همه گزینه‌ها رعایت شود و سرانجام از دادن تحلیل و جزئیات بیشتر برای یک جریان خاص خودداری کند.

اما در نظرسنجی اخیر گمان، واژگان و چارچوب پرسش‌ها به‌طور ظریف جهت‌گیری معینی به سود اغراض این مؤسسه را تقویت می‌کند.

یک سوگیری آشکار، تمرکز مفرط بر گزینه «رضا پهلوی» است که دیدگاههای سلطنت‌طلبی در این نظرسنجی را بیش از حد نمایان کرده است.

در نتیجه پیمایشی را که قاعدتاً باید عمومی و غیرگروهی باشد، به سمت گروه خاصی هدایت کرده است. در پرسش سیستم سیاسی ترجیحی، گزینه‌های «سلطنت غیرفدرال» و «سلطنت فدرال» به‌طور برجسته گنجانده شده است. علاوه بر این، در پرسش چهره‌های سیاسی، موقعیت بچه شاه به‌طرز عجیب‌ و غریبی باد شده است. او کسی است که محبوبیت‌اش در ایران به ۳۱ درصد رسیده است. نه تنها ۸۱درصد شاهپرستان کشته ـ مرده او محسوب می‌شوند، بلکه یک پنجم جمهوری‌خواهان و نزدیک به یک‌سوم کسانی نیز که نوع نظام جایگزین برایشان تفاوتی ندارد، برایش هورا می‌کشند.

این همه حلوا ـ حلوا کردن بچه شاه و اقسام گزینه‌ها درباره او را سنجیدن، بدون وارد کردن گزینه‌های متعادل برای سایر گروهها و شخصیت‌ها، روشی است که گمان برای برجسته‌سازی بچه شاه اتخاذ کرده است.

در نتیجه از آنجا که گزینه سلطنت و بچه شاه با جزئیات و تأکیدات فراوان در این نظرسنجی به‌نحو افراطی بیش‌نمایی شده، نظرسنجی از حالت سنجش واقعی افکار عمومی خارج شده و به شکل‌دهی به یک ادراک مشخص تنزل یافته است.

نشانه‌های زیادی وجود دارد که طراحی پرسشنامه و شیوه ارائه نتایج، آگاهانه بر سلطنت و رضا پهلوی تأکید بیش از حد کرده است. در واقع یک سوگیری شدید و عمدی در کار بوده و در مقایسه با گزینه‌های دیگر به سلطنت به‌طور نامتناسبی توجه شده است. گزارش شامل جداول و نمودارهای متعدد برای جدا کردن طرفداران سلطنت و رضا پهلوی از سایر گروهها (مثل جمهوری‌خواهان، فدرالیست‌ها، اصلاح‌طلبان) است، در حالی‌که سایر گرایش‌ها به‌صورت کلی و کم‌جزئیات مطرح شده‌اند.

مثال: پرسش‌هایی که مستقیماً از «پادشاهی مشروطه با رهبری رضا پهلوی» می‌پرسند، در مقابل گزینه‌های مبهم مثل «جمهوری سکولار» باعث می‌شود سلطنت گزینه‌یی مشخص و ملموس جلوه کند، در حالی که سایر گزینه‌ها انتزاعی باقی می‌ماند.

نحوه طراحی پرسش‌ها با جزئیات نابرابر است. سلطنت، با ذکر نام رضا پهلوی، به‌صورت شخصی‌سازی شده مطرح شده، اما گزینه‌های دیگر مثل جمهوری یا حکومت سکولار به‌صورت عمومی بیان شده‌اند. سایر گرایش‌ها نیز جایگاه متمایزی ندارند.

در نمودارها و بخش‌های تحلیلی، یافته‌های مربوط به سلطنت و رضا پهلوی پررنگ‌تر نشان داده شده است. مثلاً: نمودارهای جداگانه برای مقایسه طرفداران سلطنت و جمهوری ایجاد شده. نام رضا پهلوی بارها در خلاصه‌ها و تیترها تکرار شده تا او را به‌عنوان یک گزینه اصلی در ذهن مخاطب تثبیت کند. در مقابل، برای سایر گرایش‌ها یا شخصیت‌های جمهوریخواه چنین برجستگی وجود ندارد. هیچ پرسش معادلی برای چهره‌های شاخص جمهوریخواه یا احزاب سیاسی مهم وجود ندارد، کما این‌که ملیتها و جریانهای بزرگ سیاسی فقط در قالب آمار کلی و بدون معرفی دقیق ذکر شده‌اند.

 

حکمرانی اقتدارگرا

گمان تصریح می‌کند که نزدیک به نیمی از جامعه ایران خواهان حکومت اقتدارگرای فردی‌اند. این ادعا آن قدر با واقعیت جامعه ایران فاصله دارد که راستی‌آزمایی آن زائد است. رودرروی جامعه‌یی که از سال ۱۳۹۶ تا به‌حال بارها به قیام برای سرنگونی نظام ولایت فقیه دست زده، و در سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دو بار وسیعاً انتخابات رژیم را تحریم کرده، از نظر سیاسی، ادعای گمان تلاش برای حفظ همین رژیم است.

این ادعا یک تناقض‌گویی سفیهانه هم هست. گمان از یک‌طرف مدعی است ۶۶ درصد پاسخ‌ها به پرسش‌هایش را از کاربران وی‌.پی‌.ان دریافت کرده است. همه می‌دانند که وی‌.پی‌.ان محیط مورد استفاده اقشار شهری و تحصیل‌کرده است. اما گمان برای جا انداختن آمار بی‌پایه خود توضیح می‌دهد که طرفداری از «حکمرانی اقتدارگرای فردی»... «دیدگاهی است که در میان روستاییان و افراد با تحصیلات کم رایج‌تر است» («ترجیحاًت سیاسی ایرانیان در ۱۴۰۳، چکیده یافته‌های گزارش»)

آیا این روش‌شناسی یک پیمایش علمی است یا روش اوباش و قلاش. در این مورد پاسخی بهتر از شعر سعدی نمی‌یابیم:

جوفروش است آن نگار سنگ‌دل

با من او گندم‌نمایی می‌کند

یار من اوباش و قلاش است و رند

با من او خود پارسایی می‌کند

 

نسخهٔ آمارسازی شده دفترچه بچهٔ شاه

دفترچه دوران اضطرار بچه شاه در مرداد ۱۴۰۴ منتشر شد. تمرکز اصلی این دفترچه بر رهبری تک‌صدایی رضا پهلوی به‌عنوان "رهبر خیزش ملی" است. به‌نحوی که تمامیت قدرت حاکم (از جمله تعیین سران دولت، قضاییه و مجلس و نیز گزینش اعضای مجلس، کنترل ساواک بازسازی‌شده و نظارت بر سیاست‌های اقتصادی) را از آن خود ساخته به هیچ مرجعی پاسخگو نیست. در واقع قدرت مطلقه ولایت فقیه را بدون عمامه و با کراوات باز تولید می‌کند. دفترچه مزبور به‌اقتضای ماهیت استبدادی خود محلی از اعراب برای سایر مخالفان قائل نشده است.

نظرسنجی برساخته گمان نیز در مرداد ۱۴۰۴ منتشر شد. از نظر سیاسی تمرکز اصلی این نظرسنجی اعطای یک جایگاه بلامنازع به بچه شاه است. به‌نحوی که به او یک محبوبیت ۳۱ درصدی اعطا کرده؛ در حالی که فاصله شخصیت مخالفی که پس از او قرار دارد بیش از ۲۵ درصد است. این اختلاف قابل توجه، مشابه دفترچه، جایگاه رضا پهلوی را برجسته و دیگران را به حاشیه می‌راند. این یک شباهت محتوایی قوی است، زیرا هر دو سند بچه شاه را به‌عنوان یک چهره مرکزی و مسلط در اپوزیسیون نشان می‌دهند.

شباهت محتوایی آشکار دو سند، توسط منتقدان در X به‌عنوان تلاشی برای «تقویت جایگاه پهلوی» تفسیر شده است.

دفترچه به جای حاکمیت مردم، حاکمیت مهان (خبرگان و نخبگان و اشرف) را به‌مثابه طرح حکومتی مطلوب خود ارائه کرده است. این به‌وضوح یک طرح نئوفاشیستی است.

همین طرح را «گمان» با جعل یک فقره آمار ۴۳ درصدی پشتیبانی کرده است: «حدود نیمی از جامعه (۴۳٪) پذیرای حکمرانی اقتدارگرای فردی هستند؛ این دیدگاه در میان روستاییان و افراد با تحصیلات کم رایج‌تر است».

از این نظر گزارش مزبور، بازگویی خطوط سیاسی اصلی دفترچه با زبان آمار است. اعضای نوفدی از نتایج نظرسنجی «گمان» قدردانی کردند و آن را با اهداف دفترچه هم‌سو یافتند.

 

پروژه‌های هم‌راستا و هم‌هدف

از شروع سال ۱۳۹۸ که معرکه آمارسازی عمار ملکی آغاز به کار کرده، نامبرده تا به‌حال ۱۵ «گزارش نظرسنجی» منتشر کرده است: «جمهوری اسلامی آری یا نه»، «انتخابات۹۸»، «کرونا در ایران»، «نگرش ایرانیان به دین»، «دیدگاه ایرانیان به مجازات اعدام»، «نگرش ایرانیان به رسانه‌ها»، «انتخابات۱۴۰۰»، «نگرش ایرانیان به رابطه با جهان»، «نگرش ایرانیان به سیستم مطلوب»، «نگرش ایرانیان به اعتراضات سراسری ۱۴۰۱»، «نگرش ایرانیان به رسانه‌ها۱۴۰۲»، «انتخابات ۱۴۰۲»، «مشارکت ایرانیان در انتخابات ۱۴۰۲»، «نگرش ایرانیان به انتخابات ۱۴۰۳» و «ترجیحاًت سیاسی ایرانیان در ۱۴۰۳»

از منظر سیاسی (حوزه قدرت، آنچه معطوف به جایگزینی رژیم حاکم است) عناصر این فهرست به دو بخش غیرسیاسی و سیاسی قابل تقسیم است. انتخابات رژیم و کرونا و رسانه‌ها و آره و نه به جمهوری اسلامی همه در بخش اول جا می‌گیرد. اما سه گزارش خاص شامل «نگرش ایرانیان به سیستم مطلوب»، «نگرش ایرانیان به اعتراضات سراسری ۱۴۰۱» و «ترجیحاًت سیاسی ایرانیان در ۱۴۰۳» قویاً خصلت سیاسی دارد و تمرکز هر یک بر جهت‌دهی تصنعی به افکار عمومی و زمینه‌سازی پروژه‌های ارتجاعی ـ استعماری است. تقویم وقایع سیاسی سال‌های اخیر به‌روشنی نشان می‌دهد که:

ـ گزارش «نگرش ایرانیان به سیستم مطلوب» در فروردین ۱۴۰۱، زمینه‌سازی برای کنفرانس مطبوعاتی بچه شاه در خرداد ۱۴۰۱ بود تا از فضای سیاسی و بین‌المللی لازم برای ارائه «نقش خود به‌عنوان یک چهره هماهنگ‌کننده» برخوردار شود.

ـ گزارش «نگرش ایرانیان به اعتراضات سراسری ۱۴۰۱» که در ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ منتشر شد و در آن گفته شده بود «بیش از ۸۵ درصد مردم ایران خواهان ائتلاف نیروهای اپوزیسیون هستند»، جاده صاف‌کن نشست جورج‌تاون به سردمداری بچه شاه بود که پانزده روز بعد در اول اسفند ۱۴۰۱ برگزار شد و «منشور مهسا» و «ائتلاف برای گذار» را مطرح کرد.

ـ گزارش «ترجیحات سیاسی ایرانیان در ۱۴۰۳» در مرداد ۱۴۰۴ منتشر شد. این متعاقب انتشار طرح استبدادی دفترچه بچه شاه در همان ماه بود. هر دو سند هدف مشترک و واحدی را پیشاروی خود داشتند که جایگاه‌سازی برای بچه شاه به‌عنوان رهبری بلامنازع پس از سرنگونی رژیم کنونی و برقراری یک رژیم اقتدارگرای فردی است.

 

گزارش گمان

 

 

نتیجه‌گیری

تعمیم‌دهی افراطی، سوگیریهای مفتضح، زیر پا گذشتن سیستماتیک استانداردها و اسلوب‌های یک پیمایش علمی، سانسور و پنهان‌سازی در سراسر گزارش «گمان» حاکم است. این نقض‌ها که به‌وفور در گزارشهای قبلی این مؤسسه نیز وجود دارد، برخاسته از محدودیت دانش و تجربه «گمان» یا اشتباهات تکنیکی آن نیست. بلکه مقاصد سیاسی «گمان» و تأمین‌کنندگان و سفارش‌دهندگان‌اش آنها را به سقوط در وادی انواع تقلب‌ها و سوء‌استفاده‌ها کشانده است.

هم‌چنان که صاحب‌نظران و کارشناسان نظرسنجی تأیید کرده‌اند، گمان فاقد اعتبار و صلاحیت علمی است و گزارشهایش ابزار حقیری در خدمت شاه و شیخ شده است.

سوء‌استفاده از نظرسنجی برای چهره‌سازی از بچه شاه، دستکاری متقلبانه آمارها برای استتار موقعیت سرنگونی ولایت فقیه و به‌کارگیری روش‌های مستبدانه برای سانسور مجاهدین و شورای ملی مقاومت همه در خدمت هدف واضحی است: مقابله با جایگزین انقلابی و دموکراتیک رژیم ولایت فقیه و پیشروی انقلاب دموکراتیک.

این گزارشها مایه کف و دف سفارش‌دهندگان آن می‌شود، اما بر اراده رزمندهٔ مردم و قیام‌کنندگان ایران برای سرنگونی رژیم و پیروزی آزادی و حاکمیت جمهور مردم ایران اثری ندارد.

 

پانوشت:

[1] ـ self-reported

[۲] ـ اصطلاح «کاربران یکتا» (unique users) در آمار دیجیتال به‌معنای شمارش شناسه‌های فنی متمایز (مانند دستگاه، مرورگر یا حساب کاربری) است و نه الزاماً افراد انسانی واقعی. به‌عنوان مثال، اگر یک فرد از چند دستگاه مختلف متصل شود، ممکن است چند بار به‌عنوان کاربر یکتا شمرده شود؛ برعکس، اگر چند نفر از یک دستگاه مشترک استفاده کنند، همگی فقط یک کاربر یکتا محسوب می‌شوند.

اصطلاح «تعداد اتصالات» (connections) حتی از این هم کمتر به «کاربر انسانی» نزدیک است؛ این شاخص صرفاً هر بار اتصال به سرور را می‌شمارد. بنابراین یک کاربر می‌تواند در طول روز دهها یا صدها اتصال ایجاد کند و آمار connections به‌طور مصنوعی بزرگ‌تر از تعداد واقعی افراد باشد.

به همین دلیل، هر دو شاخص بیشتر بیانگر «الگوهای دسترسی» هستند تا تعداد دقیق انسانهای استفاده کننده و باید با احتیاط تفسیر شوند.

[۳] ـ Freedom on the Net

[۴] ـ Open Observatory of Network Interference

[۵] ـ U.S.Agency for Global Media

[۶] ـ representative sample

[7] ـ raw data

[۸] ـ تکرارپذیری (Replicability): قابلیتی در پژوهش‌های علمی است که به پژوهشگران مستقل امکان می‌دهد با استفاده از همان داده‌ها و روش‌ها، نتایج مطالعه اولیه را باز تولید و صحت آن را ارزیابی کنند.

[۹] ـ داده‌های خام ریز (micro data): مجموعه داده‌های اولیه مربوط به هر پاسخ‌دهنده، پیش از هر گونه تجمیع یا خلاصه‌سازی. این داده‌ها برای بررسی صحت محاسبات، باز تولید نتایج و تحلیل‌های تکمیلی ضروری است.

[۱۰] ـ چارچوب نمونه‌گیری: مبنای دقیق انتخاب پاسخ‌دهندگان (sampling frame) که مشخص می‌کند نمونه‌گیری از چه جمعیتی و با چه روشی انجام شده است؛ نبودِ این اطلاعات ارزیابی نمایندگی آماری نمونه را دشوار یا ناممکن می‌سازد.

[۱۱] ـ شاخصهای کیفیت پاسخ‌گویی (response rate diagnostics): معیارهایی که میزان مشارکت واقعی افراد منتخب و احتمال سوگیری ناشی از عدم‌پاسخ را نشان می‌دهند. عدم ارائه این شاخص‌ها مانع سنجش اعتبار برآوردهای نظرسنجی می‌شود.

[۱۲] ـ peer review

[۱۳] ـ raking weighting

[۱۴] ـ probability sampling

[۱۵] ـ non-probability sampling

[۱۶] ـ external validity

[۱۷] ـ عمار ملکی در مصاحبه با کامبیز غفوری، ۲۳ اوت ۲۰۲۵ـ https://www.youtube.com/watch?v=KrN7-rKjUoM

[۱۸] ـ American Association for Public Opinion Research

[۱۹] ـ مجله Democratization، یک نشریه آکادمیک در زمینه دموکراتیزاسیون و سیاست‌های تطبیقی که از سال ۱۹۹۴ توسط Taylor & Francis منتشر می‌شود. مطالعه اشاره شده در The autocratic bias: self-censorship of regime support" در ۱۵ نوامبر ۲۰۲۱ (جلد ۲۹، شماره ۷، صفحات ۱۲۴۳-۱۲۶۳) منتشر شده است. این مقاله بر اساس نظرسنجی‌های آنلاین و آزمایش‌های لیست در امارات متحده عربی، بررسی می‌کند که چگونه ترس از دولت در رژیم‌های استبدادی منجر به خودسانسوری می‌شود و حمایت از رژیم را بیش‌نمایی می‌کند.

https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/13510347.2021.1981867

[۲۰] ـ Political Science Research and Methods، یک مجله آکادمیک از European Political Science Association که از سال ۲۰۱۳ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر می‌شود، پژوهش مورد نظر "On the measurement of preference falsification using nonresponse rates" است و در ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴ منتشر شده. این مقاله با استفاده از شبیه‌سازی و تحلیل نظری، نشان می‌دهد که نرخ غیرپاسخگویی می‌تواند به‌عنوان جایگزینی برای پنهان‌کاری ترجیحاًت عمل کند،

: https: //www. cambridge. org/core/journals/political-science-research-and-methods/article/on-the-measurement-of-preference-falsification-using-nonresponse-rates/21FBAD9B277109F1890 12A5EABD0CCFB

[۲۱] ـ روش گلوله برفی نوعی نمونه‌گیری در پژوهش‌های اجتماعی است که در آن پژوهشگر از افرادِ نمونه‌ٔ اولیه می‌خواهد افراد مشابه دیگری را معرفی کنند و این زنجیره به همین شکل ادامه پیدا می‌کند. این روش معمولاً زمانی به‌کار می‌رود که یافتن مستقیم پاسخ‌دهندگان دشوار است، مثل گروه‌های پنهان یا در معرض خطر.

[۲۲] ـ نیویورک مگزین، در مقاله‌یی با عنوان «Why Is Iran&#۳۹;s Secular Shift So Hard to Believe»، ۲۱ اکتبر ۲۰۲۲، 

https://nymag.com/intelligencer/article/iran-secular-shift-gamaan.html

[۲۳] ـ تیمور کوران (Timur Kuran)، اقتصاددان و دانشمند سیاسی ترک-آمریکایی، استاد اقتصاد و علوم سیاسی در دانشگاه دوک (Duke University) که تحقیقاتش عمدتاً بر جنبه‌های توسعه اقتصادی، نهادهای اقتصادی-سیاسی خاورمیانه و تأثیر اسلام بر اقتصاد تمرکز دارد.

مفهوم "جعل ترجیحاًت"(preference falsification) توسط او ارائه شده و در کتاب"Private Truths، Public Lies: The Social Consequences of Preference Falsification" (حقیقت‌های خصوصی، دروغهای عمومی: پیامدهای اجتماعی جعل ترجیحاًت) توضیح داده شده است. این کتاب در سال ۱۹۹۵ توسط انتشارات دانشگاه هاروارد (Harvard University Press) منتشر شد.

https://sites.duke.edu/timurkuran/research/books/private-truths-public-lies-the-social-consequences-of-preference-falsification/

[۲۴] ـ نشریه The China Quarterly یکی از معتبرترین مجلات آکادمیک در حوزه مطالعات چین که از سال ۱۹۶۰ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر می‌شود. مقاله مورد نظر مندرج در این نشریه (Do Chinese Citizens Conceal Opposition to the CCP in Surveys? Evidence from Two Experiments) در ژانویه ۲۰۲۴ منتشر شده و بر اساس دو آزمایش (list experiment و endorsement experiment) با نمونه‌یی بیش از ۲۰۰۰ نفر (از پلتفرم‌های آنلاین چینی) انجام شده است. این آزمایش‌ها نشان می‌دهد بیش‌نمایی حمایت از رژیم حدود ۱۴ درصد در متا-آنالیزها و تا ۲۸٫۵ درصد در چین است.

[۲۵] ـ مقالهٔ پژوهشی مؤسسهٔ FreeIranSN با عنوان «GAMAAN Polling Under Dictatorship in Iran»، ۲۴ اوت ۲۰۲۵، https://freeiransn.com/the-betrayal-of-truth-gamaan-polling-under-dictatorship-in-iran/

[۲۶] ـ مرکز ویلسون (Woodrow Wilson International Center for Scholars)، در گزارش "The Authoritarian Bias: Measuring Public Opinion in Russia"، آوریل ۲۰۱۶

https: //www. wilsoncenter. org/event/the-authoritarian-bias-measuring-public-opinion-russia

[۲۷] ـ نشریه Comparative Politics، یک مجله آکادمیک از City University of New York که از سال ۱۹۶۸ منتشر می‌شود. مطالعه مرتبط "Implicit Attitudes Toward an Authoritarian Regime" نوشته Rory Truex است که در اکتبر ۲۰۱۸ (جلد ۵۱، شماره ۱، صفحات ۳۵-۵۳) منتشر شده.

http://cpd.berkeley.edu/wp-content/uploads/2018/04/CPC_Truex.pdf

[۲۸] ـ Implicit Association Test، آزمون تداعی ضمنی، ابزاری برای اندازه‌گیری نگرش‌ها و ترجیحاًت پنهان یا ناهشیار افراد است که ممکن است خودشان هم از آن آگاه نباشند

[۲۹] ـ Perceived Risk Effect

[۳۰] ـ NourNews

[۳۱] ـ آزمایش شمارش گزینه‌ها (List Experiment): روشی برای کاهش سوگیری مطلوبیت اجتماعی در پرسش‌های حساس است. به گروه‌های مختلف پاسخ‌دهندگان فهرستی از گزاره‌ها داده می‌شود و از آنها صرفاً خواسته می‌شود تعداد گزاره‌های مورد تأیید خود را اعلام کنند، نه محتوای دقیق پاسخ را. با مقایسه‌ٔ میانگین پاسخ‌ها در گروه‌ها، می‌توان نسبت واقعی پذیرش یک گزاره‌ٔ حساس را بدون افشای مستقیم هویت پاسخ‌دهندگان برآورد کرد.

[۳۲] ـ Respondent-Driven Sampling – RDS

[۳۳] ـ Randomized Response

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0ef677c0-5e92-46e2-b9ee-2294376a2be8"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات