اوضاع سیاسی ایران آخوندزده و اشغالشده، در وجوه داخلی و بینالمللی هر طور هم که بگردد، هر میزان هم که تند و کند، رقیق و غلیظ و ویژه و حاد بشود، در بطن خود نمیتواند گریزی از رشد نجومیِ فاصلهی طبقاتی داشته باشد. همواره تأکید کردهایم که فاصلهی طبقاتی، عاملی زیربنایی است که عاقبت در توفندهترین قیام و انقلاب، نظام ولایت فقیه را به زمین خواهد زد.
فاصلهی طبقاتی در حاکمیت ملایان اشغالگر و مکندهی سرمایههای ایران بهخاطر حفظ نظام، ابزاری در دستان اتاق فکر رژیم است تا با آن بهزعم خود، کمر ملت ایران را خمیده نگه دارد تا توان فکری، جسمی و صنفی برای جنبش و اعتراض و قیام نداشته باشد. بنمایهی تشدید فاصلهی طبقاتی و بند نیامدن سرچشمهی اختلاس و دزدی و غارت حکومتی و مابهازای آن، فقر و فاقه و پدیدهسازیها و بحران معیشت، در استراتژی اتاق فکر نظام جهت قفل کردن انرژیهای مردم ایران نهفته است. این یک سیاست ساماندهیشده و هدفمند تحت زعامت ولی فقیه ارتجاع میباشد که «حفظ نظام بههر قیمت»، مولد آن میباشد.
اتاق فکر نظام با راهبرد تشدید فاصلهی طبقاتی، علاوه بر درگیر کردن درصد بالایی از مردم در بحران معیشت، مرگ اخلاق و سقوط فرهنگ اجتماعی را نیز دنبال میکند؛ چرا که آبشخور این سقوط، زلزلههای مداوم اقتصادی و معیشتی و زیستی است. این زلزله، تعادل خانواده، اخلاق و فرهنگ اجتماعی را برهم میزند و و زندگیِ گیاهی را تجویز حکومتی برای تضمین سلطهگریِ سیاسی و اقتصادی و اقتدارگرایی مینماید.
نشانیِ سرچشمهی طبقاتیساز در نظام آخوندی، کاملاً در دسترس و هویداست. این نشانی، سلسلهیی از قسمخوردهگان به اصل ولایت فقیه و گوش بهفرمان ولی فقیه را از خمینی تا خامنهای نشان میدهد. این سلسله آنقدر توالد و تکثیر در این چهار دهه داشته است که اکنون جلوخان منظر خودیهای نظام را هم پر کرده است؛ تا جایی که هیچ مفری جز اعتراف به واقعیت پرحجم آن در یک ساختار الیگارشی ندارند.
روزنامهی حکومتی جوان وابسته به سپاه پاسداران در شماره ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ اشارهیی ناگزیر به سلسلهی غارتگران، دزدان و زراندوزانٍ طبقاتیساز در معیت رأس نظام سراپا فاسد ملایان کرده است:
«فاصله طبقاتی متأثر از کنش مسؤلان ریزودرشت است که غالباً تا شعاع چندصدکیلومتری در دایره الیگارشی قدرت، به دودمان، سلسله، عشیره و قبیله خودی خدمت میکنند، اما وقتی نوبت مردم میرسد یا اعتبارات تمام شده یا زمان اداری پایان یافته یا آقای رئیس رفته نماز و وقت ناهار کارمندان است!»
مشاهده میشود که لقلق زبان ولی فقیه و کارگزاران و امامان جمعه نظام در آه و ناله از وضعیت بد معیشت مردم، آبشخوری جز دروغ و دغل و دجالیت نیست و ندارد؛ در حالی که «دایره الیگارشی قدرت به دودمان» منتشره از مصدر ولی فقیه جریان مییابد. مصدری که نفعآورنده برای ریزهخواران قسمخورده به آن است. این انتفاع استثمارکننده از سفرههای مردم ایران را همان روزنامه تحت عنوان «فاصله تلخ طبقاتی» و با آگاهی و سکوت عمدی «غالب مسؤلان» اینگونه اذعان میکند:
«افراد مختلف به نسبت قرب، قرابت و مجاورت به هسته قدرت، اگر از امکانات و خدمات ریز و درشت منتفع شدند، اساساً معتقدند وقتی ما بهرهمندیم، چه نیازی به فریاد زدن فاصله طبقاتی است! غالب مسئولان هم در ردههای مختلف نسبت به آن بیتفاوت هستند».
اشاره کردیم که تبعات استمرار و تشدید فاصلهی طبقاتی منجر به فروپاشی اخلاق و فرهنگ اجتماعی میشود. نوعی فروپاشی که تجویز حکومت است تا سلطه و سیطرهی خود را با تکیه بر این فروپاشی، تداوم بخشد.
روزنامه حکومتی آرمان در شماره ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ در زیر عنوان «تکدیگری مردان مردسالار در لباس زنانه» به گوشهیی از ارمغان اخلاقکش و فرهنگکش نظام تمامیتخواه و طبقاتیساز ولایت فقیه اشاره نموده است:
«گاهی ما به دنبال دستگیری متکدی خانم هستیم و وقتی او را دستگیر میکنیم متوجه میشویم که او یک مرد است و برای اینکه شناخته نشود و به قولی بهتر دل مردم را بهدست آورد و درآمد بیشتری داشته باشد، لباس زنانه و چادر میپوشد!»
اقتصادی سیاسیشده، معیشت سیاسیشده، دین سیاسیشده و زندگیِ سیاسیشده در حاکمیت آخوندی، اگرچه بیان دخالت حکومت در جزئیات همهچیز مردم است، اما بیان جامعتر آن، شناخت مردمانی از زیر و بالای یک حکومت تمامخوار را نتیجه میدهد. همین نتیجه هم هست که هرچه حاکمیت بر طبل بیشتر کردن فاصلهی طبقاتی میکوبد، اکثریت قاطع جامعهی ایران را فراخوان به برکندن بنیاد ایدئولوژی، سیاست و فقه استثمارگر در هیأت نظام ولایت فقیه میدهد. کنش و واکنش واقعی و جوشان روزانهی جامعهی ایران علیه حاکمیت، چنین مختصاتی دارد.