کیهان شریعتمداری که از برگزاری گردهمایی جهانی ایران آزاد آشکارا افسار پاره کرده است، در یک واکنش غیظآلود در مورد سفیر فرانسه در تهران نوشت: «سفیر فرانسه در تهران میگوید دولت متبوعش سازمان (مجاهدین) را تروریستی نمیداند»!
ذهن متحجر کیهاننویس
کیهاننویس و پاسدار شکنجهگری که به مقتضای روزگار و نیاز دستگاه ولایت به قلمزنی، قلم به دست گرفته در مخیلهاش نمیگنجد که یک کشور اروپایی، اپوزیسیون اصلی دیکتاتوری دینی را تروریست نداند. گماشتهٔ خامنهای که عمری را در بازجویی انسانها و تیرخلاص زدن به آنها و پاچهلیسی دیکتاتور گذرانده، گمان میکند که هر جای دنیا یک نظام ولایت فقیه است تا بتوان در آنجا وزارت بدنام راه انداخت، قلمها را شکست، زبانها را برید، در چهارراهها بساط اعدام و حلقآویز برپا کرد؛ در ذهن تارعنکبوت گرفته، متحجر و قرونوسطایی او مفاهیمی مانند حقوقبشر، آزادی بیان، حق اعتراض و تشکیل حزب و برپا کردن تظاهرات خیابانی و حتی برکنار کردن حکومتی که دلخواه مردم نیست، محلی از اعراب ندارد.
این پاسدار شکنجهگر و دیگر پاسداران کیهاننویس گمان میکنند دنیا دورقوزآبادی است که در آن هر عملی مجاز است. گویا فکر میکنند هنوز دوران استیلای سیاست مماشات است تا بتوان با تطیمع و ارزانفروشی منابع ملی و نیز تهدید و گروگانگیری اتباع کشورهای اروپایی آنها را واداشت تا به محدود کردن، در لیست سیاه تروریستی قرار دادن اپوزیسیون نظام روی بیاورند.
واویلا! سفیر فرانسه مجاهدین را تروریست نمیداند
چشم و چال کیهان با تعجب از حدقه بیرون زده است وقتی میشنود سفیر فرانسه در تهران، سازمان مجاهدین خلق ایران را یک سازمان تروریستی نمیداند. لابد انتظار داشت از اینکه این سفیر در تهران بهسر میبرد، مجیز مقام عظمای ولایت را بگوید!
پاسداران مطبوعاتی و شکنجهگر نظام میخواستهاند که بعد از برگزاری گردهمایی جهانی ایران آزاد، از او جملهای یا حتی کلمهای در محکومیت مجاهدین بگیرند و آن را به چماق تبدیل سازند اما بور میشوند و با این عبارت، گزیدگی خود را نشان میدهند.
در این عبارت دقت کنید:
«فیلیپ یقه بو در گفتگو با روزنامه اعتماد و درباره میزبانی گروههای تروریستی از سوی پاریس، ابتدا خود را به تجاهل زده و گفت من متوجه نمیشوم!»(کیهان ۲۸تیر ۹۹).
صراحت سفیر در مورد روشن بودن موضع دولت متبوعش در قبال مجاهدین جایی برای تفسیر، دوپهلونویسی و نیز رفع و رجوع مواضع وی باقی نمیگذارد. کیهان ناچار است همان اظهارات را عنوان کند.
«او سپس در پی شنیدن نام سازمان (مجاهدین) میگوید: موضع فرانسه در این مسأله کاملاً روشن است. در فرانسه و چندین کشور اروپایی دیگر، گروه MKO قانوناً یک گروه تروریستی شناخته نمیشوند»(همان منبع).
دفاع شخصیتهای فرانسوی از حقانیت مجاهدین
با دقت در نوشتههای این رسانهٔ حکومتی درمییابیم که در مراجعه به سفیر فرانسه همچنین این موضوع مطرح شده که چرا شخصیتهای پارلمانی و گروههای سیاسی فرانسه به حمایت و پشتیبانی از مجاهدین پرداختهاند؟!
در نقطهٔ مقابل چنین پاسخی را دریافت میکنند:
«مسلما آزادی بیانی در اروپا و بهویژه فرانسه وجود دارد که اجازه میدهد شخصیتهای پارلمانی و گروههای سیاسی با گروههای مختلف وارد تعامل شوند و برای ما امکان جلوگیری از این تعاملات وجود ندارد. موضع دولت فرانسه در مورد این گروه کاملاً مشخص است، دولت هیچ ارتباطی با این گروه ندارد و تا زمانی که این گروه از قوانین فرانسه تخطی نکند، نمیتوان آن را مورد پیگرد قرار داد»(همان).
در این پرسش و پاسخ نیز تفاوت استبداد رأی و طرز تلقی و دیدگاه عقبمانده و متحجر آخوندی بهخوبی بهنمایش گذاشته میشود:
در این دیدگاه آخوندی رسانه و مطبوعات به خدمت دیکتاتوری درمیآید و هر صدای مخالف را در گلو بریده میشود. همه باید همان حرفی را نشخوار کنند که از دهان خلیفه بیرون آمده است. همه باید مطیع آن چیزی باشند که حکومت دیکته میکند. شخصیتهای پارلمانتری و گروههای سیاسی آزادی عمل و انتخاب ندارند. هر موضعگیری آنها باید زنجیر اسارت دیکتاتور را بر دست و پای آزادی سفت کند.
معنای قابل تأمل
واکنش غیظآلود و بیقافیهٔ کیهان، رسوایی و آبروباختگی یک دیکتاتوری از نفس افتاده را بازتاب میکند که در وانفسای سرنگونی ـ اگر قواعد دموکراسی را نمیداند و از آن بویی نبرده ـ اما خوب میداند که دارد با اقدام خارج از عرف و ناسنجیده بهلحاظ سیاسی، آلترناتیو خود را آدرس میدهد. طرفحسابهای بینالمللی نیز آنچه را که باید بدانند خوب میدانند.
این اقدام، یک روز پس از برگزاری گردهمایی جهانی ایران آزاد، معنایی قابل تأمل دارد و آن در یککلام این است که مجاهدین به خال زدهاند. این گردهمایی، بازنمون عزم جزم مقاومت ایران برای سرنگونی تمامعیار حاکمیت دستاربندان ریایی است و از آن گریزی ندارند.