جشن چهارشنبهسوری در ذات خود، جنگ با ظلمت و تباهی است. رسم و آیین دیرینهٔ ایرانیان باستان؛ قومی که در تاریخ به داشتن روحیهٔ تسلیمناپذیری و جنگاوری مشهور هستند. توجه به این جملهٔ یکی از سرکردگان رژیم مرتجع آخوندی، خود گویای محتوای ذاتی جشن چهارشنبهسوری است:
«رضاییان، رئیس سازمان اطلاعات نیروی انتظامی: ما بچه بودیم، یک زمانی فقط چهار تا چوب آتیش میزدیم، الآن فقط مانده آر پی جی و تانک وارد شود» (تلگرام حکومتی دانشجو- ۱۵ اسفند ۱۴۰۳).
هر چقدر دیکتاتور، ستمگر و ظالمتر و غدار و جنایتکارتر، از آن سو، جشن چهارشنبهسوری، جنگیتر، آتشینتر.
اما واقعیت این جشن جنگسان:
چهارشنبهسوری، همان آیین کهن ایرانی، در تاریخ پرشکوه مردمان این سرزمین که از دیرباز، در شب آخرین سهشنبه سال، به گرد آتش حلقه میزدند و زمزمه میکردند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» تنها یک جشن و سنت باستانی نیست، بلکه پیامی از جنگ بیپایان نور و آتش با ظلمت و تاریکی، از مبارزه امید و زندگی با استبداد و تباهی است.
آتش در فرهنگ ایرانی، نماد روشنی، دانایی و پایداری است. آتش ایرانیان، هزاران سال است که در برابر تاریکی قد برافراشته و دلهای مردمان را گرم نگاه داشته است. چهارشنبهسوری، نه فقط جشنی برای شادی، که آئینی برای ایستادگی است؛ ایستادگی در برابر سرما و سیاهی، در برابر سکوت مرگبار زمستان، و فراتر از آن، ایستادگی در برابر ظلم و اختناق.
حکومتهای مستبد، در طول تاریخ همواره کوشیدهاند تا نور آتش را خاموش کنند، زیرا این شعله، بیداری را نوید میدهد. ظلمت و تباهی که پیوسته بر سرزمین باستانی ما، ایران، سایه افکنده است، همواره از جنس ارعاب و سرکوب بوده است. اما مردم، مردمانی که دل در گرو آزادی دارند، هر ساله با برافروختن آتش چهارشنبهسوری، به مبارزه نمادین با این تاریکی میروند. آتشی که روشن میشود، نه تنها سرمای زمستان طبیعت، بلکه سرمای اختناق را نیز در هم میشکند. این نور، سدی در برابر سایههای ترس است، گرمایی در برابر یخزدگی سکوت.
در ایران امروز، فاشیزم دینی حاکم که همواره در وحشت از قیام مردمی است، با ایجاد محدودیتهای گسترده، تلاش میکند از برگزاری این آیین مردمی جلوگیری کند. ممنوعیت برپایی آتش، تهدیدهای امنیتی و برخوردهای سرکوبگرانه، همه در راستای خاموش کردن این شعله امید است. اما جوانان و مردم بهستوه آمده، با وجود تمام فشارها، همچنان به پاسداشت این جشن ادامه میدهند. هر سال، خیابانها با جرقههای کوچک و بزرگ اما پرمعنا روشن میشود؛ آتشهایی که نه تنها نماد شادی، بلکه فریادی علیه سرکوب و تاریکیاند.
شرارههای کارزار ملی چهارشنبهسوری توسط کانونهای قهرمان شورشی، روز دوشنبه ۲۷ اسفند، پس از چند سلسله عملیات آتشین، با ۲۰عملیات در ۱۵شهر و ۱۰۰پراتیک انقلابی در ۲۹شهر به شرح زیر شعلهور شد:
۳ انفجار در ناحیه بسیج سپاه پاسداران در دالاهو (کرمانشاه)
۲ انفجار در حوزه جهل و جنایت و سرکوب زنان در تهران
انفجار در کمیته غارتگر امداد خمینی ملعون در تهران
انفجار در حوزه بسیج سپاه پاسداران در کرمانشاه
تهاجم به بنیاد غارت و فساد با پرتاب کوکتل در شوش
بهآتش کشیدن پایگاه بسیج سپاه پاسداران در تهران، مشهد، هشتگرد کرج، مهرستان (سیستان و بلوچستان)، اسفرورین تاکستان و سراوان
بهآتش کشیدن پایگاه بسیج ضددانش آموزی در سراوان
بهآتش کشیدن بیلبرد، تابلو و بنرهای حکومتی با تصاویر منحوس خمینی، خامنهای و نیابتی رژیم در تهران، کرمان، نیشابور، شیروان، خاش و سراوان
و این تنها شمهای از کارزار ملی چهارشنبهسوری امسال است.
شعلههای برافروخته از این انفجارها هشداری است برای مستبدان عمامه بهسر که میپندارند میتوانند نور را به زنجیر کشند، اما هر سال میبینند که مردم، با وجود هر مانع و محدودیتی، جشن آتش برپا میکنند و در جنگ با مظاهر پلید و شیطانی دیکتاتوری آخوندی، شعلههای امید را زنده نگه میدارند. این جشن، یادآور این حقیقت است که ظلم هر چقدر هم پایدار بهنظر برسد، سرانجام در برابر روشنایی حقیقت و گرمای اتحاد مردم فرو خواهد ریخت.
چهارشنبهسوری، جشنی برای پاکسازی روح از پلیدیهاست، فرصتی برای رهایی از زردیهای ضعف و ناامیدی و جانی تازه برای مقابله با تباهی.
نور، همیشه پیروز است. ظلمت، هر چقدر هم گسترده باشد، با یک جرقه از هم خواهد پاشید.