گاه اعداد معنای ریاضیات خودشان را از دست میدهند و خبر رسان فاجعه میشوند. آمار ۲۰۰قربانی زیر آوار سیل امامزاده داوود از این دست است. آماری که ریاضی نیست تا حکومت برای پوشاندن جنایت خود آن را با تکذیب مسخره یک صفر اشتباه از نظرها بپوشاند بلکه بوی اجسادی که همه جا را پر کرده و بهقول روزنامههای حکومتی نوشتند، «همان بوی متروپل را میدهد» تکذیب کردنی نیست. صحبت از جان انسانهاست. چیزی که در حکومت ولایت فقیه آنقدر ارزان شده که با هر اتفاق طبیعی در معرض خطر است. اتفاقات طبیعی که در جهان پیشرفته امروز به مهار انسانها برای بهبود و پیشرفت زندگی تبدیل شده است در ایران آخوندی مرگ آفرین است. انگار در این نظام پیشرفت و علم جز در موضوع بمب اتمی (آنهم در خدمت بقای نظام ولایت) در سایر زمینهها متوقف شده است.
متروپل چه بویی میداد که بهگفته روزنامههای حکومتی در امامزاده داوود تکرار شده است؟ بوی فساد و دزدی و غارت که نتیجه آن بیدفاع کردن مردم در برابر حوادث طبیعی است. متروپل بوی زد و بند و ربا و سرقت اموال مردم را میداد. مردمی که از یکطرف فریاد العطش و قیام برای آب آنها دنیا را تکان میدهد اما از طرف دیگر عزادار عزیزان از دست رفته بر اثر سیل هستند.
آیا واقعاً مشکل ایران سیل است؟ بیآبی است؟ چیست؟
البته رسیدن به پاسخ این سؤال نه جستجوی زیاد میخواهد نه چیز پوشیدهیی است. آنقدر عیان است که کارگزاران حکومتی خود به آن معترفند. امروز سؤال بسیاری از خودیهای نظام هم این است که چرا در حالی که هشدار سیل را میدانستند به مردم اطلاعرسانی نکردند؟ چرا راههای خطرناک بسته نشد و امکان تفریحی و خانههایی که در معرض خطر بودند تخلیه نشد؟ روزنامه حکومتی همدلی مینویسد: «فقط بعد از وقوع سیل و تلفات و خسارات فراوان، با کتوشلوار در میان گلولای پس از سیل، حضور پیدا کرد، به باور منتقدان مدیریت شهری تخصص و علم میخواهد نه حرکات پوپولیستی و فرو رفتن در سیلاب و گلولای!»
این گل و لای و لجن که کارگزاران نظام در آن فرو رفتند نه گل و لای سیلاب که لجن متعفن حاکمیت قتلعام است که هر چیزی را از جمله طبیعت را تبدیل به وسیلهیی برای کشتار مردم ایران کردهاند. برای این منظور خامنهای با فضاحتبارترین حالت در انتخابات کسی را بر سر کار آورد تا پاسخش به بحرانهای بیانتهای نظام رو به سقوط این ولایت سرکوب است و قتلعام. برای همین هم کارشناسان حکومتی میگویند دیگر موضوع بحران نه سیل که بیاعتمادی یعنی نامشروعیت این نظام در افکار مردم است.
محمدرضا حقشناس، کارشناس حکومتی: «سیل اخیر، بحران بیاعتمادی مردم به دولت رئیسی را نشان داد. جامعه عملکرد دولت را باور ندارد. »