سؤال: خامنهای برای دومین بار طی یک هفته از فضای ناامیدی و یأس در درون رژیم گفت. پیش از او روحانی گفته بود به هیچ عنوان ناامیدی در کشور را نمیپسندم. چرا باید به آینده کشور، نظام و انقلاب، ناامید باشیم؟ مگر در رژیم چه خبر است که بالاترین سران نظام آمدند و از این حرفها میزنند؟
اسحاق علینژاد: معلوم است که همه وارفتهاند و نگرانی و ناامیدی از آینده نظام و بقای نظام در رژیم موج میزند. و اگر این چنین نبود بالاترین مقامهای رژیم و ولیفقیه نمیآمدند بطور علنی و در تریبونهای رسمی واکنش نشان بدهند.
طی هفته گذشته ۲بار خامنهای و یک بار روحانی به صحنه آمدند و هشدار دادند و نیروهای وارفته رژیم را از ناامیدی و یاس برحذر داشتند.
خامنهای اعضای مجلس را به بیت خودش احضار کرده بود تا به آنها بگوید: «مجلس نباید نماد تردید، یأس و ناامیدی باشد و نباید با دید مأیوسانه به ظرفیتها و تواناییهای نظام نگاه کند».
اینها به مجلس میگفتند «عصاره فضائل» نظام، الآن این چنین وارفته و مأیوس و ناامید و متزلزل است، بنابراین دیگر خودتان اوضاع بقیه نظام را بخوانید.
ماجرای ناامیدی و وارفتگی نظام در قیام دیماه ۹۶ به اوج رسید، طوری که مقامهای ریز و درشت میآمدند و هشدار میدادند که ملت همه را جارو میکنند، به دریا میریزند، به کسی رحم نمیکنند، همه ما در یک کشتی هستیم با هم غرق میشویم. این وضع و حال هر دو جناح بود و فرقی هم بین اصولگرا و اصلاحطلب قلابی نبود.
الآن زمینههای قیام همچنان وجود دارد و لایهلایه بحرانها و نابسامانیها و مشکلات به آن اضافه شده است.
اما در هفته اخیر گویی این وارفتگی در درون رژیم حادتر شده که باعث نگرانی خامنهای و روحانی هم شده است. خامنهای یکبار ۲۵خرداد و الآن هم ۳۰خرداد در این باره سخن گفته است.
روحانی هم در دیدار روز ۲۳خرداد با «اصحاب رسانه»های رژیم گفت:
«ناامیدی پایان ماجراست و اگر تسلیم شدن ناپسند و زشت است، ناامیدی، تسلیم شدن در برابر بدخواهان است. چرا باید به آینده کشور، نظام و انقلاب، ناامید باشیم»؟
روحانی به سخنان عباس عبدی، یکی از اصلاحطلبان قلابی، در همان جلسه پاسخ میداد که گفت: «نگرانیم. با هر کس که سخن میگوییم، نگران است... نگرانی بهسر عت در روان و ذهن ما ریشه دوانده است... اتفاقنظر نسبی در وجود نگرانی درباره آینده و اینکه ادامه مسیر فعلی و گذشته دیگر ممکن نیست. واقعیت این است که بهنظر بنده مسأله امروز ایران، هیچ راهحل جزیی و فنی ندارد».
سؤال: پاسخ روحانی یا خامنهای به این وضعیت که نیروها و مهرههای رژیم را اینگونه نگران کرده است چیست؟
اسحاق علینژاد: هیچ پاسخی نیست. اگر پاسخی بود و چشماندازی برای حل بود دیگر نگرانی و ناامیدی معنی نداشت. ناامیدی بهدلیل نبودن نوری در ته تونل است.
تا جایی که به وضعیت جامعه و نابسامانیها و بحرانها برمیگردد، تا جایی که به خواستههای مردم و قیامکنندگان برمیگردد، هیچ پاسخی نیست.
تازه روحانی از اساس مشکلات را انکار میکند و در همان سخنرانی ۲۳خرداد میگوید: «امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی و یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است».
این حرفها نمکپاشیدن بر زخم مردم است که میگوید همه نابسامانیها و بدبختیها و فقر و ناداری مردم همهاش تبلیغات و جنگ روانی است.
این نمکپاشیدن بر زخم کارگرانی است که گرسنهاند و هر روز در خیابانها تظاهرات میکنند و فریاد میزنند: «وای از این همه بیداد». بازنشستگانی که ماههاست حقوق نگرفتهاند. غارتشدگانی که هست و نیستشان برباد است.
این ادعای روحانی در حالی است که امیرخجسته، رئیس فراکسیون بهاصطلاح مبارزه با مفاسد اقتصادی مجلس رژیم، در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی تسنیم ۲۷خرداد ۹۷ میگوید: «استخوانهای مردم زیر سختترین فشارهای اقتصادی در حال شکسته شدن است. کشور دچار یک هرج و مرج و نگرانی از آینده شده است».
امیر خجسته روز ۲۹خرداد ۹۷ هم اعتراف کرد: «۳۱مفسد اقتصادی در غارت بانکها نقش اصلی دارند. این افراد در ارتباط با مسئولان نظام هستند و آنها ۳۱مفسد اقتصادی را مدیریت میکنند».
روز ۳۰خرداد ۹۷ در جلسه مجلس رژیم نمایندهیی به نام سلیمی گفت: «دهها بابک زنجانی تولید شده است. فقط از محل تفاوت قیمت ارز یک رانت ۱۱۰هزار میلیارد تومانی ایجاد شده است. چه کسانی پشت این هستند»؟
از نظر آخوند روحانی اینها همه جنگ روانی است؟!
خامنهای هم بدتر از روحانی شیاد روی زخم مردم نمک میپاشد، او هم مردم را به مصرفگرایی و تجملپرستی متهم میکند.
خامنهای ۲۵خرداد ۹۷ گفت: «مردم وظایفی دارند بایستی این وظایف را انجام بدهند توده مردم بایستی مسأله اصراف را مورد توجه قرار بدهند ما چند سال قبل از این، مسأله اصراف را مطرح کردیم، زیادهروی و لخرجی در اموری که نیاز نیست. عادت کردند به سفرهای خارج بروند این عادت را رها کنند ترک کنند رفتن به سفرهای خارجی تفریحی به کشورهای گوناگون البته غیر از سفرهای زیارتی و عتبات یا به حج این مورد نظر نیست».
ملاحظه میشود مردم محروم ما کلیه و چشم و اعضای بدنشان را میفروشند، زنان این میهن جنین را در رحم پیشفروش میکنند، این همه گورخواب و کارتنخواب و زیرپلخواب، است اما از نظر علی خامنهای مشکل این مملکت شده است اصراف و سفرهای خارجی و اشرافیگری.
بیسبب نیست مردم ایران شعار میدهند: مرگ بر خامنهای، ملت گدایی میکند، آقا خدایی میکند!
همین روزها فاش شد که شخص خامنهای یک ویلای ۱۰هزار متری را در لواسان به پاسدار حسن فیروزآبادی، رئیس سابق ستاد مشترک نیروهای مسلح، از سالها قبل داده بوده.
بیدلیل نیست که اعتراضها و خشم مردم خاموش نمیشود. در این هفته بیش از ۹۰حرکت اعتراضی ثبتشده داریم. یعنی روزانه نزدیک به ۱۳تظاهرات و تجمع وجود داشت.
سؤال: علت این ناامیدی و خستگی که خامنهای و روحانی میگویند چیست؟ یعنی اعضای مجلس رژیم که خامنهای امروز احضارشان کرد یا افرادی نظیر عبدی چرا اینگونه ناامید و نگران هستند؟
اسحاق علینژاد: بهخاطر اینکه هیچ راهحلی بهلحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وجود ندارد این حرف یکی دو نفر از مهرههای رژیم نیست این حرف تمامی مهرهها است.
مسعود نیلی، مشاور روحانی و تئوریسین اقتصادی رژیم، بهکلی ناامید است و خود را باخته است. طوری که برخی رسانهها میگویند قصد خداحافظی دارد.
مسعود نیلی در روزنامه اعتماد ۲۸خرداد ۹۷ میگوید: «برخی معتقدند مسأله اصلی کشور سیاسی است و تا در این زمینه توفیقی حاصل نشود، راهحلهای پیشنهادی در حوزههای سیاستی، پشت در اتاقهای تصمیمگیری میمانند... سیاست، معمولاً مسیرهای مختلف و متعدد ورود را باز میکند تا اقتصاد بتواند انتخابهای مختلف را امتحان کند. اما اگر به جای ایفای این نقش، راه را محکم بسته و هیچ روزنهیی برای عبور باقی نگذاشته باشد، آنگاه از اقتصاد نمیتوان انتظار معجزه داشت».
سایت عصر ایران روز ۲۱خرداد ۹۷ از ۲۱ابرچالش نام برده است که بیش از ۱۰مورد آن اقتصادی ـ اجتماعی است و رژیم برای هیچکدام راهحلی ندارد.
خامنهای و روحانی دل بسته بودند به برجام و لغو تحریمها که با جذب سرمایه و پولهای مسدودشده راه نفسی باز شود. با خروج آمریکا از برجام در ۱۸اردیبهشت ۹۷ این راه نفس دارد بالکل بسته میشود.
من لیستی از بیش از ۴۰شرکت دارم که بزرگترین غولهای نفتی، بیمه، حملونقل، هواپیمایی، خطوط کشتیرانی، ارتباطات و مخابرات، بانکها و نظایر آن هستند که از ترس تحریمهای آمریکا معامله با رژیم را قطع کردند یا بهشدت کاهش دادند.
تعداد زیادی از آنها اروپایی هستند که رژیم چشم به برجام اروپایی بسته بود.
این از وضعیت بینالمللی و بنبست آن، از طرف دیگر در داخل هم با یک جامعه جوشان و خروشان روبهروست. روی دهانه آتشفشان نشسته است که یکبار در دیماه ۹۶ فوران کرد و تمام نظام را به لرزه درآورد. اینها ریشه ناامیدیهاست. باتلاق بنبست.
پارسال در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در ۱۰تیر ۹۶ خانم مریم رجوی رئیسجمهور مقاومت بر این واقعیت انگشت گذاشت و گفت: «بزرگترین تهدید رژیم برخلاف تبلیغاتش دشمن خارجی نیست، بلکه قیامهای کمینکرده در دل جامعه ایران است».
آن موقع کسی پیشبینی نمیکرد که چنین قیام قهرمانانهیی در دل زمستان اختناق سر بر بیاورد. اما شد. ۱۴۲شهر همزمان بپاخاستند. با شعاری واحد: مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی، یعنی نفی تمامیت رژیم.
خانم مریم رجوی در همان سخنرانی گردهمایی پارسال ۳حقیقت اساسی را گفتند:
اول: سرنگونی رژیم ولایت فقیه ضروری است
دوم: سرنگونی این رژیم در دسترس است
و سوم: یک آلترناتیو دموکراتیک و مقاومت سازمانیافته برای بهزیر کشیدن استبداد مذهبی وجود دارد.
آری، اگر رژیم در اوج ناامیدی و یأس و نگرانی است همانطور که خامنهای و روحانی این روزها میگویند، آن روی سکه ایران اوج امید و امیدواری است. قیام و ایستادگی یعنی امید، شورش و برخاستن یعنی امید.
کانونهای شورشی در داخل میهن اسیر و جوانان دلیر با پشتوانه این آلترناتیو و ارتش آزادیبخش و هزار اشرف یعنی امید. در نتیجه از همینجا و در آستانه گردهمایی بزرگ پاریس به همه هموطنانم که در این گردهمایی عظیم شرکت میکنند و پیام امید به آزادی و رهایی مردم ایران و سرنگونی و پیروزی محتوم را فریاد میکنند، درود میفرستم.