رویکرد اعتراضی جوانان و خشم آنان نسبت به حکومت آخوندی که رسانهها و مهرههای حکومتی آنرا به ناامیدی تعبیر میکنند این روزها مورد بحث باندهای درونی رژیم است و نسبت به این امر هشدار میدهند.
روزنامه رسالت وابسته به باند خامنهای با عنوان «اجتناب از ناامید سازی جوانان» مینویسد: «اگر این جوانها مأیوس بشوند، ناامید بشوند، به این آسانی نمیشود آنها را برگرداند».
نویسنده مطلب رسالت به سند موسوم به سند آیندهپژوهی ایران ۱۳۹۶ اشاره میکند که: «سه چهارم از مردم در پاسخ به این پرسش که چقدر امیدوارند این مسائل و مشکلات در آینده حل شود، اظهار کردهاند امیدی ندارند وضع بهتر شود یا اوضاع به همین ترتیب خواهد بود و بخشی هم اظهار کردهاند که اوضاع بدتر خواهد شد».
واضح است که امید نداشتن مردم به آینده و حل مشکلاتشان در نظام آخوندی، بهمثابه تنفرشان نسبت به آن است که نویسنده مطلب به ناگزیر در یک پاراگرف دیگر اذعان میکند: «ابراز ناامیدی بخش عمده مردم از آینده مسائل مختلف را نشان میدهد. سرمایه اجتماعی دولت (بهمعنای اعم آن) کاهش یافته و اعتماد به آن کم شده است».
نتیجهگیری مقاله رسالت این است که وجود چنین نارضایتی در میان مردم و جوانان اعتراض و قیام است آنچنانکه «برخی از اتفاقهایی که اخیراً رخ داد؛ اینکه ناگهان در تعداد زیادی از شهرهای کشور اعتراضهای نسبتاً گسترده و عمیقی رخ داد، میتواند تا حد زیادی ناشی از چنین ناامیدیهایی باشد».(رسالت ۱۳مرداد ۹۸)
در این زمینه یک مهره حکومتی به نام امیرعباسعلی زمانی در یک گفتگوی تلویزیونی ضمن اذعان به خطرهایی که از جانب مردم و جوانان نظام را تهدید میکند، توصیه کرد با این خطرها و بحرانها ساده برخورد نشود چرا که «این بحرانها ممکن است دردسرساز باشد».
یک نفر دیگر به نام همایون همتی ضمن اعتراف به فشارهایی که حاکمیت بر جوانان وارد کرده اذعان کرد جوانان از «دین دلزده شدهاند».(تلویزیون شبکه چهار ۹مرداد ۹۸)
این فرد در ادامه اظهاراتش بیان کرد که تلقی آخوندها از دین است که باعث دلزدگی جوانان شده است.
واقعیت این است دینی که وسیله تجارت و کسب و کار آخوندهای حاکم است تنها شایسته بالاترین تنفر است.
پیش از این صادق زیبا کلام از عناصر وابسته به باند روحانی در زمینه خشم جوانان نسبت به هر دو باند رژیم ظهار داشت: «باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که نسل جوان بهخصوص دهه هفتادیهایی که امروز سال اول و دوم دانشگاهها را تشکیل میدهند، نسبت به اصلاحات بسیار ناامید شدهاند و نوری در انتهای تونل اصلاحات نمیبینند؛ بخشی از نسل جوان نه تنها امیدی به اصلاحات ندارد بلکه اصلاحطلبان را به همان میزان مقصر شرایط امروز جامعه ایران میبینند که اصولگرایان را مقصر میدانند.»(خبرگزاری مجلس ۱۳خرداد ۹۷)
غلامرضا تاجگرودن از نمایندگان مجلس ارتجاع هم به کینه و خشم مردم نسبت به رژیم و باندهای درونی آن اعتراف و در این رابطه اظهار داشت: «تنفر مردم از ما یعنی عبور از هر آنچه که ساخته بودیم. بدون تعارف مردم از ما نگران هستند».(خبرگزاری مجلس ۸مرداد ۹۸)
ملاحظه میشود که این نماینده مجلس ارتجاع با بیان خاص یک کارگزار رژیم به عبور مردم از نظام که معنایی جز سرنگونی این رژیم ندارد اعتراف میکند.
عبور مردم از هرآنچه حاکمیت آخوندی ساخته و پرداخته، رسانهها و عناصر وابسته به باند روحانی را واداشته که اخیراً ورد گفتگوی اجتماعی بگیرند و به یاد گفتگو با مردم و جوانان بیفتند تا بهاصطلاح اعتماد را به مردم بازگردانند.!
اما خصومت مردم و جوانان از این حاکمیت بسی عمیقتر از آن است که تلاش و تقلاهای بیثمر عناصر این باند بتواند کوچکترین خللی بر آن وارد آورد.
مردم همان مردمی هستند که در شعارهایشان طی دو سال گذشته همواره خواستار سرنگونی بوده و مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی و مرگ براصل ولایتفقیه شعار اصلی آنها بوده است.
واقعیت این است که خواست عمومی مردم و خشم و کینه جوانان در ماههای اخیر است که اینچنین آب در لانه نظام ولایت انداخته که به ناگزیر به صحنه میآیند و نسبت به اوضاع خطیر کنونی و کینه عموم مردم ابراز وحشت میکنند.
کینه و نفرت جوانان حاصل چهل سال حاکمیتی است که با آنها در همه پهنهها با تحقیر و سرکوب برخورد کرده و جز فقر و بیکاری نصیبی برای آنها نداشته است.
تعارض جوانان با رژیم ولایت بیانگر این است که هیچ رابطهای جز خشم و قهر و اعتراض بین آنها وجود ندارد. مهرههای حکومتی هم از این واقعیت در هراس هستند که ناگزیر شدهاند فریبکارانه سنگ مردم و جوانان را به سینه بزنند.