728 x 90

شکست تاریخی الگوی سرقت انقلاب در ایران

مرگ بر ستمگر
مرگ بر ستمگر

تجربه‌ٔ تراژیک نهضت مشروطه

تجربه‌ٔ انقلاب مشروطه، نمونه‌یی روشن از فرایند انحراف و مصادره‌ٔ دست‌آوردهای ملی است. پس از حمله‌ٔ محمدعلی شاه به مجلس، پایداری محدود به تبریز شد؛ امری که ریشه در دوراندیشی «مرکز غیبی تبریز» داشت که تنها تشکیلات مخفی آن روزگار بود و درگیری نظامی محتوم میان استبداد و انقلاب را پیش‌بینی می‌کرد. مقاومت حماسی تبریز، به‌ویژه ایستادگی محلهٔ امیرخیز تحت رهبری ستارخان که پرچم‌های تسلیم را برچید، پس از ۶ماه کارزار توانست مشروطه را احیا کند.

احمد کسروی در بررسی تاریخ آن دوران (تاریخ ۱۸ساله‌ٔ آذربایجان)، به‌وضوح ماهیت فرصت‌طلبان و میوه‌چینان را افشا می‌کند. او ستایشگر رشادت و پاکبازی سردارانی چون ستارخان و باقرخان است، اما هم‌چنین نشان می‌دهد که چگونه رنج و خون مجاهدان ضداستبداد منجر به پیروزی می‌شود، در حالی که سود این پیروزی توسط فرصت‌طلبان حرفه‌یی به سرقت می‌رود. کسروی تأکید می‌کند که پس از برکناری محمدعلی‌میرزا و بازگشت وزیران، بزرگان و دانشمندان برجسته به صحنه، خودخواهی، ناشایستگی و دغل‌کاری آنان نه تنها کشور را دچار آشفتگی ساخت، بلکه دسته‌های جانبازان و مردان غیرتمند را نیز فدای مقاصد سیاه‌کارانه‌ٔ خود کردند.

این فرصت‌طلبان سیاسی که به قدرت خزیده بودند، مجاهدان تبریز را مانعی اصلی در مسیر انحراف انقلاب مشروطه می‌دانستند، تا جایی که برای خروج آنان از ایران تلاش می‌کردند. هنگامی که تلاش‌ها برای اخراج ستارخان و باقرخان به نتیجه نرسید، طرح خلع‌سلاح آنان در مجلس، تحت لوای بهانه‌ٔ «حفظ امنیت»، تصویب شد. این توطئه با محاصرهٔ پارک اتابک، محل اقامت موقت ستارخان و باقرخان، توسط نیروهای دولتی و اجیرشدگان همراه با تجهیزات توپخانه و پلیس، به اجرا درآمد. در این مواجهه‌ٔ ننگین، ستارخان که از درگیری امتناع می‌کرد، مورد اصابت گلوله‌‌یی به زانویش قرار گرفت که در نهایت منجر به خانه‌نشینی و مرگ تدریجی او شد. غاصبان انقلاب به ترور فیزیکی اکتفا نکرده، بلکه با شیطان‌سازی و نکوهش‌های مستمر درباره‌ٔ بی‌سوادی او، به ترور شخصیتی و سیاسی سردار ملی پرداختند تا از ارج او بکاهند.

 

تکرار سیاق شناخته‌شده‌ٔ شیخ و شاه

این سیاق شناخته‌شده‌ٔ شاه و شیخ در تاریخ معاصر ایران به‌طور مشابهی تکرار شده است. خمینی، که بزرگ‌ترین سارق انقلاب ضدسلطنتی است، از همان ابتدا می‌دانست که تحکیم «سلطنت مطلقه فقیه» مستلزم سرکوب و قتل‌عام مجاهدین است. او برای فراهم‌آوردن مقدمات کشتار، ابتدا برچسب‌های ایدئولوژیک مانند «منافق» و «التقاطی» را به‌کار برد و سپس حکم مهدورالدم بودن و قتل‌عام را صادر کرد. پیش از او، شاه نیز مجاهدین را با عناوینی چون «خرابکار» و «مارکسیست اسلامی» هدف قرار داده بود.

دجال قرن با شم ضدانقلابی خود، مجاهدین را دشمن اصلی می‌دانست، زیرا احتمال نمی‌داد که آنان در برابر منویات «سلطنت مطلقه‌ٔ فقیه» سر خم کنند. جالب توجه است که ادعای کنونی مبنی بر «منفور بودن مجاهدین در داخل ایران»، که حتی از سوی «بچه‌ٔ شاه» نیز بلغور می‌شود، ریشه در همان خاستگاه ارتجاعی و استبدادی دارد و در مسیر تکرار میراث شوم خمینی است.

 

برطرف‌سازی «مثلث کمبودهای پایه» و ضمانت مصونیت

خلق ایران در انقلاب مشروطه از فقدان سه عامل تعیین‌کننده رنج می‌برد: سازمان، ارتش و آلترناتیو دموکراتیک و میهنی. خانم مریم رجوی این نقصان ساختاری را «مثلث کمبودهای پایه» نامیده که علت اصلی عدم ثمردهی جنبش‌های ملی و ربوده‌شدن انقلاب توسط اُپورتونیست‌ها در تاریخ معاصر بوده است.

در انقلاب ضدسلطنتی، کادرها و رهبران سازمان مجاهدین خلق پس از آزادی از زندان در دیماه ۱۳۵۷، در فرصت اندکی کوشیدند تا این مثلث کمبود را مرتفع سازند.

اما ببینیم اقدامات حیاتی که در مواجهه با فضای بسته‌ٔ سیاسی خمینی انجام شد، چه بود و چه عرصه‌هایی را دربرمی‌گرفت:

۱. پرورش نیروهای جان‌برکف و متعهد به آرمان آزادی از نسل انقلاب ضدسلطنتی

۲. تشکیل میلیشیای مجاهد خلق که در تکامل خود به «ارتش آزادی‌بخش ملی ایران» بالغ گردید

۳. ایجاد «شورای ملی مقاومت» به‌عنوان جایگزینی دموکراتیک و برانداز، با مرزبندی صریح «نه شاه و نه شیخ»

۴. تدوین برنامه‌ٔ دولت موقت و انتخاب رئیس‌جمهور برای دوره‌ٔ ۶ماهه‌ٔ انتقال قدرت

۵. اعلام جبهه‌ٔ همبستگی و دعوت از سایر جریان‌های سیاسی جمهوری‌خواه برای پیوستن

۶. تشکیل کانون‌های شورشی برای سازماندهی و رهبری قیام‌های مردمی در داخل

۷. به‌دست گرفتن ابتکارعمل در عرصه‌ٔ بین‌المللی با دیپلماسی انقلابی

 

دلایل از بین رفتن امکان سرقت انقلاب دموکراتیک

با توجه به رفع کمبودهای ساختاری پیشین و تأسیس یک جایگزین دموکراتیک، این بار انقلاب دموکراتیک مردم ایران ربودنی نیست، به دلایل ذیل:

ماهیت قهرآمیز سرنگونی

سرنگونی استبداد جرار دینی منوط به درهم‌شکستن سازمان‌یافته و فداکارانه‌ٔ سپاه پاسداران و نیروهای سرکوبگر است. این انقلاب ماهیتی زمینی و خیابانی دارد و در فضای مجازی رخ نخواهد داد.

آگاهی نسل انقلابی

تجربه‌ٔ تراژیک خمینی به‌طور کامل سوخته است. هوشیاری مردم اجازه نمی‌دهد که یک فرد شبیه به خمینی با ترفندهای منسوخ مانند شعار «همه با هم» و بدون پلتفرم مشخص، صرفاً با القائات رسانه‌یی، بر موج انقلاب سوار شود.

اصالت رهبری

اقشار مختلف مردم، به‌ویژه زنان و جوانان، در انقلاب دموکراتیک و رهبری آن مشارکت دارند. کانون‌های شورشی از پیشتازان امتحان‌پس‌داده‌‌یی الهام می‌گیرند که در ۴دهه‌ٔ گذشته پاکبازی خود را اثبات کرده و هیچ تمایلی به کسب منافع شخصی ندارند.

 

استمرار جنبش و مرزبندی شفاف

استمرار بی‌وقفه‌ٔ جنبش انقلابی از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تاکنون و تکوین قیام‌های مستمر(۱۳۹۶، ۱۳۹۸، و ۱۴۰۱) جایی برای فرصت‌طلبی، بی‌هزینگی و سرقت انقلاب باقی نگذاشته است. مسعود رجوی رهبر مقاومت پیش از این در پیام ۲فروردین ۱۴۰۲ خود گفته است:

«بشارت و تبریک حقیقی در سال نو و نوروز خجستهٔ ۱۴۰۲ این است:

به پشتوانه‌ٔ قیمت بیکران در رود خروشان خون شهیدان از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تا امروز در اثر استمرار قیام‌های شورشگران و خلق قهرمان از ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ به شکرانهٔ نسل شورش و انقلاب و در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران به یقین می‌توان گفت برخلاف انقلاب مشروطه و انقلاب ضدسلطنتی این بار انقلاب ماندگار است و سرقت آن امکانپذیر نیست».

 

آری خلق قهرمان ایران با شعار فراگیر «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» (که سره را از ناسره باز می‌شناسد)، به هیچ جریان رقیب ارتجاعی باج نخواهد داد.

با وجود این پیشرفت‌ها، ارتجاع و استبداد هم‌چنان در کمین ربودن انقلاب هستند. در این مقطع حساس، افزایش شدت کارزار و تلاش جانانه‌ٔ کادرهای جان بر کف انقلاب، کانون‌های شورشی و جوانان قیام‌آفرین امری ضروری و تعیین‌کننده است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/246618c4-c982-4550-834d-87c8bc815cb7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات