امضای سند فنی میان رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، و عباس عراقچی، وزیر خارجه ملایان، در شهریور ۱۴۰۴ نقطهای تازه در جدال هستهیی جمهوری اسلامی با جامعه بینالمللی ایجاد کرد. آنچه در ظاهر یک توافق فنی برای ازسرگیری بازرسیها بود، بهسرعت به عرصهای از جنگ روایتها، تناقضگوییها و کشاکش باندهای قدرت در حاکمیت تبدیل شد.
روایت آژانس: شفافیت و بازگشت به پادمانها
گروسی در سخنرانی خود در شورای حکام تأکید کرد که این توافقنامه شامل تمامی تأسیسات و اماکن هستهیی ایران است و حتی «گزارشدهی لازم دربارهٔ تأسیساتی که مورد حمله گرفتند و مواد هستهیی موجود در آنها را هم در نظر میگیرد» (گروسی، ۱۹ شهریور ۱۴۰۴).
او این سند را بهعنوان چارچوبی برای بازگشت ایران به همکاریهای حداقلی معرفی کرد و افزود: «برای ما دلگرمکننده بود که ببینیم ایران اعلام کرده است که قصد خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهیی (NPT) را ندارد و به همکاری در چارچوب نظام بینالمللی منع اشاعه ادامه خواهد داد» (همان).
در نگاه آژانس، این توافق ضرورتی فنی برای حفظ امکان نظارت بر برنامه هستهیی ایران پس از حملات ژوئن و توقف بازرسیها بود.
روایت اروپا: امید به از سرگیری بازرسیها
این توافق بلافاصله در سطح اروپا نیز بازتاب یافت. کایا کالاس، مسئول کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در شبکهٔ ایکس نوشت: «توافق با آژانس چارچوبی برای ازسرگیری بازرسیها از تأسیسات هستهیی ایران فراهم میکند و میتواند گامی حیاتی برای دیپلماسی هستهیی باشد، مشروط بر اینکه ایران بهسرعت آن را اجرا کند» (کالاس، ۱۹ شهریور ۱۴۰۴).
روایت عراقچی: انکار دسترسی
در تضاد آشکار با بیانیهٔ گروسی، عراقچی در مصاحبهیی با تلویزیون دولتی ایران تصریح کرد: «در حال حاضر هیچ دسترسی به سایتهای هستهیی ایران در توافقنامه جدید با آژانس فراهم نشده. ماهیت دسترسی بازرسان در مذاکرات آینده مشخص خواهد شد» (عراقچی، ۱۹ شهریور ۱۴۰۴).
او حتی فراتر رفت و مدعی شد نفس این توافق هیچ دسترسی را ایجاد نمیکند و نوع دسترسیها باید مورد مذاکره قرار گیرد.
این موضعگیری آشکارا با تأکید گروسی بر شمول «تمام تأسیسات و اماکن» تناقض دارد و نشان میدهد که فاشیسم دینی تلاش میکند توافق را در سطح داخلی بهعنوان پیروزی روایت «مقاومت» بازنمایی کند.
دوگانگی استراتژیک یا بنبست؟
این دوگانگی بیانگر راهبرد لو رفتهٔ رژیم در مذاکرات هستهیی است: پذیرش تعهدات کلی در سطح بینالمللی و انکار یا تفسیر محدودکننده در سطح داخلی. رویترز در گزارشی نوشت: «توافقی بین عراقچی و گروسی برای ازسرگیری بازرسیها... به دست آمده است، اما طرفین هیچ جزئیاتی ارائه ندادند و تهران هشدار داد که اگر تحریمها دوباره اعمال شوند، این توافق لغو خواهد شد» (رویترز، ۱۹ شهریور ۱۴۰۴).
این شرطگذاری صریح نشان میدهد که توافق بیشتر ابزاری تاکتیکی برای خرید زمان در برابر فشار اروپا و آمریکا است تا تعهدی واقعی به شفافیت.
جدال باندها
در سطح داخلی، توافق گروسی–عراقچی به میدان نزاع باندهای قدرت بدل شد. کیهان آنلاین رژیم هشدار داد: «تعامل با اروپا و آژانس هیچی ندارد! دوباره نباید فریب اروپا را خورد» و هر گونه توافقی را «تهدید معبرگشایی برای تهدید نظامی بعدی» توصیف کرد (کیهان آنلاین، ۱۹ شهریور ۱۴۰۴).
خبرگزاری وابسته به نیروی قدس، گروسی را به «بوی کباب جاسوسی جدید» متهم کرد و ادعا نمود: «گروسی با اطلاعات مجاهدین خط رسانهیی علیه ما را فعال کرده است» (خبرگزاری نیروی قدس، ۱۹ شهریور ۱۴۰۴).
سخنان حاجی دلیگانی، نیز در جلسه ۱۷شهریور مجلس ارتجاع قابل توجه است: «آقای عراقچی هشدار میدهم! آقای عراقچی چه دارید میکنید؟ اگر پایت را از آنچه که در این قانون آمده فراتر بگذاری مجازات خواهیم کرد. علاوه بر اینکه استیضاحت میکنیم شما را به دادگاه معرفی میکنیم. شما حق ندارید حق و حقوق ملت ایران را اینطوری ببخشی از آن طرف از آقای لاریجانی هم...»
این مواضع نشان میدهد که حتی در درون ساختار قدرت نیز اجماع بر سر تعامل با آژانس وجود ندارد و هر جناح تلاش میکند از توافق برای تحکیم روایت خود بهرهبرداری کند.
توافق یا میدان مین؟
توافق گروسی–عراقچی نه یک نقطهٔ پایان، بلکه گشایش فصل تازهیی از ابهام و تناقض در پرونده هستهیی ایران است. برای آژانس و اروپا، این سند آخرین امکان برای حفظ مسیر دیپلماسی تلقی میشود. برای فاشیسم دینی در تله افتاده چطور؟ آیا ابزاری برای مانور در برابر فشارهای خارجی و مدیریت شکافهای داخلی است؟ یا؟!...