پس از چند روز تبلیغات و تدارکات گسترده برای گرم کردن جمعهبازار ۲۷دی، از انتقال جمعیت از شهرها و مناطق مختلف کشور به تهران تا مجانی کردن مترو و غیره، ولیفقیه ارتجاع به صحنه آمد. پس از ۸سال این اولین بار بود که خامنهای شخصاً نمایش جمعه را اجرا میکرد. او در شرایط بسیار بحرانی رژیم در این صحنه ظاهر میشود. اما تاکنون هیچگاه موفق به مهار یا تخفیف بحرانها نشده است. بهویژه اینبار ابعاد بحرانهایی که از درون و بیرون و از داخل و خارج رژیم را احاطه کرده، بسیار بزرگتر از قد و قوارهٔ خلیفهٔ مفلوک ارتجاع است. خامنهای خود اعتراف کرد که «۲هفته پرماجرا و استثنایی» را پشت سر گذاشته است «ماجراهای تلخ، ماجراهای شیرین، حوادث درسآموز...». اما آیا دیکتاتور ارتجاع از این ماجراهای تلخ درسی آموخته است؟
هدف خامنهای؟
خامنهای با ظهور در صحنهٔ نمایش جمعه تلاش کرد تا با بلوفهای دهها میلیونی درباره جنازهگردانی پاسدار سلیمانی و دود و دم پیرامون موشکپرانی نمایشی به پایگاه آمریکایی نیروهای هراسان و در حال ریزش نظام را سرپا کند. چرا که ریزش در نیروهای رژیم غوغا میکند و در این قضیه خود خامنهای زیر سؤال رفته که چرا آقا نمیآید حرف بزند و توضیح بدهد؟
خامنهای ضمن آنکه دجالگرانه خود را با پیامبران مقایسه میکرد، خطاب به نیروهایش از زبان پیامبر و حضرت موسی گفت: نترسید، خدا با ماست! و در اظهاراتش همه جا تلاش کرد قدرت خدا را بهجای قدرت ناداشتهٔ خود، بگذارد. او در حالیکه بهنحو مسخرهای همهٔ ضربات مهلک این ۲هفتهٔ پرماجرا را پیروزی و آثار قدرت خدا جلوه میداد، از پاسخگویی به انهدام هواپیمای مسافربری، شانه خالی کرد. خامنهای حتی از یک معذرتخواهی خشک و خالی هم از بازماندگان داغدار ۱۷۶مسافر بیگناه خودداری کرد و بدون هیچ اشارهای به مسئولیت و نقش پاسدارانش در این فاجعه، حتی از آنها تقدیر و تشکر هم کرد.
خامنهای با رذالت تلاش کرد انهدام هواپیما را کماهمیت جلوه دهد و با غیظ ضدانسانی اضافه کرد «سعی کردند این قضیه را بهنحوی آرایش بدهند» که جنازهگردانی قاسم سلیمانی و موشکپرانی را «بهدست فراموشی بسپارند». بهاین ترتیب از نظر خامنهای جانباختن ۱۷۶انسان اهمیتی ندارد و تنها نقش پوششی برای تحتالشعاع قرار دادن جمعیتی داشته است که برای تشییع جنازهٔ قاسم سلیمانی آمده بودند.
خامنهای حتی از جانباختن دستکم ۷۸نفر از مردم کرمان هم ابراز تأسف نکرد. قربانیانی که تبلیغاتچیهای رژیم آنها را بهعمد در یک محوطه محدود فشرده کرده بودند تا از تراکم جمعیت فیلم بگیرند. وی بدین ترتیب سرشت ضدبشری خود را بهنمایش گذاشت.
خامنهای و قیام
قیام، مهمترین واقعیتی بود که خامنهای تلاش کرد اشارهای هم به آن نکند. قیامی که تمام دستگاه او را درهمپیچیده و همهٔ بحرانهای رژیم از آن نشأت میگیرد. قیامی که شعار اصلی و محوری آن مرگ بر خامنهای و مرگ بر دیکتاتور و... است. خامنهای میلیونها ایرانی را که شعار میدهند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، فریبخوردگانی توصیف کرد که حاضر نشدند جانشان را فدای نظام منحوس ولایت فقیه کنند.
خامنهای تنها آنجا که بهناچار به پاره کردن عکسهای قاسم سلیمانی اشاره نمود، بهطور ابلهانهای سعی کرد صورت مسألهٔ قیام را پاک کند. او با کوچکنمایی، قیام را به «چند صد نفری که به عکس سلیمانی اهانت میکنند»، توصیف کرد و غیظ خود را از خشم و نفرت مردم و جوانان شورشگر علیه سردژخیم سلیمانی برملا نمود تا بسیجیان و پاسداران پای منبرش عربدههای «مرگ بر منافق» سر بدهند و فاش کنند که هراس اصلی خامنهای و رژیمش از کجاست.
خامنهای و تشدید انزوای جهانی
خامنهای مدعی شد اقدام اخیر ۳کشور اروپایی برای ارجاع پرونده هستهای رژیم بهشورای امنیت برای تحتالشعاع قرار دادن جنازهگردانی قاسم سلیمانی و کمرنگ کردن بهاصطلاح پیروزی حملهٔ نمایشی به پایگاههای آمریکایی در عراق بوده است. او اگر چه حواسش جمع بود که به خارج شدن از برجام که ایادیاش شعارش را میدهند، اشارهای نکند، اما با حمله به ۳کشور اروپایی و دشمن نامیدن آنها، در واقع اروپا را بیشازپیش به طرف اجماع بینالمللی ضدرژیم راند. اما جالب است که در عینحال که اروپاییها را پادو آمریکا مینامید تصریح کرد که با آمریکا مذاکره نمیکند، اما با همین پادوها مذاکره خواهد کرد.
تقدیس تروریسم و نیروی تروریستی قدس
خامنهای نه تنها از جنایت سپاه پاسداران در ساقط کردن هواپیمای مسافربری عذرخواهی نکرد، بلکه با وارونهگویی که شگرد خاص اوست، نیروی تروریستی قدس را که به سرکردگی قاسم سلیمانی دژخیم تمام منطقه را بهخاک و خون کشیده، تقدیس کرد و آن را «رزمندگان بدون مرز» خواند. عبارتی که بیانگر سازمان بینالملل تروریستی بهزبان آخوندی است. خامنهای با وقاحت گفت: «نیروی قدس با سعهٔ صدر به همهجا و همهکس نگاه میکند».
خامنهای همچنین اعتراف کرد که جنایتهای نیروی تروریستی قدس در کشورهای دیگر هدفش این است که امنیت رژیم را در داخل ایران و در برابر مردم بپاخاسته تأمین کند.
به این ترتیب خامنهای روی دست همهٔ کسانی که در داخل یا خارج کشور و به دولتهایی که ممکن است هنوز امیدی به «تغییر رفتار» این رژیم داشته باشند، آب پاکی ریخت. او نشان داد این انتظار که فاشیسم دینی حاکم تغییری در روش و منش خود بدهد همچون سودای پختن سنگ است.
حرفهای خامنهای که دست و پا زدن یک غریق در باتلاق را تداعی میکند، اثبات این واقعیت قانونمند است که دیکتاتورها در پایان حاکمیت خود مطلقاً کر و کور میشوند. «وَنَطْبَعُ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یسْمَعُونَ»، «بر قلبهایشان مهر مینهیم پس آنها نمیشنوند».(سورهٔ اعراف - آیهٔ ۱۰۰)