روز ۷شهریور۹۷مجلس ارتجاع بار دیگر صحنه بروز و نمایش گوشههایی از وضعیت انفجاری میهنمان بود. شماری از اعضای مجلس ارتجاع وحشتزده از شرایط موجود، سخن گفتند.
آنها به گوشههایی از واقعیت موجود اعتراف کردند، نسبت به خشم و نارضایتی مردم به جان آمده هشدار دادند و خواستار راهحل شدند.
یکی از اعضای مجلس به نام شهریاری اعتراف کرد که به هر جا پا میگذارد با سیلی از اعتراضات مردم مواجه میشود: «به هر جا که پای میگذارم و در هر محفلی که حضور مییابم و با هر یک از موکلین که مواجه میشوم در مقابل سیلی از سؤالات و ابهامات و اعتراضات مردمی قرار میگیرم که از بیکاری، گرانی، تورم، رکود، پارتی بازی، تبعیض، رانت خواری، فساد اداری و مالی و دهها مشکل دیگر شکایت دارند و متأسفأنه پاسخی قانع کننده برای آنها ندارند».
یکی دیگر از اعضای مجلس به نام عبدالرضا مصری اعتراف کرد که روزانه هزاران کانتینر کالای قاچاق وارد کشور میشود و انگار که از کره دیگری آمده است.
مصری ابراز تعجب کرد که چرا جلو اینها گرفته نمیشود؟: «از مبادی رسمی کشور قاچاق وارد میشود از فلان بندر روزی سه هزار تا ۵هزار کانتینر کالا وارد کشور میشه، فقط ۱۵۰تا مورد بازبینی قرار میگیره، لذا اینها توسعه قاچاق است. چطور نمیتوانیم جلوی هزاران هزار کامیون حامل قاچاق انواع مختلف کالا را در کشور متوقف کنیم؛ باید بپذیریم اراده ملی برای مبارزه با قاچاق وجود نداره در کشور اما مشکل کجاست؟ مشکل عدم برخورد جدی است».
محمد جواد فتحی یکی دیگر از مجلسیها نسبت به اوضاع زار و نزار حاکمیت آنچنان دردناک سخن گفت که بهحال رجایی رئیسجمهور و باهنر نخستوزیر رژیم غبطه خورد که: «خوشا بحالشان که رفتند و این روزها را ندیدند که ما همه گرفتار قحطی وجدانیم».
وی اضافه کرد: «آقای رئیسجمهور بهخاطر همین میزان فساد، تبعیض و آسیبی که در جامعه ما هست اینجانب شما را مقصر میدانم شما مقصرید چون برخی از انتصابات شما به تعبیر امیر المومنین مصداق تقدیم ارازل بر افاضل است».
در میان همه این اعترافها و هشدارها یکی از اعضای مجلس به نام گلمرادی حرف قابل تأمل و واقعبینانهیی زد و خطاب به سردمداران رژیم گفت: «شما فقط وضع موجود را حفظ کنید، کسی دیگر امیدی به اقدامات شما برای حل مشکل اقتصاد و اشتغال کشور ندارد».
ملاحظه میشود که اعضای مجلس ارتجاع در مواردی بهتر از هرکس دیگر بیان کننده عمق پوسیدگی و فرسودگی نظام فرتوت و پا به گور ولایت فقیه هستند.
حکومت پوسیدهای که از یک طرف با بحرانهای مختلف، تشتت درونی، و درصدر همه مشکلات با بحرانیترین دورانش یعنی بحران سرنگونی مواجه است، و از طرف دیگر با مردمی به پاخواسته و سرنگونی طلب مواجه است که در پی نفی آن هستند و به چیزی کمتر از سرنگونی آن قانع نیستند.
بیدلیل نیست که آن نماینده مجلس بهحال رجایی و باهنر غبطه میخورد که خوشا بهحالشان نبودند که این روزگار را ببینند.
در وحشت از این شرایط بحرانی است که نمایندگان مجلس ارتجاع که خودشان در زمره دزدان، فاسدان و اراذل و اوباش هستند، این چنین جا نماز پاکدستی آب میکشند و گوشههایی از فساد و تبهکاری در نظام را فاش میکنند، و این چنین در مورد وضعیت انفجاری جامعه به آخوند حسن روحانی و دولتش هشدار میدهند.
اما واقعیت این است که آب از سر این حاکمیت و دولت روحانی گذشته است زیرا که این دولت به بنبست رسیده هیچگونه امکانی ندارد که نظام را از این شرایط بحرانی و در نهایت از بحران سرنگونی نجات بدهد.
بنابراین آه و فغانهای مهرههای رژیم در مجلس آخوندی هم به مثابه« آب در هاون کوبیدن» است که هیچگونه نتیجهیی از آنها عاید حاکمیت روبه زوال نمیشود.