خطبههای نماز جمعه در حاکمیت عمامهداران، همواره کارکردی سیاسی–امنیتی داشته و بهمثابه «رادارهای حکومتی» برای شناسایی تهدیدها، مدیریت بحرانها و انتقال پیامهای درونحاکمیتی عمل کردهاند. خطبههای ۲۱آذر ۱۴۰۴، که از تریبونهای مشهد، بیرجند و تهران پخش شد، تصویری فشرده اما گویا از وضعیت بحرانی رژیم ارائه میدهد: بحرانی که در آن فروپاشی معیشتی، بیثباتی اقتصادی و هراس از خیزشهای اجتماعی، به محور اصلی گفتمان رسمی تبدیل شده است. بررسی این خطبهها نشان میدهد که رژیم، بیش از هر زمان، از پیوند خوردن نارضایتی اقتصادی با اعتراضات سیاسی بیمناک است.
فرافکنی اقتصادی و دشمنسازی ساختگی
اظهارات آخوند علمالهدی، امام جمعه مشهد، نمونهیی کلاسیک از استراتژی فرافکنی رژیم در مواجهه با بحرانهای ساختاری است. او با نسبت دادن نوسانات شدید قیمت کالاهای اساسی -مانند افزایش ۵۰هزار تومانی قیمت ماست در یک هفته- به «سربازان نیابتی آمریکا!»، میکوشد ریشه بحران اقتصادی را از سیاستهای کلان حاکمیت جدا کرده و به توطئه خارجی نسبت دهد. این روایت، نهتنها فاقد پشتوانه تحلیلی اقتصادی است، بلکه تلاشی آشکار برای انکار نقش فساد سیستماتیک، ناکارآمدی مدیریتی و ساختار رانتی اقتصاد سیاسی نظام ولایت فقیه بهشمار میرود.
چنین اظهاراتی نشان میدهد که رژیم حتی در سطح تبلیغاتی نیز قادر به ارائه توضیحی قانعکننده برای بحران معیشت نیست و ناگزیر به بازتولید روایتهای امنیتی و دشمنمحور متوسل میشود. این امر خود نشانهای از فرسایش مشروعیت و تهیشدن سرمایه نمادین حاکمیت است.
شکاف درونحاکمیتی و اضطراب از فروپاشی مدیریتی
خطبههای آخوند مختاری در بیرجند، لایه دیگری از بحران را آشکار میسازد: هراس از «بیدولتی» و فروپاشی انسجام اجرایی. تأکید مکرر او بر اینکه «حتی یک دولت ضعیف بهتر از بیدولتی است»، اعترافی ناخواسته به عمق بیاعتمادی نسبت به کارآمدی ساختار حکمرانی است. این سخنان، بیانگر نگرانی جدی از تشدید شکافهای درونی و ناتوانی دولت در مدیریت بحرانهای اقتصادی و اجتماعی است.
در عینحال، بلغور کلیدواژههایی از جانب او مانند «غربزدهها»، «نفوذیها» و «منافقین» نشان میدهد که حاکمیت تلاش دارد هر گونه اعتراض یا نقد ساختاری را بهعنوان پروژهیی ضدملی و وابسته به دشمن معرفی کند. این پروپاگاندای نخنما، اگر چه در کوتاهمدت ابزار سرکوب و انسجامبخشی به بدنه وفادار نظام است، اما در بلندمدت شکاف عمیق میان دولت و جامعه را به نقطه انفجار نزدیک میکند.
امنیت روانی؛ واژهای برای مهار جامعه
سخنان آخوند حاجعلیاکبری در تهران، با تمرکز بر «امنیت روانی»، «شایعات» و «دوقطبیسازی»، لحن آشکارا امنیتی خطبهها را تکمیل میکند. مفهوم «امنیت روانی» در ادبیات رسمی رژیم، اغلب بهعنوان پوششی برای محدودسازی گردش اطلاعات و مهار فضای عمومی به کار میرود. هشدار درباره شایعات و اختلافافکنی، در واقع اعترافی غیرمستقیم به شکنندگی افکار عمومی و آمادگی جامعه برای انفجار اعتراضی است.
از منظر جامعهشناسی سیاسی، هنگامی که یک نظام سیاسی بیش از حد بر کنترل روانی جامعه تأکید میکند، بیانگر آن است که ابزارهای مشروعیتساز خود را از دست داده و ناگزیر به مدیریت ترس و اضطراب اجتماعی شده است.
جمعهبازارها بهمثابه آینه بحران
مجموعه این خطبهها را میتوان «جمعهبازار بحران» نامید؛ جایی که هر امام جمعه بخشی از هراسها، تناقضها و بنبستهای رژیم را عرضه میکند. از یکسو، اعتراف به وخامت معیشت و نارضایتی عمومی؛ از سوی دیگر، ناتوانی در ارائه راهحلهای واقعی و پناه بردن به دشمنسازی، تهدید و فراخوان به «وفاق اجباری». این ترکیب، نشاندهنده آن است که رژیم بیش از آن که نگران اصلاح اقتصادی باشد، از پیآمد سیاسی بحران معیشت -یعنی اعتراضات خیابانی- وحشت دارد.
تریبونهای ترس حاکمیت از انفجار اجتماعی
خطبههای نماز جمعه ۲۱آذر ۱۴۰۴، سندی گویا از وضعیت بحرانی حاکمیت فرتوت دستاربندان است. هراس از اعتراضات مردمی، بهویژه اعتراضات معیشتی، به محور مشترک گفتمان ائمه جمعه تبدیل شده و نشان میدهد که بحران اقتصادی به مرحلهای رسیده که بهطور مستقیم موجودیت رژیم را تهدید میکند. فرافکنی، امنیتیسازی و هشدار درباره «دوقطبیسازی» همگی نشانههایی از ضعف ساختاری و فقدان افق اصلاحپذیری هستند. در چنین شرایطی، جمعهبازارهای رژیم نه ابزار آرامسازی جامعه، بلکه آینهای تمامنما از ترس حاکمیت از آیندهای ناآرام و غیرقابل کنترل محسوب میشوند.