زندگی و عمر آدمی نعمتی گرانبها است که از سوی خداوند به انسان عطا شده است. برخی افراد، جوامع انسانی و در پی آن، حکومتهای دموکراتیک (مفروض) از فرصت حیات به بهترین شکل ممکن بهره میبرند. در چنین جوامعی، نیازهای جسمانی و روانی، ارزشهای اخلاقی، و آرمانهای والای معنوی برای تحقق معنای زندگی، در نظامی سیاسی-اجتماعی دموکراتیک، مرفه، و مملو از فرصتهای رشد و تعالی فراهم میشود.
نابودی حیات انسانی و با کرامت مردم ایران
«در سالهای اخیر، کشور با ناترازیهایی روبهرو شده است. ناترازی انرژی، ناترازی آب، ناترازی بودجه، ناترازی نظام بانکی و ناترازی صندوقهای بازنشستگی که هر کدام تبدیل به یک بحران برای نظام شدهاست، اما ناترازیهای مالی و زیستمحیطی حیاتیترین است...» (دنیای اقتصاد، ۱۸شهریور۱۴۰۳)
با نگاهی به این بحرانها و فاجعه فقر و فلاکت میلیونها نفر از هموطنانمان، میتوان دید که خمینی و حاکمان دینفروش و ستمگر سلفش در نزدیک به نیمقرن گذشته، زندگیها، وقت و فرصتهای گرانبهای حیات انسانی و با کرامت مردم ایران را نابود کردهاند؛ مردمی که با اعتماد و امید به او روی آورده بودند.
ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین مینمود
کی گمان بردم که شهد آلوده زهر ناب داشت
پایان منابع و فرصتهای از دست رفته
قیامها و جنبشهای آزادیخواهانه و عدالتطلبانه مردم ایران، همراه با تحریم گسترده انتخابات نمایشی فاشیسم مذهبی، به خامنهای هشدار داد که روزهای پایانی غصب حق حاکمیت ملت نزدیک است. از اینرو، او بار دیگر به تاکتیک کهنهای روی آورد و با استفاده از چند اصلاحطلب قلابی و انتصاب پزشکیان، تلاش کرد تا ستونی دیگر برای بقای خود بیابد، شاید فرجی شود. اما پس از گذشت ۱۰۰ روز از دولت دستنشانده پزشکیان، حتی ریزهخواران نظام ولایت مطلقه فقیه هم لب به اعتراض گشودند و پرسیدند: پس چه شد آن همه وعدهها و شعارها برای گشایش روزنهها و ایجاد فرصتی برای تنفس مردم؟
روزنامه آرمان ملی در ۱۹ آبان ۱۴۰۳ نوشت: «دلنگرانیها از دولت چهاردهم و عملکرد آن در حال افزایش است. حدود ۱۰۰ روز از عمر دولتی گذشته که بخشی از جامعه برای ایجاد تحول در حوزههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به آن امید بستهاند. شخص رئیسجمهور در ابتدای راه و در مسیر انتخاب وزرا زیر انتقاد منتقدان قرار گرفت که وزرای دولت نمیتوانند در جهت تحقق وعدههای شخص رئیسجمهور عمل کنند».
اعتراضها بهعملکرد دولت چهاردهم در زمینههایی همچون سیاست خارجی، FATF، حل مسأله فیلترینگ و حجاب، و مسائل مهمتر همچون معیشت مردم، تورم، رکود و بحرانهای اقتصادی همچنان ادامه دارد.
چرا ۱۰۰ روز هدر رفت؟
کارشناسان مستقل و وابسته متفقالقولاند که ۱۰۰ روز نخست دولت انتصابی خامنهای بدون دستاورد سپری شد. هنوز نه اقدام قابل توجهی انجام شده و نه برنامه اقتصادی مشخصی اعلام شده است. باباخانی، کارشناس انرژی، معتقد است: «دولت چهاردهم صد روز نخست را در بخش انرژی از دست داد، زیرا مشکل ابر بحران انرژی را درک نکرده است. هنوز به این واقعیت توجه نکردهاند که سال گذشته ۵۲ میلیارد دلار از ۱۸۰ میلیارد دلار نفت و گاز کشور به هدر رفته است» (خبرآنلاین۱۹ آبان۱۴۰۳).
کشوری با ۲۵ درصد کسری برق در تابستان، حدود ۴۰ درصد کسری گاز در زمستان، ۲۵درصد کسری بنزین (بدون احتساب بنزین غیراستاندارد پتروشیمیها) و ۶۵ درصد کسری زغالسنگ و حدود ۱۰ درصد کسری گازوئیل. چگونه میخواهد از این مسیر مینگذاریشده خارج شود؟غافل از اینکه برنامه هفتم در بخش انرژی، برنامه توسعه ایران نیست، بلکه برنامه ورشکستگی کشور در بخش انرژی و بالطبع در بخش اقتصاد است.
علی سرزعیم پژوهشگر اقتصادی درباره از دست رفتن زمان بیبازگشت میگوید: «در سیاست مالی هیچ تغییر یا تحولی رخ نداده و این دولت نیز مثل دولت قبل درگیر کمبود منابع است و فشار اجتماعی برای رشد دستمزد (پرستاران، بازنشستگان و...)، دولت را به استقراض از صندوق توسعه ملی کشانده است. سیاست پولی کماکان بدون تغییر یا بهبود تداوم دارد. در مورد سیاست انرژی نیز هیچ تغییر جدی را شاهد نیستیم. هنوز وزارت نفت از ورود به اصلاح قیمت حاملهای انرژی پرهیز دارد و هنوز نمیداند که هر گونه اقدام بدون اصلاح قیمت انرژی نافرجام است. در بخش صنعت هیچ علامتی از تغییر رویکرد دیده نمیشود و قیمتگذاری دستوری کماکان برقرار است. کماکان بحران صندوقهای بازنشستگی رو به افزایش است. این پنجره فرصت اگر با اقدام همراه نشود بسته خواهد شد و سیل وقایع فرصتهای موجود را از بین میبرد» (فرارو۱۹آبان۱۴۰۳).
مسائل ما راهکارهای اقتصادی ندارد
علی مزیکی، دانشیار اقتصاد، میگوید: «مسأله ایران تا حد زیادی از حالت اقتصادی خارج شده و نیازمند ارتباط با کشورهای غربی و جهان است. در بسیاری از حوزهها، اصلاً نمیتوان کاری کرد. برای حل مسأله ناترازی باید قیمتها را آزاد کنند، ولی کشور توان عملیاتی کردن چنین برنامههایی را هم ندارد» (دارایان، ۱۹آبان۱۴۰۳).
کولبری ساماندهی خواهد شد!
از هدر رفتن عمر و زندگی ملت ستمدیده ایران هم بس که پس از بیش از چهل سال زجردادن تهیدستان و زحمتکشان میهن و تاراج منابع عمومی، رژیم آخوندی تازه به فکر «ساماندهی» فاجعه شرمآور کولبری برای گرفتن مالیات افتاده است و نه اینکه آن را ریشهکن کند. وزیر اقتصاد خامنهای با بیشرمی میگوید: «کولبری ساماندهی خواهد شد» (تسنیم، ۱۸آبان۱۴۰۳) البته آنقدر گیج است که خبر این نقشه شوم را در استان سیستان و بلوچستان میدهد که مردم آن دیار از درد سوختبری مینالند!
***
بیتردید باید ریشه بوته مرگآور و زهر آلود هدر رفتن حیات و زندگانی خلق محروم ایران را از زمین میهن درآورد تا دگر باره درخت حیات با کرامت و پربار شکوفه دهد.