فروپاشی اقتصادی در سایهٔ حاکمیت ابرمافیای حاکم، زندگی مردم ایران را در سختترین شرایط قرار داده است. سفرهها خالیست، دستمزدهای ناچیز غارت میشود، کارشناسان حکومتی بهسو تغذیهٔ بیسابقهٔ نسلهای جوان ایران اعتراف میکنند و «زیر خط فقر» هر روز هزاران خانوار جدید را پذیرا میشود.
در این وضعیت دردناک، خامنهای یکباره شعبدهای را سرهم کرد باعنوان «تولید دانش بنیان» و مدعی شد که با آن تمامی مسائل مردم حل میشود! و ضمن نامگذاری مسخرهٔ سال باعنوان «تولید؛ دانش بنیان. ». . گفت: «برای رشد اقتصاد کشور و اصلاح امور اقتصادی بهطور قاطع باید به سمت اقتصاددانش بنیان حرکت بکنیم!» (سخنرانی نوروزی).
اما آیا واقعاً «اقتصاددانش بنیان» درمان این بحران اقتصادی است؟
«اقتصاددانش بنیان» نخستینبار توسط «پیتر دراکر» در کتاب «عصر ناپیوستگی» در سال۱۹۶۹ عنوان شد. این اقتصاد بر افزایش دانش برای تولید بیشتر با کیفیت بالاتر تأکید دارد. «اقتصاددانش بنیان» به «اقتصاد پساصنعتی» هم شناخته میشود. نخبگان و متخصصان، در حالیکه از نظر علمی در مورد آخرین اطلاعات و تجارب بهروز میشوند، پایه و اساس حرکت «اقتصاددانش بنیان» هستند. از این رو کشورهایی که تلاش میکنند از طریق «دانش بنیان» اقتصاد خود را وارد مرحله پساصنعتی کنند، اهتمام ویژه بهقشر جوان، دانشجویان و نخبگان کرده، برای آنها تسهیلات ویژه نیز فراهم میکنند؛ همچنین بودجهٔ کلانی به پژوهش و تحقیق اختصاص میدهند.
اما در ایران آخوندزده که جوانان زیر فشار سرکوب، خفقان، فقر و بیکاری له میشوند؛ دانشجویان در دانشگاهها در معرض شدیدترین کنترل امنیتی هستند؛ در ایرانی که بودجهٔ نیروهای سرکوبگر غیرقابل مقایسه با بودجهٔ آموزش و پرورش است و هنوز در سدهٔ ۲۱ انبوهی مدرسهٔ کپری در استانهای محروم وجود دارد؛ در ایرانی که هیچ بودجهیی برای پژوهش و تحقیقات علمی وجود ندارد و نخستین مسألهٔ جوانان بهجای دانش، پژوهش و ایدههای بدیع، بیکاری، فقر و معضلات معیشتی است، ایرانی که بهگفتهٴ رسانههای خود رژیم «سکوی پرتاب نخبگان مهاجر» بهکشورهای دیگر است (قدس آنلاین-بهمن۱۴۰۰) و «یکسوم مردم آن در پی مهاجرت به کشورهای دیگر هستند» (مرکز افکارسنجی کیو-آذر ۱۴۰۰)؛ چگونه «اقتصاددانش بنیان» امکان حیات دارد؟
از طرفی اقتصاد در ایران آخوندزده، اقتصادی رانتی است. بنمایه و دینامیزم این اقتصاد، فساد و چپاولهای نجومی است. بزرگترین مافیاهای حاکم بر این اقتصاد هم، بیت خامنهای و نهادهای زیر نظر او، همچنین سپاه پاسداران هستند. در این اقتصاد رانتی، ایجاد زیرساختهای تولیدی برای مافیاهای حاکم بهصرفه نیست. چرا که تولید نیاز بهانبوه انرژی گذاری دارد و در نهایت چند درصد سود خواهد داشت. در حالی که بهگفتهٔ خود عوامل رژیم، رانت و واردات رانتی، نهتنها هیچ زحمت و هزینههای بعدی ندارد، بلکه سودهای آن برای مافیای حاکم، نجومی و گاهی تا صددرصد است. برای همین هم خود خامنهای، بهعنوان سر اصلی اژدهای هفتسر فساد، نخستین کسی است که مانع ایجاد زیرساختهای تولیدی میشود. اما دجالگرانه و با فرار بهجلو دم از «اقتصاددانش بنیان» میزند که تنها در یک ساختار اقتصادی پویا، بدون فساد و فراگیر امکانپذیر است.
بنابراین برای رسیدن به یک اقتصاد پویا در ایران، برای دستیابی به رفاه اجتماعی و سعادت و کامیابی مردم ایران، همانطور که رهبر مقاومت گفت، تنها راه «تغییر آتشبنیان و قیامآفرین برای انقلاب دمکراتیک نوین» است (پیام مسعود رجوی-۴فروردین).