جلسهی ۹ مرداد ۱۴۰۴ در پارلمان ایتالیا با عنوان «کنفرانس ایران آزاد» را باید با بسیاری کنفرانسهای مشابه امسال و سالهای گذشته متفاوت دانست. این تفاوت ناشی از تفاوت میان شرایط کنونی ایران و جهان با چند ماه و سالهای گذشته است.
طبعاً در کانون مسألهی ایران کماکان نبرد مداوم میان آزادی و استبداد است،
کماکان نقض فاحش حقوق بشر توسط حاکمیت است،
کماکان اعدام زندانیان بهمثابه راه تنفس حاکمیت ادامه دارد،
کماکان مقاومت ستایشانگیز زندانیان سیاسی، یکی از مهمترین مسائل روز ایران است،
کماکان مبارزهی زنان برای خلاصی از حاکمیتی با عقیدهی زنستیز جریان دارد،
کماکان جنبش دادخواهی با گستردگیِ بیشتر از گذشته کوشا و فعال است،
کماکان اقشار گوناگون صنفی از مطالبات چپاولشدهشان کوتاه نمیآیند،
کماکان فعالان محیط زیست به مبارزه برای حراست از طبیعت ایران در مقابل غارتها و تخریبهای حکومتی ادامه میدهند
و کماکان کانونهای شورشی با دلیری و فداکاریهای ستودنی، در کار شکستن طلسم سرکوب و ارعاب هستند تا راه تنفس سیاسی و اجتماعیِ مردم ایران را بگشایند.
کنفرانس ایران آزاد در پارلمان ایتالیا با ویژگیهایش، مختصات برشمردهی فوق را به موقعیت خاص پساجنگ با شاخص تعیین جایگزین سیاسی، متصل نمود. از اینرو میتوان در این کنفرانس، مبرمترین مسائل کنونی ایران را در یک هفتضلعیِ منتظم، شناخت:
ــ نفی هرگونه دیکتاتوری در گذشته و آیندهی ایران
ــ طرح ایران آزاد و دموکراتیک
ــ طرح جایگزین سیاسی (آلترناتیو)
ــ مسألهی مبرم زندانیان سیاسی
ــ طرح رهبری شایسته برای پاسخ به سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیهی
ــ تأکید بر برنامهی ۱۰مادهییِ خانم مریم رجوی برای ایران آینده
ــ طرح راه حل نجات ایران از دیکتاتوری و وابستگی
برای بیان جزئیات این هفت محور مهم که پیوستگیشان، مسؤلیت هر ایرانیِ ضد دیکتاتوری و وابستگی را در شرایط ویژهی میهنمان بیان میکند، نگاهی داریم به برخی اظهارات شرکتکنندگان در این کنفرانس؛ اظهاراتی که هر کدام وجهی از این هفت ضلعی مهم را تشریح و تصویر میکنند؛ تشریح و تصویری که بهطور خاص در این مرحله، فراخوان به پاسخ به مسؤلیت ملیمان برای رقم زدن سرنوشت آیندهی ایران هستند.
مریم رجوی: «کشور ما در آستانهی تحولی عظیم قرار دارد. اکنون دفتر تاریخ ایران در حال ورق خوردن است. مقاومتی سراسری با پرداخت بالاترین قیمت با ۱۰۰ هزار شهید و با برنامه روشن نویددهنده یک جمهوری دموکراتیک در ایران است. سه قیام بزرگ از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ بهروشنی راه را نشون میدهد: راه نه به مماشات، نه به جنگ، با تغییر رژیم توسط مردم و مقاومت سازمانیافته، ایران به سمت دموکراسی میرود و از جنگ بزرگ منطقهای جلوگیری میشود. ما با یک طنز تاریخی از شاه به شیخ و حالا از شیخ به شاه روبهرو هستیم. اما واقعیت این است که جبر زمان اجازهی بازگشت به گذشته را نمیدهد و هیچکس به دیروز بازنمیگردد.»
جولیو ترتزی: «من امروز به یاد تابستان وحشتناک سال ۶۷ هستم که تصاویر قهرمانانشان را اینجا با هم میبینیم.
این جنایتی است که هنوز مجازات نشده و قویاً زمان عدالت فرارسیده... یک آلترناتیو روشن یعنی شورای ملی مقاومت برای رژیم آخوندی وجود دارد. راه حل سوم خانم رجوی تنها راه حل ممکن است. شما برای سرنگونی این رژیم خواهان پول یا سلاح نیستید. فقط خواهان این هستید که کسی با رژیم نباشد».
شارل میشل: «هیچوقت نباید قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی سال ۶۷ را فراموش کنیم... اینکه [این رژیم] مستمراً شما را هدف قرار میدهد و سرکوب میکند، اتفاقاً نشان میدهد که برخلاف آنچه میگوید، شما سازمانیافته هستید، از اعتبار برخوردارید... من درسهای خودم را یاد گرفتم؛ درس اول: نباید با تجاوزگر مماشات کرد. درس دوم: سکوت فقط به سود جنایتکاران است. درس سوم: یک آلترناتیو سازمانیافته و دموکراتیک وجود دارد.
میشل آلیوماری: «راه حل چیست؟ هیچ مداخلهی نظامیِ خارجی نمیتواند یک مسئلهی سیاسیِ داخلی را حل کند. راه حل برای ایران، از بازگشت به یک دولت خواهد گذشت که بهطور واقع روی ارزشهای دموکراتیک تکیه کند و به جامعهی بینالمللی تعلق داشته باشد. چنین پروژهیی را شما خانم رجوی دارید به پیش میبرید».
ماتيو رنزی: «برنامهی ۱۰مادهیی خانم رجوی، پیام رابطه با دموکراسی است، ولی باید برای نسل جدید سرمایهگذاری کنید، به آنها آموزش بدهید، فرهنگ را به آنها نشان بدهید که هویتشان و گذشته و آینده را با هم ادغام کنند. ساده نخواهد بود ولی این زمان دموکراسی است، زمان عدالت است، زمان صلح، زمان یک ایران آزاد».
رودی جولیانی: «چه چیزی میتواند آدم را به اینجا برساند که بیاید با خامنهای مماشات کند؟ نمیدانم کشور من چطوری با این کنار آمد. چرا اروپاییها با این کنار آمدند؟ ولی اعتقاد دارم که داریم به آخرش نزدیک میشویم... سازمان مجاهدین کار بسیار مهمی را انجام داده. همهی این سالها شما مبارزه کردید، شما کسانی را داشتید که کشته شدند در اشرف، همچنین در ایران ۲۰ هزار، ۳۰ هزار. شما در آینده آزادی را به ایران میآورید، یک دموکراسی و عشق را به ایران میآورید... آن کسانی که میخواهند با سپاه پاسداران همکاری کنند یا تجارت داشته باشند و سالها با این پولها به زندگیشان ادامه بدهند، خائن هستند».
جیمز کلورلی: «ایران یک کشور فوقالعاده است، با تاریخی هزاران ساله از فرهنگ، علم، زیبایی، با منابع غنی طبیعی. رهبری یک ملت باید از همان مردم ناشی بشود و باید حساب پس بدهد به همان مردم. ایران دارد عقب نگه داشته میشود با سران کنونیش. خواست جامعهی بینالمللی باید این باشد که ایران آزاد بشود.»
لوچو مالان: «شما یک الگو هستید در خواستهایتان، در تداوم پایداریتان برای آزادی کشورتان. بهواقع یک الگو و الهام بخش هستید برای کسانی که به آزادی عشق میورزند. کسانی که زندگیشان را فدا میکنند برای آزادی کشورشان، بسیار الهام بخش است.
همچنین مهم است نقشی که رژیم ایران ایفا میکند در حمایت از تروریسم بینالمللی، حمایت از فعالیتهایی که هیچ ربطی به خوشبختی مردم ایران ندارد.
الآن رژیم ایران دارد جنگ بهبار میآورد، تبعیض علیه زنان، علیه اقلیتها، علیه مخالفان سیاسی. همه باید تشکر کنند از جنبشی که خانم رجوی رهبرش است. ما از برنامه ۱۰مادهیی برای ایران حمایت کردیم چون این برنامهای است که هر کسی که آزادی را دوست داشته باشد، میتواند از آن حمایت کند.»
پروفسور جاوید رحمان: «سخنانم رو با ابراز همدردی و تسلیت صمیمانه به خانوادههای مهدی حسنی و بهروز احسانی آغاز میکنم. تماشای ویدئوی مریم حسنی که خبر تأیید اعدام پدرش را اعلام کرد برای من تکاندهنده و دردناک بود. زندانیهای سیاسی زیادی بهنحو فاجعهبار با خطر قریبالوقوع اعدام مواجهند. آنها ربوده میشوند، به زندانهای دیگر منتقل میشوند و در معرض شکنجه و شرایط غیرانسانی قرار میگیرند. باید از وقوع یک قتل عام خاموش و گزارش نشدهی دیگر مثل ۶۷ جلوگیری کرد. البته در برابر آن، مقاومت وجود دارد.
در نتیجهی عدم حسابرسی و ناکامی جامعهی جهانی در برخورد با جنایات قبلی، این رژیم اعدامهای دستهجمعی را به ابزاری تبدیل کرده برای ارعاب و سرکوب. دولتها باید از صلاحیت قضایی جهانی استفاده کنند تا افراد مسئول جنایت دهه ۶۰ را مورد پیگرد قرار بدهند، بهخصوص قتل عام ۶۷. مسئولیت جلوگیری از تکرار این جنایات فجیع بر عهدهی سازمان ملل و کشورهای عضو آن است.»
اینگرید بتانکور: «توی شبکههای اجتماعی شعارهایی درست شده بود که من را ناامید کند و هر کسی را که دفاع میکند از این جنبش. ولی من بهجای اینکه کنار بکشم، رفتم تحقیق کردم، سؤال کردم، گوش کردم به کسانی که این جنبش را میشناسند؛ با روزنامهنگاران، با سیاستمدارانی که از مجاهدین خوششان نمیآِمد، با منتقدین آنها. ملاقات کردم با اعضای مجاهدین. توی کنفرانسشان شرکت کردم که همیشه خیلی سازمان یافته و منظم است. متمرکز هستند. از اشرف ۳ دیدار کردم. یک جامعه را دیدم که با اعتقاد، با فروتنی و ارادهی شکستناپذیر کارش را پیش میبرد و همواره لبخند بر لب دارد.
دیدم کارزار شیطانسازی ریشهاش در ترس بود؛ ترس از رژیمی که نهفقط مجاهدین را یک اپوزیسیون میداند، بلکه یک آلترناتیو معتبر میداند. ترس این است. بذارید بپرسیم که چرا اینقدر شیطانسازی علیه مجاهدین وجود دارد؟ برای رژیم تهران، چه چیزی این جنبش را اینقدر وحشتناک میکند؟ فکر میکنم دستکم شش دلیل وجود دارد:
اول: تشکیلات آنهاست. بهخاطر همین این رژیم به آن میگوید فرقه. آنها باید قویترین مخالفانشان را متهم کنند و دقیقاً همان چیزی را به آنها بگویند که خودشان هستند.
دوم: رهبری زنی که نمیتوانند او را به سکوت وادار کنند. رهبری مریم تهدیدی است برای قلب سیستم آنها، آنها که میخواهند با سواستفاده از زنها خانوادهها را از هم بپاشانند.
سوم: سازمان مجاهدین به این دلیل خطرناک است که معتبر است. یک آلترناتیو معتبر است.
چهارم: سازمان مجاهدین شبکهای در داخل ایران دارد.
پنجم: مجاهدین تاریخچهای از مقاومت دارند که شما همهتان آن را میشناسید.
ششم: مجاهدین خواهان این بودند و آماده بودند که بالاترین قیمت را بپردازند. قیمت حداکثر فدا.
زمان آن است که جهان آزاد از مأموریت مجاهدین استقبال کند.
بنابراین امروز از شهر رم ما میتوانیم و باید به خامنهای بگوییم: زمان تو به پایان رسیده.»