در حالی که انفجار در معدن طبس و جان باختن مظلومانهٔ بیش از ۵۰کارگر زحمتکش، ایران را در خشم و اندوه فرو برده است، نگاهی به قتل روزانهٔ کولبران و سوختبران، نشاندهندهٔ گوشهٔ دیگری از ستمگری و جنایت رژیم پلید آخوندهاست.
کمتر روزی است که کولبران زحمتکش کرد و سوختبران محروم بلوچ در دو سوی میهنمان، توسط پاسداران جنایتکار خامنهای به رگبار و گلوله بسته نشوند و در تلاش برای تأمین معاش خانوادهٔ محرومشان، جان خود را از دست ندهند.
روز ۳۰شهریور، یک کولبر محروم پس از تحمل ١٨ماه درد و رنج ناشی از جراحات شلیک پاسداران خامنهای جان باخت. وی روز ۸ اسفند۴۰۱ توسط مورد اصابت قرار گرفته و دچار قطعی نخاع شده بود. ۴برادر وی نیز همگی حین کولبری مجروح شدهاند.
بهاستناد گزارشهای منابع حقوقبشری، در ۶ماه نخست سال۲۰۲۴ دستکم ۲۷۰کولبر در مناطق مرزی غرب کشور بر اثر تیراندازی مستقیم پاسداران جنایتکار یا بر اثر رفتن روی مین، سقوط از کوه و جان باختن در برف و سرما کشته و زخمی شدهاند. سقوط از کوه یاجان باختن در برف و یخبندان و سرما هم اساساً ناشی از تهدید پاسداران و گشتهای مسلح در معابر و هراس از شلیکهای وحشیانهٔ آنهاست که کولبران را ناگزیر از مسیرهای پرخطر و پراز برف و سنگلاخ و پرتگاه میکند.
پاسداران خامنهای در کشتار سوختبران بلوچ هم کارنامهیی پراز جنایتهای وحشیانه دارند و یک نمونهٔ بهغایت سبعانهٔ آن کشتار دهها سوختبر معترض با تیربار تانک در اسفند۹۹ است که قیام هموطنان بلوچ در سراوان را بهدنبال داشت. شعلههای خیزش خونین و آتشین مردم سراوان از ۴ اسفند ۱۳۹۹ آغاز شد و بهسرعت استان سیستان و بلوچستان را درنوردید و طی ۳هفته دامنهٔ آن فراتر از استان کشیده شد و رژیم را سراپا تکان داد.
۳روز پیش، در بامداد شنبه ۳۱شهریور درپی شلیک پاسداران جنایتکار خامنهای به یک تانکر سوختبر در نزدیکی ایرانشهر که منجر به واژگون شدن و آتش گرفتن آن شد، یک سوختبر محروم بلوچ در شعلههای آتش جان باخت.
از زمان روی کار آمدن پزشکیان، با نگاهی سریع بهگزارشهای رسانهیی شده، بیش از ۴۰سوختبر محروم یا بر اثر شلیک مستقیم پاسداران جنایتکار بهقتل رسیدهاند یا بر اثر آتش گرفتن خودرو در آتش سوختهاند یا بر اثر تشنگی و گرسنگی و گرما جانباختهاند.
این داستان مردمی است که برای تأمین نیازهای ضروری زندگی خانواده و فرزندان خود، باید هر روز جان خود را کف دست گرفته و خطر کنند و همچنین داستان رژیم پلید و سراپا فاسدی است که در قرن بیست و یکم میلیونها تن از مردم کشوری ثروتمند مانند ایران را ناچار کرده که برای زنده ماندن یا غذای خود را از میان زبالهها بهدست بیاورند یا با کولبری و سوختبری آن هم بهبهای جان، زندگی و معیشت خود را تأمین کنند.
در چنین شرایطی، پزشکیان در مانورهای شیادانهیی مانند انتصاب گماشتگانی از میان سرسپردگان کرد یا بلوچ در مناصب دولتی، درصدد فریب هموطنان ستمدیدهٔ کرد و بلوچ و اهل تسنن برآمده است. اما این مردم غیور و آگاه که ستم و تبعیض شیخ و شاه را با تمام وجود حس کردهاند فریب نمیخورند.
هموطنان کرد و بلوچ و اهل تسنن و مردم سراسر ایران بهعینه دیدهاند که از این رژیم در تمامیتش و با همهٔ باندها و دستجاتش جز شر و جنایت و غارت انتظار دیگری نباید داشت. آفتاب آزادی، عدالت و برابری، تنها در آسمان مقاومت ایران و از قلهٔ رزم و فدای رشیدترین فرزندان مردم ایران و کانونهای قهرمان شورشی طلوع میکند.
خوشا کانونهای شورشی که در پاسخ بهآتش گشودن پاسداران خامنهای به روی کولبران کرد و سوختبران بلوچ، مراکز سپاه و بسیج و دوایر سرکوب و جنایت جلادان را بهآتش میکشند و مسیر «آتش جواب آتش» و راه خیزش ستمدیدگان علیه ستمگران جنایتکار را هموار میکنند.