8سال بعد از قیام سال 88 که دهها شهید و صدها تن دستگیری داشت و ارکان رژیم فلاکتزده ولایتفقیه را به لرزه درآورد میگذرد. در سال 88 چندماه، تا حد زیادی کشور از کنترل دولت خارج شده بود.
سعید قاسمی از فرماندهان سابق سپاه که جز «دلواپسان» است، چندی پیش گفته بود که: «همه چیز از کنترل خارج شده بود، من تو همین تهران دیده بودم، بسیجی میآمد التماس میکرد که اسمش را از بسیج خط بزنند دیگر همه چیز تمام شده است!»
خشم متراکم مردم در طول این سالها بارها خود را بهصورت تحصنها، تظاهراتهای مردمی، تجمعات کارگری، تظاهرات کارگران بیکار شده، کارگران اخراجی، نشان داد.
در یک سال اخیر علاوه بر تظاهرات همه قشرها از پرستاران، معلمان، کارگران، بهطور روزمره شاهد اعتراضات و تظاهرات مالباختگان بودیم.
حکومت تحت عنوان بهره بانکی و صندوق های قرض الحسنه پولهای آنها را دریافت کرد و بالا کشید تا خرج پاسداران آدم کش و شکنجهگر خود کند. همچنین از این طریق مخارج تروریسم صادراتی خود در کشورهای منطقه را از جیب مردم مالباخته بیرون بکشد.
در چند جای کشور اوباشان انتظامی و امنیتی رژیم به مردم حملهور شده و با باتون و آبپاش و گاز اشکآور به آنها حمله کردند. البته ولایتفقیه حواسش بود که زیاد پایش را از گلیم خود دراز نکند چون مردم شعار میدادند «تا حقمونو نگیریم از اینجا نمیریم». یعنی چیزی برای از دست دادن نداریم و میایستیم.
حمله به زحمتکشان و دستفروشان در جاهای مختلف از جمله در رشت، اهواز، تهران و مجروح و مضروب کردن آنها ادامه داشت. همه اینها خشم مردم را در سینهها حبس کرده بود و منتظر یک جرقه و تظاهرات بزرگ سراسری بودند.
کتک زدن مادر دستفروش زحمتکش فومنی توسط یک مزدور حکومتی، خشم مردم ایران را برانگیخت.
شعارهای تظاهراتها، هر روز عمومیتر و درخواستها سیاسیتر میشد.
در خیلی جاها مردم شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» را سردادند. همچنین شعار «مرگ بر روحانی» جز شعار بسیاری از تظاهرات اعتراضی مردم مالباخته و کارگران شد. شعارهای مرگ بر روحانی این پیام را دارد که پروژه موسوم به اصلاحات به شکست انجامیده، و از این شیخک شیاد، آبی برای مردم گرم نمیشود.
در شهرهای مختلف هم مردم تلاش میکردند به ریشه بزنند آنها شعار «عزا عزاست امروز زندگی کارگر زیر عباست امروز» سردادند. این ناشی از شناخت دقیق مردم به اینکه سرمنشا دزدی و غارت اموال مردم در دست خامنهای و اطرفیان نزدیک او میباشد.
اما تظاهرات مشهد پتانسیل قیام را داشت.
از همان اول، شعارها در جهت نفی کلی حکومت بود. رژیم که تصور تظاهرات در این ابعاد را نداشت ابتدا جا خورد. بعد تلاش کرد که آن را به شکلی تحت کنترل بگیرد. در نقاطی تلاش کرد سرکوب کند. از گاز آشکآور، ماشین آبپاش و مزدوران باتون بهدست استفاده کرد. اما مردم ایستادند. پرتاب گازاشکآور به طرف نیروهای سرکوبگر به سخره گرفتن سرکوب مردم بود. آنها با این کار این پیام را میدادند که: ما تیغه سرکوب را به طرف شما برمیگردانیم. ما مقاومت میکنیم.
در تظاهرات مشهد مردم با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر روحانی»، نفرت خود را از کلیت «نظام مقدس» و همه باندهای آن به نمایش گذاشتند.
در این تظاهرات، نیروهای سرکوبگر انتظامی و امنیتی با تیراندازی هوایی، و شلیک گاز اشکآور و آوردن ماشینهای آب پاش، سعی کردند تظاهرات را درهم بشکنند اما شکست خوردند.
مردم شعار میدادند «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم». این شعار محوری قیام 88 بود که به مردم اعتماد بهنفس برای پایداری در مقابل سرکوب نیروهای دشمن را میداد.
بله تظاهرات 7دی مشهد سرفصلی است که با تمام اعتراضات و تظاهرات یکسال گذشته فرق میکند. همانطور که تاثیر آن را در تظاهرات روز بعد مردم کرمانشاه دیدیم. خامنهای تلاش کرد که در کرمانشاه از همان اول جلوی آن را بگیرد. به این جهت شروع به سرکوب کرد. اما دیدیم که مردم مقاومت میکردند و نیروهای سرکوبگر انتظامی از مردم خواهش میکنند که تجمع نکنند. این است قدرت پوشالی مشتی اوباش جنایتکار که وقتی مقاومت مردم را میبینند موش میشوند و منت میکشند.
باید همه با هم در کنار هم باشیم ترس ما دشمن را جری میکند و به پیش میراند وقتی بایستیم مثل مشهد مثل کرمانشاه و سایر شهرهایی که مقابل اراذل نیروی انتظامی بهشدت وحشت میکند. باید شهرها پشت هم بیایند تا نیروی سرکوبگر انتظامی و پاسداران پا به فرار بگذارند. آنان این روزها از سایه خودشان هم میترسند و نباید فرصت را از دست بدهیم.
سعید صداقت.
سعید قاسمی از فرماندهان سابق سپاه که جز «دلواپسان» است، چندی پیش گفته بود که: «همه چیز از کنترل خارج شده بود، من تو همین تهران دیده بودم، بسیجی میآمد التماس میکرد که اسمش را از بسیج خط بزنند دیگر همه چیز تمام شده است!»
خشم متراکم مردم در طول این سالها بارها خود را بهصورت تحصنها، تظاهراتهای مردمی، تجمعات کارگری، تظاهرات کارگران بیکار شده، کارگران اخراجی، نشان داد.
در یک سال اخیر علاوه بر تظاهرات همه قشرها از پرستاران، معلمان، کارگران، بهطور روزمره شاهد اعتراضات و تظاهرات مالباختگان بودیم.
حکومت تحت عنوان بهره بانکی و صندوق های قرض الحسنه پولهای آنها را دریافت کرد و بالا کشید تا خرج پاسداران آدم کش و شکنجهگر خود کند. همچنین از این طریق مخارج تروریسم صادراتی خود در کشورهای منطقه را از جیب مردم مالباخته بیرون بکشد.
در چند جای کشور اوباشان انتظامی و امنیتی رژیم به مردم حملهور شده و با باتون و آبپاش و گاز اشکآور به آنها حمله کردند. البته ولایتفقیه حواسش بود که زیاد پایش را از گلیم خود دراز نکند چون مردم شعار میدادند «تا حقمونو نگیریم از اینجا نمیریم». یعنی چیزی برای از دست دادن نداریم و میایستیم.
حمله به زحمتکشان و دستفروشان در جاهای مختلف از جمله در رشت، اهواز، تهران و مجروح و مضروب کردن آنها ادامه داشت. همه اینها خشم مردم را در سینهها حبس کرده بود و منتظر یک جرقه و تظاهرات بزرگ سراسری بودند.
کتک زدن مادر دستفروش زحمتکش فومنی توسط یک مزدور حکومتی، خشم مردم ایران را برانگیخت.
شعارهای تظاهراتها، هر روز عمومیتر و درخواستها سیاسیتر میشد.
در خیلی جاها مردم شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» را سردادند. همچنین شعار «مرگ بر روحانی» جز شعار بسیاری از تظاهرات اعتراضی مردم مالباخته و کارگران شد. شعارهای مرگ بر روحانی این پیام را دارد که پروژه موسوم به اصلاحات به شکست انجامیده، و از این شیخک شیاد، آبی برای مردم گرم نمیشود.
در شهرهای مختلف هم مردم تلاش میکردند به ریشه بزنند آنها شعار «عزا عزاست امروز زندگی کارگر زیر عباست امروز» سردادند. این ناشی از شناخت دقیق مردم به اینکه سرمنشا دزدی و غارت اموال مردم در دست خامنهای و اطرفیان نزدیک او میباشد.
اما تظاهرات مشهد پتانسیل قیام را داشت.
از همان اول، شعارها در جهت نفی کلی حکومت بود. رژیم که تصور تظاهرات در این ابعاد را نداشت ابتدا جا خورد. بعد تلاش کرد که آن را به شکلی تحت کنترل بگیرد. در نقاطی تلاش کرد سرکوب کند. از گاز آشکآور، ماشین آبپاش و مزدوران باتون بهدست استفاده کرد. اما مردم ایستادند. پرتاب گازاشکآور به طرف نیروهای سرکوبگر به سخره گرفتن سرکوب مردم بود. آنها با این کار این پیام را میدادند که: ما تیغه سرکوب را به طرف شما برمیگردانیم. ما مقاومت میکنیم.
در تظاهرات مشهد مردم با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر روحانی»، نفرت خود را از کلیت «نظام مقدس» و همه باندهای آن به نمایش گذاشتند.
در این تظاهرات، نیروهای سرکوبگر انتظامی و امنیتی با تیراندازی هوایی، و شلیک گاز اشکآور و آوردن ماشینهای آب پاش، سعی کردند تظاهرات را درهم بشکنند اما شکست خوردند.
مردم شعار میدادند «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم». این شعار محوری قیام 88 بود که به مردم اعتماد بهنفس برای پایداری در مقابل سرکوب نیروهای دشمن را میداد.
بله تظاهرات 7دی مشهد سرفصلی است که با تمام اعتراضات و تظاهرات یکسال گذشته فرق میکند. همانطور که تاثیر آن را در تظاهرات روز بعد مردم کرمانشاه دیدیم. خامنهای تلاش کرد که در کرمانشاه از همان اول جلوی آن را بگیرد. به این جهت شروع به سرکوب کرد. اما دیدیم که مردم مقاومت میکردند و نیروهای سرکوبگر انتظامی از مردم خواهش میکنند که تجمع نکنند. این است قدرت پوشالی مشتی اوباش جنایتکار که وقتی مقاومت مردم را میبینند موش میشوند و منت میکشند.
باید همه با هم در کنار هم باشیم ترس ما دشمن را جری میکند و به پیش میراند وقتی بایستیم مثل مشهد مثل کرمانشاه و سایر شهرهایی که مقابل اراذل نیروی انتظامی بهشدت وحشت میکند. باید شهرها پشت هم بیایند تا نیروی سرکوبگر انتظامی و پاسداران پا به فرار بگذارند. آنان این روزها از سایه خودشان هم میترسند و نباید فرصت را از دست بدهیم.
سعید صداقت.