واژههای استحالهشده
«انتخابات» و «مردم» دو واژهای هستند که در استبداد دینی، از مفاهیم اولیهٔ خود تهی و استحاله شدهاند. با شنیدن این دو کلمه باید ذهن را از باور داشتهای قبلی شست. آنچه در فرهنگ آخوندی انتخابات نامیده میشود، هرگز بهمعنای واقعی و متداول آن در جوامع دموکراتیک نیست. رژیم در فرهنگ واژههای سیاسی خود، نام دموکراسی را برداشته و به جای آن «مردمسالاری دینی»! را گذاشته است. این مردمسالاری دینی همهچیز هست بهجز دموکراسی و حکومت مردم. وقتی مفهوم این ترکیب آخوندی را میکاوییم دست آخر به بسیج منفور سپاه پاسداران میرسیم که از دید این حکومت نمونهٔ عالی مردمسالاری دینی است.
وقتی سرنوشت دموکراسی این باشد، وضع انتخابات در استبداد دینی مشخص است. «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!»
شورای نگهبان و نظارت استصوابی
در استبداد قرونوسطایی آخوندی انتخابات بهمعنای متداول آن در کار نیست. زیرا بهدلیل سلطنت مطلقهٔ فقیه، قرار نیست مردم انتخابکننده و تأثیر گذار باشند. چنین نقشی برای آنها تعریف نشده است. ولیفقیه از بین مهرههای سرسپرده و امتحان پس دادهٔ خود تعدادی را دستچین میکند تا یکی را در نمایشی مهندسی شده از صندوق بیرون بکشد.
جالب است که برای دو قبضه کردن این روند فرمایشی، با گماردن تعدادی از آخوندهای عمامه درشت در نهادی آخوند ساز به نام شورای نگهبان و نهادینه کردن نظارت استصوابی، همان مهرههای دستچین را نیز بارها از صافی عبور میدهد و میبیزد تا پاچهورمالیدهترین و بهولیفقیه شبیهترین آنها بر جای بمانند. آن که از این سازوکار عبور میکند، دارای «ایمان قلبی و التزام عملی»! به ولایت فقیه است.
پایان استفادهٔ ابزاری از انتخابات
مردم در کجای این فرآیند قرار دارند؟ اساساً انتخاب آنها چه محلی از اعراب دارد؟ مردم در این نظرگاه قرونوسطایی فقط برای این خوب هستند که در روز انتخابات، جلوی صندوقهای رأی صف بکشند تا نظام در تبلیغات خود نشان دهد که پایگاه مردمی دارد و مردم حکومت استبدادی او را قبول دارند. خامنهای برای رتوش چهرهٔ کریه حکومتش نیاز شدید و حیاتی به این نوع تبلیغات دارد. اسم آن را «اقتدار نظام» گذاشته است. رژیم برای جمعیتسازی و کشاندن سیاهی لشگر به پای صندوق طی سالهای گذشته دست به اقدامات زیادی زده که البته در همهٔ آنها شکستخورده و ناکام مانده است؛ زیرا مردم ماهیت این نمایش رسوا را دریافته و آن را بایکوت کردهاند. از این رو هر چه از عمر این نظام میگذرد قاعدهٔ او کوچک و کوچکتر میشود. آنچه در اسفند ۹۸ به اثبات رسید اینکه اینگونه نمایشهای حکومتی دیگر نمیتواند حتی مزدبگیران و نانخورهای نظام را به تحرک وادارد
لاغر شدن قاعدهٔ نظام و فرار به جلو خامنهای
صحبتهای ۲۹بهمن۹۹ خامنهای، بهترین گواه بر این واقعیت است که پدرسالار دیکتاتوری آخوندی، پاییز خود و حکومتش را به چشم میبیند. در بخشی از سخنان او پارامترهای زیر قابل توجه است.
۱ـ کفگیر دجالیت نظام برای جمعیتسازی و پر رونق نشان دادن نمایش انتخابات به ته دیگ خورده است؛ در اظهارات ناامیدانه و از سر استیصال و نیز استغاثهٔ او برای شرکت در شوی انتخابات این را میشود دید.
«وقتی مردم در انتخابات شرکت کنند و شور انقلابی خود را نشان دهند موجب امنیت و پس زدن دشمن میشود و طمع به کشور را کم میکند. انتخابات هر چه پرشورتر و با اقبال عمومی بیشتر روبهرو شود اثرات آن برای کشور و مردم بیشتر خواهد بود. اما دشمن این را نمیخواهد» (انتخاب. ۲۹بهمن۹۹).
او در انتهای صحبتهایش در مورد انتخابات باز هم اشاره میکند که علاج دردهای مزمن نظامش، مقابله با کسادی نمایش انتخابات است.
«در باب انتخابات در ماههای آینده حرفهای زیاد دیگری دارم که عرض خواهم کرد. فعلاً همین یک جمله را میگویم؛ علاج دردهای مزمن کشور در پرشور بودن انتخابات و حضور عمومی مردم و بعد انتخاب اصلح و شخصیت مناسب در انتخابات ریاستجمهوری است» (همان منبع).
۲ ـ آنچه خامنهای آن را «انتخاب اصلح و شخصیت مناسب» برای ریاستجمهوری مینامد، گماردن یک مهرهٔ سرسپرده در دوران انقباض حکومتش بر این منصب است. ولیفقیه ارتجاع این «شخصیت مناسب» را بارها آدرس داده و گفته است که منظور او از «دولت جوان حزباللهی، شخصی با مختصات پاسدار قاسم سلیمانی است. خیز برداشتن او برای انقباض نظام و حذف مهرههای باند مقابل نیز برای تحقق چنین منظوری است.
۳ـ خامنهای پیشاپیش به مهندسی نمایش انتخابات و سرد و کساد بودن آن اعتراف میکند و بهقول معروف دست پیش میگیرد تا پس نیفتد و بهاین ترتیب، در حال زمینهچینی برای مقابله با تبعات سیاسی ـ اجتماعی ورشکستگی این نمایش است.
«همیشه نزدیک انتخابات شروع میکنند به گفتن حرفهایی نظیر اینکه انتخابات آزادی نیست، دخالت فلان هست، مهندسی است و چنین است. برای اینکه مردم را دلسرد کنند» (همان).
روزهای سخت
با توجه به حرفهایی که خامنهای در همین سخنرانی در مورد بیانگیزگی و ریزش نیروهای نظام با ترمهای «نترسیدن، خسته نشدن، ناامید نشدن، تنبلی نکردن، ندانسته در نقشه دشمن قرار نگرفتن»! به زبان آورد میتوان پیشبینی کرد که روزهای سختی در انتظار او و نظام آخوندی است؛ روزهایی که نبض آنها با شورش و قیام در خیابانهای ایران میتپد.