علی خامنهای در سخنرانی خود در روز چهارشنبه (27بهمن) این حرف را که برجام خطر جنگ را از سر رژیم دور کرده، رد نمود و آن را دروغ محض خواند؛ دروغی که برای منحرف کردن ذهن از جنگ واقعی ساخته شده و جنگ واقعی، «جنگ اقتصادی و تحریم و جنگ فرهنگی» است. مقصود خامنهای از بیان این سخنان چیست؟ بهخصوص که روشن است دور کردن «خطر جنگ از سر نظام»، حرف روحانی و باند اوست. در این صورت چند تابلو در مورد هدف خامنهای از این سخنان، متصور است:
ـ هدف خامنهای آن بود که در آستانهٴ نمایش انتخابات، به روحانی ضربه بزند و او را تضعیف کند؟
ـ همزمانی آن، با سفر روحانی به عمان و کویت، گویای آن است که خامنهای با این سفر که مضمونش، آشکارا عقبنشینی و زهر منطقهیی است، موافق نیست و به این وسیله نارضایتی خود را اعلام میکند و بهاصطلاح موش توی آش «تفاهم» و «تعامل با همسایگان» روحانی میاندازد.
ـ خامنهای خواسته است با اپوزیسیون نمایی خود را از توفان خشم و نفرت مردم کنار بکشد و کاسه و کوزه را سر روحانی و دولت او بشکند.
ـ خامنهای منکر «تغییر دوران» که نیروهایش را آشفته و هراسان کرده، شده و میخواهد وانمود کند که چیزی نسبت به گذشته تغییر نکرده است.
ـ خامنهای وحشت خود را از وضعیت اقتصادی و ادامه تحریمها و تأثیر آن بر اوضاع اجتماعی که ممکن است یک انفجار اجتماعی را کلید بزند، ابراز کرده و خواسته است آژیر خطر را برای نیروهایش به صدا در آورد.
شاید بتوان باز هم تابلوهای مفروض دیگری را به آنچه در بالا آمد، افزود؛ اما بایستی توجه داشت که:
اولاً ، سفر یک روزهٴ روحانی به عمان و کویت یک «سفر مهم و استراتژیک» (1) بوده است؛ چرا که برای «حل و فصل» «همهٴ اختلافات موجود در منطقه» از طریق «مذاکره و مفاهمه» صورت گرفته است. (2)
ثانیاً ، چنین سفری با چنان مضمون و محتوایی، بدون توافق خامنهای امکانپذیر نیست.
ثالثاً ، این سفر با این مضمون و محتوا، از یک سو ناشی از تغییر دوران و تغییر تعادلقوا در منطقه و جهان به زیان رژیم است و از سوی دیگر متأثر از بحران اقتصادی و اجتماعی عمیقی است که بحران درونی رژیم از آن منتج شده و ولیفقیه را ناگزیر از تمکین به منطق تعادل قوای موجود کرده است. اما تهدید و پیآمد ناگزیر این تمکین، یا در واقع زهرخوران منطقهیی، بسا فراتر شدیدتر از زهرخوران هستهیی، تخریب روحیه نیروهای رژیم و تشدید ریزش آنهاست؛ بنابراین قابل فهم است که خامنهای ابتدا تلاش کند که خیال آنها را از بابت حمله نظامی از سوی آمریکا، آسوده سازد؛ اما نه به سبک پهلوان پنبهها و شعبان بیمخهای نظام امثال پاسدار جعفری و پاسدار سلامی که میگویند آمریکا حمله نخواهد کرد چون از موشکهای ما و از «قایقهای سریعالسیر» ما میترسد! بلکه تهدید اقتصادی را که به آن، عنوان «جنگ اقتصادی» میدهد، برجسته کرده، میخواهد با برجسته کردن تهدید (وضعیت بهشدت خراب اقتصادی و نارضایتی مردم) اذهان نیروهایش را برای خوردن زهر منطقهیی که روحانی را به این خاطر به عمان و کویت فرستاده آماده کند؛ اگر چه در این سخنرانی بهطور حسابشده و قابل فهمی هیچ اشارهیی به وضعیت منطقه و سفر روحانی نکرد؛ گویا میخواست چنین وانمود کند که این موضوع، برایش اهمیتی ندارد.
البته خامنهای ابایی ندارد و بدش هم نمیآید که در این میان، ترکشهایی هم به روحانی که به هر حال در جنگ انتخابات، رقیب و طرف دعوای اوست، اصابت کند، تا اگر هم قرار است روحانی از صندوق بیرون بیاید، ضعیف و بال و پر کنده و شاخ شکسته باشد؛ از اینرو خامنهای در قسمت قابل توجهی از سخنرانی خود، ضربات سنگینی به «مسئولان» که کسی جز روحانی و دولت او نیست وارد آورد. (3).
از سوی دیگر، ولیفقیه ارتجاع، روحانی را به مأموریتی فرستاده که نتیجه آن زهر به کام نظام و در وهلهٴ اول، دلواپسان نظام است؛ طبعاً خامنهای باید هوای آنها را داشته باشد، چون آنها (پاسداران و بسیجیها) اولین لایهیی در رژیم هستند که در معرض زهر منطقهیی قرار میگیرند و بر اثر آن فرو میریزند و این نتیجه قهری خود را در جنگ انتخابات پیش رو خواهد داشت.
عملکرد و شیوه رفتار خامنهای در این جریان، بسیار مشابه شیوه عمل او در جریان برجام و سر کشیدن جامزهر هستهیی است؛ در آنجا نیز خامنهای با دوگانهگویی و در حالی که تمام مراحل برجام زیر نظر خودش و با دستور خودش طی میشد، وانمود میکرد که در جریان همهٴ کارها نیست و از جریان و نتیجه مذاکرات ناراضی است. اما این خر مرد رندی اکنون دیگر کارساز نیست و نمیتواند او و نظامش را از آثار زهر منطقهیی که بسا فراتر از زهر هستهیی، رژیم را شرحه شرحه خواهد کرد، مصون نگهدارد.
به این ترتیب تابلوهای مفروضی که در ابتدای این مقاله مطرح شد، هر کدام، به درجاتی، کم یا بیش، واقعیت داشته و مؤثرند؛ اما واقعیت و تابلو اصلی آن است که نظام ولایتفقیه در یک «پیچ تند تاریخی» قرار گرفته و پس از زهرخوران هستهیی و برجام1 اکنون و ناگزیر در معرض زهرخوران منطقهیی و برجام2 قرار گرفته است. در شرایط کنونی، خامنهای انتخابی جز آن چه کشورهای عرب و جامعه بینالمللی، طی نامهیی که توسط وزیر خارجه کویت جلو او قرار دادهاند، راه دیگری ندارد. درست مثل برجام، همان اجباراتی که او را ناگزیر از سرکشیدن جامزهر هستهیی کرد، اکنون به مراتب قویتر و شدیدتر در کار است.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــ
ـ هدف خامنهای آن بود که در آستانهٴ نمایش انتخابات، به روحانی ضربه بزند و او را تضعیف کند؟
ـ همزمانی آن، با سفر روحانی به عمان و کویت، گویای آن است که خامنهای با این سفر که مضمونش، آشکارا عقبنشینی و زهر منطقهیی است، موافق نیست و به این وسیله نارضایتی خود را اعلام میکند و بهاصطلاح موش توی آش «تفاهم» و «تعامل با همسایگان» روحانی میاندازد.
ـ خامنهای خواسته است با اپوزیسیون نمایی خود را از توفان خشم و نفرت مردم کنار بکشد و کاسه و کوزه را سر روحانی و دولت او بشکند.
ـ خامنهای منکر «تغییر دوران» که نیروهایش را آشفته و هراسان کرده، شده و میخواهد وانمود کند که چیزی نسبت به گذشته تغییر نکرده است.
ـ خامنهای وحشت خود را از وضعیت اقتصادی و ادامه تحریمها و تأثیر آن بر اوضاع اجتماعی که ممکن است یک انفجار اجتماعی را کلید بزند، ابراز کرده و خواسته است آژیر خطر را برای نیروهایش به صدا در آورد.
شاید بتوان باز هم تابلوهای مفروض دیگری را به آنچه در بالا آمد، افزود؛ اما بایستی توجه داشت که:
اولاً ، سفر یک روزهٴ روحانی به عمان و کویت یک «سفر مهم و استراتژیک» (1) بوده است؛ چرا که برای «حل و فصل» «همهٴ اختلافات موجود در منطقه» از طریق «مذاکره و مفاهمه» صورت گرفته است. (2)
ثانیاً ، چنین سفری با چنان مضمون و محتوایی، بدون توافق خامنهای امکانپذیر نیست.
ثالثاً ، این سفر با این مضمون و محتوا، از یک سو ناشی از تغییر دوران و تغییر تعادلقوا در منطقه و جهان به زیان رژیم است و از سوی دیگر متأثر از بحران اقتصادی و اجتماعی عمیقی است که بحران درونی رژیم از آن منتج شده و ولیفقیه را ناگزیر از تمکین به منطق تعادل قوای موجود کرده است. اما تهدید و پیآمد ناگزیر این تمکین، یا در واقع زهرخوران منطقهیی، بسا فراتر شدیدتر از زهرخوران هستهیی، تخریب روحیه نیروهای رژیم و تشدید ریزش آنهاست؛ بنابراین قابل فهم است که خامنهای ابتدا تلاش کند که خیال آنها را از بابت حمله نظامی از سوی آمریکا، آسوده سازد؛ اما نه به سبک پهلوان پنبهها و شعبان بیمخهای نظام امثال پاسدار جعفری و پاسدار سلامی که میگویند آمریکا حمله نخواهد کرد چون از موشکهای ما و از «قایقهای سریعالسیر» ما میترسد! بلکه تهدید اقتصادی را که به آن، عنوان «جنگ اقتصادی» میدهد، برجسته کرده، میخواهد با برجسته کردن تهدید (وضعیت بهشدت خراب اقتصادی و نارضایتی مردم) اذهان نیروهایش را برای خوردن زهر منطقهیی که روحانی را به این خاطر به عمان و کویت فرستاده آماده کند؛ اگر چه در این سخنرانی بهطور حسابشده و قابل فهمی هیچ اشارهیی به وضعیت منطقه و سفر روحانی نکرد؛ گویا میخواست چنین وانمود کند که این موضوع، برایش اهمیتی ندارد.
البته خامنهای ابایی ندارد و بدش هم نمیآید که در این میان، ترکشهایی هم به روحانی که به هر حال در جنگ انتخابات، رقیب و طرف دعوای اوست، اصابت کند، تا اگر هم قرار است روحانی از صندوق بیرون بیاید، ضعیف و بال و پر کنده و شاخ شکسته باشد؛ از اینرو خامنهای در قسمت قابل توجهی از سخنرانی خود، ضربات سنگینی به «مسئولان» که کسی جز روحانی و دولت او نیست وارد آورد. (3).
از سوی دیگر، ولیفقیه ارتجاع، روحانی را به مأموریتی فرستاده که نتیجه آن زهر به کام نظام و در وهلهٴ اول، دلواپسان نظام است؛ طبعاً خامنهای باید هوای آنها را داشته باشد، چون آنها (پاسداران و بسیجیها) اولین لایهیی در رژیم هستند که در معرض زهر منطقهیی قرار میگیرند و بر اثر آن فرو میریزند و این نتیجه قهری خود را در جنگ انتخابات پیش رو خواهد داشت.
عملکرد و شیوه رفتار خامنهای در این جریان، بسیار مشابه شیوه عمل او در جریان برجام و سر کشیدن جامزهر هستهیی است؛ در آنجا نیز خامنهای با دوگانهگویی و در حالی که تمام مراحل برجام زیر نظر خودش و با دستور خودش طی میشد، وانمود میکرد که در جریان همهٴ کارها نیست و از جریان و نتیجه مذاکرات ناراضی است. اما این خر مرد رندی اکنون دیگر کارساز نیست و نمیتواند او و نظامش را از آثار زهر منطقهیی که بسا فراتر از زهر هستهیی، رژیم را شرحه شرحه خواهد کرد، مصون نگهدارد.
به این ترتیب تابلوهای مفروضی که در ابتدای این مقاله مطرح شد، هر کدام، به درجاتی، کم یا بیش، واقعیت داشته و مؤثرند؛ اما واقعیت و تابلو اصلی آن است که نظام ولایتفقیه در یک «پیچ تند تاریخی» قرار گرفته و پس از زهرخوران هستهیی و برجام1 اکنون و ناگزیر در معرض زهرخوران منطقهیی و برجام2 قرار گرفته است. در شرایط کنونی، خامنهای انتخابی جز آن چه کشورهای عرب و جامعه بینالمللی، طی نامهیی که توسط وزیر خارجه کویت جلو او قرار دادهاند، راه دیگری ندارد. درست مثل برجام، همان اجباراتی که او را ناگزیر از سرکشیدن جامزهر هستهیی کرد، اکنون به مراتب قویتر و شدیدتر در کار است.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ روزنامه آفتاب یزد ـ 28بهمن 95: «اگر چه فاصله ایران با کویت و عمان چندان دور نیست… اما این سفر خیلی استراتژیک تر از این حرفهاست!».
2 ـ اظهارات روحانی در دیدار با امیر کویت؛ خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) - 27بهمن
3 ـ قسمتی از سخنرانی خامنهای ـ 27بهمن «مسئولان باید نشان دهند برای اقدام و عمل چه کردهاند؛ نگویند باید چنین بشود، بگویند چنین شد».
2 ـ اظهارات روحانی در دیدار با امیر کویت؛ خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) - 27بهمن
3 ـ قسمتی از سخنرانی خامنهای ـ 27بهمن «مسئولان باید نشان دهند برای اقدام و عمل چه کردهاند؛ نگویند باید چنین بشود، بگویند چنین شد».