در کنفرانسی که در روز ۳۰ آبان با شرکت خانم مریم رجوی در پارلمان اروپا برگزار شد دهها تن از نمایندگان پارلمان اروپا حضور داشتند و تعدادی از آنها سخنرانی کردند.
در بین سخنرانان آقای آلخو ویدال کوادراس در ضمن صحبتهای خود درباره اعدام به نکته قابل توجهی اشاره کرد که برای همه کسانی که موضوع اعدام در جهان را دنبال میکنند و حتی برای تمام ایرانیانی که از وضعیت سرکوب در ایران اطلاع دارند، تکاندهنده بود. وی با نقل قولی از عفو بینالملل یادآوری کرد که: «۷۴٪ از کل اعدامهای جهان در سراسر جهان در سال ۲۰۲۳ در ایران صورت گرفته است. رژیم ایران یک ماشین بیرحم کشتار است».
آقای نیکولاس پاسکوال دلا پارته، مسئول امور امنیت و دفاع در گروه احزاب مردم اروپا نیز در ملاقاتی که بعد از جلسه با خانم رجوی داشت روی این نسبت انگشت گذاشت و گفت: «در سایه تحولات جنگ آنطور که باید به جنایات رژیم ایران توجه نمیشود. بهعنوان مثال آمار اعدامها در ایران بیسابقه و بیشتر از کل کشورهای جهان است».
سپس در بیانیهٔ ۵۸۱ شهردار فرانسوی در حمایت از «فراخوان مریم رجوی برای پایان دادن به اعدامها در ایران» این آمار مورد توجه قرار گرفت و جهان یک بار دیگر در مقابل یک واقعیت دهشتناک و یک حقیقت تلخ قرار گرفت. اینکه دیکتاتوری علی خامنهای در سال گذشته میلادی، یکتنه بیش از مجموع تمام دیکتاتورهای جهان آدم کشته و خون ریخته است! این تازه بر طبق آمارهای علنیشده است و بسیاری از اعدامها حتی در نشریات رژیم هم منعکس نمیشود.
در ضمن به نسبت جمعیت ایران و بقیهٔ جهان هم باید توجه کرد. طبق آمارهای موجود، جمعیت ایران در سال ۲۰۲۳ در حدود ۸۷ میلیون نفر برآورد شده که تنها ۱.۰۷ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهد یعنی ضحاک خونخوار سرزمین ما، سوای یک درصد از سهم خود در اعدام، بار حدود ۷۳ درصد از همهٔ اعدامهای اضافی را نیز بر دوش میکشد و اما همچنان عطشی سیریناپذیر در قتل جوانان دارد.
اعدام، کاراترین سلاح سرکوب!
خامنهای سردمدار این نظام جانی، بهدلیل مواجهه با بحرانهای لاعلاج اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، پایههای قدرت و ماندگاری خود را بر زهرچشم گرفتن از مردم، همان سیاست «النصر بالرعب» بنا کرده که تا جایی که امکان دارد قیام بعدی را به تأخیر بیندازد. او برای جلوگیری از گر گرفتن اعتراضات، علاوه بر افزایش نهادهای سرکوبگر، گشتهای سواره و پیاده، دوربینهای جاسوسی و... در بهانهها و شیوههای سرکوب، با توجه به فضای عمومی جامعه پیوسته در حال سبک سنگین گزینههای مختلف است.
شیوههای سرکوب رژیم، طیف وسیعی را از بازداشت، شکنجه، اعمال قوانین سختگیرانه بهویژه علیه زنان، دختران، سانسور رسانهها و محدودیت و فیلترینگ اینترنت گرفته، تا فشارهای اقتصادی مانند اخراج از کار و دانشگاه و تبعیض علیه اقلیتها و تا پخش اعترافات اجباری و ایجاد شبکههای جاسوسی و... شامل میشود و با آنها رژیم تلاش میکند هر صدای مخالف را خاموش کرده و قدرت خود را حفظ کند.
حال اگر چه خامنهای از تمام این گزینهها بسته به زمان و مکان و شدت بحرانها استفاده میکند اما کارآمدترین و در دسترسترین گزینه از دید او «اعدام» است. چرا که با اعدام:
برای ایجاد رعب و وحشت، خشنترین مجازات با بیشترین تأثیر را به نمایش میگذارد.
برای بازماندگان و سایرین درس عبرت ساخته و خط و نشان میکشد.
نیاز چندانی به سازماندهی نیروی سرکوب و خرج و مخارج و راهاندازی ستاد و گشت و... ندارد.
به بهانهٔ «قصاص» به خیلی از موارد اعدام، لباس قانون میپوشاند تا از تبعات و حسابرسیهای بینالمللی آن فرار کند.
با وجود تعداد گستردهٔ زندانیان زیر حکم اعدام، محدودیتی در این باره نداشته و بیگناهان بسیاری در گرو دارد.
کما اینکه طبق محاسبات رژیم، اجرای اعدام در بین همهٔ گزینهها، حاوی کمترین تهدید در شعلهور کردن قیامهاست.
«نه به اعدام»!
با توجه به آنچه گفته شد، مقاومت ایران بیشترین نیروی خود را برای گرفتن این سلاح ضدانسانی از دست رژیم به کار گرفته تا شاخ سرکوب خونریزترین دیکتاتوری جهان را بشکند؛ اجازه ندهد اعدامها سدی در برابر قیام شود؛ پس هر کارزار «نه به اعدام»، جزیی از نبرد مردم ایران با دیکتاتوری خونریز ولایت فقیه است.
این مقاومت در جنگ سیاسی و بهویژه در صحنهٔ بینالمللی، تلاش دارد با افشاگریهای گسترده این پیام را به همهٔ جهان برساند که اعدامها در سایهٔ حاکمیت نامشروع آخوندی هیچ ربطی به قضا و قانون و دادگاه و عدالت ندارد؛ اعدام یک استراتژی برای بقاست نه یک مجازات؛ ابزار سرکوب است نه اجرای قانون؛ نمایش قدرت است نه برپایی عدالت؛ خامنهای با جان انسانها برای بقای نظامش وسیله و سپر سیاسی ایجاد کرده است؛ حقیقتی که در بیانیهٔ ۵۸۱ شهرداران فرانسوی در حمایت از فراخوان خانم رجوی برای پایان دادن به اعدامها در ایران نیز آمده بود:
«مقامات (رژیم) ایران از این اعدامها برای اهداف سیاسی استفاده میکنند و درصدد هستند تا از طریق ایجاد ترس و وحشت، از بروز قیامهای احتمالی مردم ایران جلوگیری کنند. بنابراین، هر اعدامی که تحت حاکمیت این نظام دینی انجام شود، باید ذاتاً سیاسی تلقی شود».