از وظایف اصلی سپاه پاسداران در راستای صدور سیاست کشتار و ترور و باج خواهی موضوع گروگانگیری است. گروگانگیری در این رژیم از روز اول برای اهداف مختلف بکار گرفته شد.
خاطرات محسن رفیق دوست
در کتابی موسوم به«برای تاریخ میگویم» که خاطرات پاسدار محسن رفیقدوست از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸ را شامل میشود بهیک نمونه باجگیری از طریق گروگانگیری توسط سپاه اشاره میشود. در معرفی پاسدار رفیقدوست از سوی مصاحبه کننده (فردی بهنام سعید علامیان) چنین آمده است:
«محسن رفیق دوست بهاین دلیل که پایهگذار سپاه است… یکی از شخصیتهای مهم در این ایام بهحساب میآید. در این کتاب چنین میخوانیم:
شخصی بهنام مهدینژاد تبریزی به محسن رفیقدوست مراجعه کرده و اعلام میکند آماده است تا بختیار را از بین ببرد. محسن رفیقدوست هم بیفوت وقت حکم اعدام انقلابی بختیار را میگیرد: «رفتم خدمت آیتالله محمدیگیلانی و گفتم گروهی داریم که میخواهیم آنها را بفرستیم تا بختیار را اعدام کنند. شما اجازه میدهید؟ گفت: بله! من حکمش را میدهم؛ و نوشت: بختیار مهدورالدم است». (ص۱۲۹- کتاب برای تاریخ میگویم)
سپس مصاحبه کننده مینویسد: «پس از صدور این حکم، یک گروه ۵نفره بهنامهای انیس نقاش (معروف به ابومازن که در حال حاضر… ساکن ایران است)… در مجموع ۳نفر ایرانی و ۲نفر لبنانی بهفرانسه رفتند تا حکم صادر شده را اجرا کنند. اما از آنجا که همزمان با این گروه، ابوشریف [یکی از مؤسسین سپاه پاسداران] هم گروه دیگری را… مأمور کرده بود، در اجرای عملیات تداخل پیش آمده و عملیات با شکست مواجه میشود:
«ما و ابوشریف از هم خبر نداشتیم. اعدام در پوشش خبرنگار یکی از مجلات معروف عربی بود… وقتی ابومازن و نژاد تبریزی (مسئول اعدام) با مسلسل میروند، پلیس با آنها درگیر میشود… طرح ما هم شکست میخورد». (ص۱۳۰- همان منبع)
محاکمه پر سر و صدایی برای این تیم ۵نفره برگزار شد و آنها در دادگاه اعتراف کردند از طرف رفیقدوست مأمور بهاین کار شدهاند… سال ۱۳۶۹ چریکهای لبنانی که دوستان ابومازن بودند در یک رشته عملیات، به سفارتخانه فرانسه حمله کردند و همچنین یک هواپیمای فرانسوی را نیز ربودند. پس از این اقدامات نمایندهای از طرف رئیسجمهور فرانسه با رفیقدوست ملاقات کرد… رفیقدوست در این ملاقات تنها راهحل را آزادی گروه ابومازن از زندان اعلام و تأکید میکند اگر آنها آزاد نشوند دوستانشان اقدامات دیگری انجام خواهند داد. (ص۱۳۰- همان منبع)
رفیقدوست… بهفرانسه میرود و… ظرف ۲هفته ابومازن و تیمش آزاد میشوند.(ص۱۳۱- همان منبع)
به این ترتیب ماجرای ترور، گروگانگیری و هواپیماربایی توسط سپاه پاسداران که طی آن چند کشته و مجروح هم بهجای گذاشت با یک معامله پشتپرده تحت سیاست مماشات با رژیم آخوندی با آزاد شدن تروریستهای اعزامی سپاه پاسداران، پس از ۱۰سال خاتمه یافت.
در یک نمونه دیگر دیکتاتوری آخوندی روز ١٣ژوئیه سال ۱۹٨۹ برابر با ۲۳تیر ۱۳۶۸ عبدالرحمان قاسملو، دبیر اول حزب دموکرات کردستان را در وین بر سر میز مذاکره با رژیم بهقتل رساند. محمد جعفری صحرارودی، از فرماندهان سپاه پاسداران، فرماندهی جوخه ترور را بهعهده داشت. با دستگیری ۲ایرانی در محل حادثه و با وجود اینکه شرکت آنها در این ترور کاملاً روشن و آشکار بود، بر اثر فشار حکومت آخوندی بر دولت اتریش، تروریستها توانستند بدون هیچ مانعی بهایران برگردند.
با وجود اسناد و مدارک آشکار و انکارناپذیر پلیس و دستگاه قضایی اتریش، حکم جلب برای صحرارودی و همدستانش صادر نشد.
تهدید به گروگانگیری و انجام اعمال خرابکارانه و انفجار در اتریش از یکسو و روابط پرسود فیمابین رژیم آخوندی و اتریش از سوی دیگر، مانع از استرداد تروریستها بهاتریش شد و پرونده معلق گردید.
در ترور دکتر کاظم رجوی در سوئیس نیز قاضی تحقیق سوئیسی تصریح کرد ۱۳نفر در آمادهسازی و انجام قتل ترور دکتر کاظم همکاری داشتند. ۲تن از قاتلان بهنامهای محسن شریف اصفهانی، ۳۷ساله و احمد طاهری، ۳۲ساله، بعداً در فرانسه شناسایی و توسط پلیس آن کشور دستگیر شدند. با وجود حکم دستگیری آنها توسط مقامات سوئیسی، در دسامبر سال ۱۹۹۱ ادوارد بالادور، نخستوزیر فرانسه، ۲تن از افراد مظنون بهقتل کاظم رجوی را بهجای تحویل دادن به سوئیس برای محاکمه، بهعنوان شیرینی قبل از دادگاه، با هواپیما مستقیماً به تهران فرستاد.
اعتراف پاسدار جعفری:
پاسدار محمدعلی جعفری، سرکرده سابق سپاه، در رابطه با گروگانگیری و کارآیی آن در رژیم آخوندی در مورد ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ در تهران گفته بود:
«اگر گروگانگیری نبود بدون تردید انقلاب ما عمر چهلساله نمیکرد و در همان دهه اول انقلاب، کار انقلاب تمام بود… تنها اندکی از مسئولان و محدود از مسئولان انقلابی ما، از جمله در رأس اونها خامنهای بودند که با این حرکت انقلابی بهشدت موافق بودند».(پاسدار جعفری- خبرگزاری صدا و سیما- ۱۳آبان ۱۳۹۷)
این اظهارات سرکرده سابق سپاه پاسداران بهوضوح اعتراف آشکاری بهاین واقعیت است که رژیم آخوندی، همواره راه نجات خود را در برونرفت از مسائل و معضلات در گروگانگیری و صدور تروریسم یافته و در بالاترین سطوح حکومتی برای آن برنامهریزی میکند.
مقالات مرتبط