درماندگی و تزلزل ولیفقیه و اعوان و انصار او نسبت به اتخاذ یک سیاست قاطع در قبال شعبدهٔ انتخابات مجلس ارتجاع، این نمایش تکراری و مهوع را به باتلاقی تبدیل نموده است که نظام هر چه بیشتر دست و پا میزند، بیشتر درون آن فرو میرود.
تشکیک خودیها بر اصل ولایت فقیه
خامنهای که بهتر از هر کس دیگر تعادل جدید ناشی از قیام آبان را لمس کرده است، نیک میداند که ادامهٔ مسیر با همان دیدگاه و همان آهنگ قبل از قیام امری محال است. از سوی دیگر هلاکت قاسم سلیمانی که عملاً نفر دوم نظام و دست راست او بهحساب میآمد، موقعیت سیاسی و استراتژیک وی را آنچنان تنزل داده که آثار آن را میتوان حتی در درون نظام مشاهده کرد که بهصورت تشکیک به «اصل ولایت مطلقه فقیه» خود را نشان میدهد؛ چندان که محمود صادقی، نمایندهٔ رد صلاحیت شدهٔ اصلاحطلب، آشکارا میگوید:
«معتقدم، ولایت فقیه ولایت اوصاف است نه ولایت شخص، ولایت مادامالعمر نیست مادام الصفات است».(خبر فوری ۱۱بهمن ۹۸)
صادقی در این «تشکیک حرام» تنها نیست. حتی خودیهای ولایت نیز از جمله احمد توکلی یار غار نظام در همراهی با این تابوشکنی ناچار است توی سر خامنهای زده و بگوید: «تبعیت از ولیفقیه در عمل است نه در نظر و اصرار بر مشابهاندیشی باعث تکبعدی کردن... مردم و ایجاد جمود فکری [میگردد]».
ترکتازی و حذف برای یک پارچه کردن
به این ترتیب چنین اوضاع بحرانی جز یکپارچه کردن نظام خاصه برای رویارویی با خیزشهای در تقدیر، چارهای در پیش روی خامنهای باقی نمیگذارد؛ و قابل فهم است که چرا ولیفقیه درمانده در شرایطی که یک پایش هنوز در ماجرای هواپیمای اوکراینی و هلاکت سلیمانی در گل فرو رفته، بیآنکه به عواقب آن بیاندیشد، پای دیگر را در باتلاق انتخابات فرو میکند و با فرار به جلو به تصفیه و حذف کاندیداهای باند موسوم به اصلاحات دست میزند. اقدامی که قبل از همه رئیسجمهور ارتجاع را به واکنش واداشت.
روحانی از آنجا که بهخوبی از موقعیت لرزان خامنهای مطلع بود، در حالیکه ـ برای حفظ نظام ـ عاجزانه از همه مردم درخواست کرد که با صندوق قهر نکنند و در انتخابات شرکت کنند، فرصت را مغتنم شمرده با پیش کشیدن «تحریم نامحسوس» و «ممانعت از تجمیع آرا» که در واقع اسم مستعار تقلب و چند برابر کردن آرا است، به تهدید جناح مقابل پرداخت.
زد و خورد جناحین متخاصم در این زمینه کماکان با حدت و شدت متناوب جریان دارد.
از دست رفتن اعتماد عمومی، امر خطرناک، آسیب راهبردی
اعتراضات باند مغلوب عمدتاً بر محور «هشدار نسبت به وقوع خیزشهای مردمی» متکی است. حال آنکه مرتجعان در باند رقیب در جواب این اعتراضات به افشای دزدیهای خانوادگی جناح مقابل از برادر روحانی و جهانگیری تا دختر نعمتزاده و سایرین دست زدهاند.
سهیلا جلودارزاده، نمایندهٔ مجلس ارتجاع، «تحریم انتخابات» را در لفافهٔ «اعتماد عمومی نسبت به نظام» پیچیده و بهطور بلاهتباری که هر شنوندهای را بهحیرت میاندازد! بر اعتماد ناداشتهٔ رژیم در نزد مردم که وی آنرا ناشی از انقلاب اسلامی ارزیابی کرده، اشاره میکند و بدون اشاره صریح به خشم و نفرت عمومی از تمامیت نظام، یقه میدراند که: «در حالی که ما این اعتماد عمومی را بدون صرف هزینه داشتیم و با انقلاب اسلامی آن را بهدست آورده بودیم، ولی با عملکرد نامناسب خود این اعتماد را از دست دادیم».(اعتماد ۱۲بهمن ۹۸)
احمد توکلی، عضو فعلی تشخیص مصلحت ارتجاع که در گذشته طی ارسال نامه به شورای نگهبان از رد صلاحیتهای فلهای استقبال میکرد، اکنون نسبت بهخطیر بودن اوضاع هشدار میدهد که: «حذف نامزدهایی[اصلاحطلب]... شقاق ایجاد میکند و در وضعیتی که ما در آن بهسر میبریم این امر خطرناک است».(ابتکار ۱۲بهمن ۹۸)
وی در نامهٔ خود بهتاریخ ۱۰بهمن ۹۸ به شورای نگهبان حتی با تشکیک به اصل ولایت، در اعتراض به رد صلاحیت مطهری، انتقادات شدیدالحنی را مطرح کرده و نوشته: «تفاوت نظر با رهبری کسی را ضدولایت فقیه نمیکند؛ زیرا تبعیت از ولیفقیه در عمل است، نه در نظر و اصرار بر مشابهاندیشی باعث تکبعدی کردن نمایندگان و مردم و ایجاد جمود فکری و نهایتاً محروم کردن رهبری و کشور از مشورت اندیشمندان آزاده، انقلابی و دلسوز میشود».(اعتماد ۱۲بهمن ۹۸)
محمدعلی وکیلی، تحلیلگر حکومتی، نوع دیگری از نگرانیهای مهرههای خودی نظام را بهنمایش میگذارد. وی طی مقالهای در روزنامه اعتماد بهتاریخ ۱۲بهمن ۹۸ ضمن هشدار نسبت به «اقدامات مشارکتسوز» آن را یک آسیب راهبردی برای نظام ارزیابی نموده است و همچنین «ندادن لیست» را یک خطای راهبردی از جانب اصلاحطلبان خوانده است.
اعتراف به بیفایدگی تجربههای آزموده شده
آش آنقدر شور شده که حتی هاشم هاشمزاده، هریسی که خود عضو مجلس وحوش خبرگان رهبری است، «هوا را پس» دیده و در هراس از قیام آبان «روشها و تجربههای آزموده شده» شورای نگهبان را مذموم دانسته و توجه میدهد که: «مسأله این است که مصالح نظام، نه تنها از این مسیر تأمین نخواهد شد، بلکه این روشها بهگواه تجربههای آزموده شده قبلی، نتیجه عکس خواهند داد».(روزنامه ایران ۱۲بهمن ۹۸)
آینهٔ انتخابات
این وضعیت بحرانی، سردرگمی و درجا زدن خامنهای بر سر یک دوراهی را بهروشنی تصویر میکند. مهر سکوت طولانی وی در قبال مسأله انتخابات نیز از قضا مؤید همین درماندگی است. آنچه مسلم است، این است که او از یکطرف برای مقابله با قیامهای آتی تلاش میکند سیاست حذف را پیشهٔ خود کند؛ اما از سوی دیگر از این میترسد که شکاف ایجاد شده به بحران اجتماعی سوخت برساند و همین سیاست نظام را در مخاطرهٔ خیزشهای بعدی قرار دهد. این بنبستی مرگبار و باتلاقی است که هر چه به موعد انتخابات نزدیک میشود بیشتر در آن فرو میرود.
این انتخابات بهواقع آینهای است که میتوان واقعیت یک نظام ضدمردمی را در آن نظاره کرد. نظامی که کمترین مشروعیتی نزد مردم ندارد و به هر اقدامی که دست میزند دردی بر دردهای بیدرمان و بحرانی بر بحرانهای لاعلاج خود میافزاید. نظامی بیآینده، لرزان و هراسان از انفجار خشم مردم که هیچ چارهای برایش متصور نیست.