ریشه بیعدالتی آموزشی
برای فهم ریشههای بیعدالتی آموزشی در نظام ولایت فقیه باید کمی عقبتر برویم و به سیاستگذاریهای آموزشی پس از جنگ ضدمیهنی هشت ساله اشاره کنیم. در آن هنگام باندهای حاکم بر کشور در حوزه آموزش، راه کسب و درآمد تازهای پیدا کردند و آن هم ایجاد مدارس شبهدولتی و خصوصی و غیرانتفاعی و انواع نامگذاریهای شیادانه آنها برای به جیب زدن پول مردم بود. همچنین از طریق جداسازی مؤسسات آموزشی برای پولداران حکومتی و تبعیض فاحش نسبت به عموم کودکان میهن، یک بیعدالتی خارقالعاده را برقرار ساختند. بهویژه که پس از جنگ و خالی بودن خزانه دولت، تا آنجا که توانستند از سهم نظام آموزش در بودجه کم کردند و فقر آموزشی و فرهنگی را نصیب کودکان خانوادههای کمدرآمد و تهیدست که شامل میلیونها نفر میشد، نمودند
«با کاهش درآمدهای دولت پس از انقلاب و با آغاز جنگ، فشار مالی متوجه بزرگترین بخش عمومی کشور یعنی آموزش و پرورش و دانشگاهها شد. در نتیجه بودجه این بخش کم شد ولی نیاز فرزندان مسئولان از طریق پرداخت از درآمدهای کلان مدیریتی به مدارس غیرانتفاعی تأمین شد و روزبهروز با پولی کردن آموزش عمومی، آن را نابرابرتر و طبقاتیتر کردند» (عصر ایران۲۳مرداد۱۴۰۱)
تقلب در کنکور راه دیگر نابرابری آموزشی
حالا به هرحال میلیونها دانشآموز اقشار و طبقات پایین جامعه که هم کار میکردند و هم تحصیل و یا با فشار حداکثری روی بودجه محدود خانواده به پایان دوره متوسطه رسیدند نوبت به یک رقابت دیگر اما باز هم نابرابرتر و تا مغز استخوان تبعیضآمیزتر رسید و آن هم مسأله کنکور و فساد و تقلب کارگزاران برای کسب درآمدهای نجومی از راه باز کردن حجرههای تستزنی و مؤسسات کمک آموزشی و... در نهایت بند و بست با مرکز سنجش دولتی کنکور، برای بهدست آوردن پاسخ سؤالات کنکور و فروش میلیونی و میلیاردی آن بود.
در رژیم آخوندی آنچه که اصالت ندارد عدالت و برابری است بنابراین در یک رقابت آشکار در بین میلیونها جوانی که میخواهند به کسب علم و منزلت اجتماعی و حرفه و درآمدی مشروع و شرافتمندانه دست یابند ناگزیرند از هفتخان دزدیها و چپاول و کلاهبرداری و تقلب کارگزاران رژیم آخوندی بگذرند اما این کار هم نشدنی است و نتایج آن آشکار گردید.
پدرخواندهها در مافیای کنکور
«سالهاست که موضوع مافیای کنکور به یکی از چالشهای نظام آموزشی کشور تبدیل شده که عدالت آموزشی را میبلعد. این موضوع زمانی رنگ و بوی جدی بهخود میگیرد که از چهل نفر اول برگزیده کشور در کنکور سراسری ۱۴۰۱، فقط یک دانشآموز در مدرسه دولتی عادی درس خوانده است!» (آرمان ۲۵مرداد۱۴۰۱)
بقیه هم معلوم است از کجا آمدهاند. مدارس استعدادهای درخشان و غیرانتفاعی و خصوصی و شبهدولتی و دهها اسم و عنوان جعلی دیگر... برای رونق دادن شکاف و گسست عمیق نابرابری در برابر چشمان بغض آلود نوجوانانی که فقط میتوانستند هزینه تحصیل در مدارس دولتی را تأمین کنند اما معلوم گردید که این راه به جایی نمیرسد.
چندی پیش عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرد که گردش مالی کلاسهای کنکور به ۲۰هزار میلیارد تومان در سال میرسد که از جیب خانوادهها خارج میشود. آمارهای تکاندهندهای که از نتایج کنکور منتشر میشود، نشان میدهد که کنکور و دانشگاههای معتبر متعلق به مدارس غیرانتفاعی، خاص و... است.
در فهرست قبولیهای آزمون سراسری امسال، آمده است: مدارس استعدادهای درخشان سهم ۷۲.۵درصدی، مدارس غیرانتفاعی خاص سهم ۲۲.۵درصدی و مدارس نمونه دولتی سهم ۲.۵درصدی داشتند در حالی که سهم مدارس دولتی از کنکور سراسری امسال، فقط ۲.۵درصد بوده است.
دانشگاه آخوندی؛ سمبل علم جعلی و کلاهبرداری
حالا بیاییم و فرض کنیم کنکور پر تقلب و فاسدی که کارگزاران رژیم آخوندی برگزار میکنند و جیبشان را پر پول میکنند، صدها هزار نفر را تحویل دانشگاه میدهد. این دانشجویان جدید که بسیاری از آنان با پولهای هنگفت و هزینههای سرسامآور پا به دانشگاه گذاردهاند برای ترویج و تولید علم و فنآوری چه میکنند؟ کارشناسان و متخصصان امر گواهی میدهند که دانشگاه در رژیم آخوندی نه محل کسب علم و آگاهی بلکه برای کسب مدرک و گواهینامه قلابی است. مثال آشکار آن هم پولی شدن هر کار و فعالیتی است که دانشجو باید انجام دهد، از تکالیف درسی تا تحقیق و دوره انترنی! و پایان نامه نویسی و خلاصه با پول میتوان هر مدرکی را خرید و کارشناس و مهندس و دکتر شد اما با کار دیگری!
پایان نامههای پولکی و الکی
یک جامعهشناس در این باره میگوید، برخی استادان راهنما خودشان به جای دانشجو پایاننامه مینویسند و بابتش از دانشجو پول میگیرند. در واقع دانشجو بدون هیچ زحمتی و صرفاً در ازای پرداخت مبلغی صاحب یک پایان نامه حاضر و آماده میشود که صفر تا صدش را استاد انجام داده است. جالب است که این کار چندان مخفیانه هم نیست.
«دانشجو از زمانی که وارد دانشگاه میشود امکان تقلب برایش فراهم است، از تکالیف درسی در قالب تحقیق و ترجمه گرفته تا پایان نامه. همه را میتواند با پرداخت پول به دست آورد. دانشجوی پزشکی دوره انترنی و کشیکهای بیمارستان را میتواند با اجیر کردن یک دانشجوی دیگر یا یک پزشک پشت سر بگذارد. دانشگاهها برای دانشجویان نخبه امتیازاتی قائل میشوند، هر دانشجویی میتواند با پرداخت مبالغی کتاب و اختراع و گواهی به اسم خودش داشته باشد و نخبه شناخته شود و از امتیازات آن بهرهمند شود» (ابتکار۲۳مرداد۱۴۰۱).
به قول کارشناسان این حوزه آنچه جدید بهنظر میرسد مشارکت استادان و کارمندان در تقلب است و تقلب به یک کسب و کار در دانشگاه تبدیل شده است. یعنی دایره تقلب از بیرون دانشگاه به درون دانشگاه گسترده شده و خود دانشگاه آلوده شده است.
آنهایی که میدانند دانشگاه در نظام ولایت فقیه یعنی ترویج دروغ و تقلب و خرافات، با پولهای هنگفت والدین دستاندرکار نظام سرکوب و چپاول راهی دانشگاههای خارج میشوند و برای بهدست آوردن کرسیهای مدیریت و ریاست در کشور آماده میگردند.
«در کشور دانشگاههای بیاعتبار را برای فروش مدرک و دادن رانت مدرک تأسیس کردند و آموزش عالی بهنحو دیگری خراب شد. اگر میتوانستند که دانشگاههای درجه یک درست کنند و فرزندان خود را به آنجا بفرستند این کار را میکردند، ولی سطح آموزش در دانشگاهها با دبیرستان و دبستان فرق میکند لذا ترجیح دادند که فرزندان خود را به خارج گسیل کنند، زیرا در داخل موفقیتی برای تأسیس دانشگاه غیردولتی به دست نمیآمد» (اعتماد۲۳مرداد۱۴۰۱)
کنکورهای دومرحلهای
پس از همه اینها اکنون نظام ارتجاعی خامنهای دستاندرکار فیلتر گذاری سر راه باقی مانده دانشآموزانی است توانستند بدون هزینههای نجومی به دانشگاه راه یابند. در طرح جدید کنکور دو مرحلهای شورای انقلاب فرهنگی، چنان ساز و کاری چیده شده است که دانشگاه اختصاص به آقازادهها و نخبهها پیدا میکند که محتاج مبحث جداگانهای است.
آری سرنوشت میلیونها کودک و جوان این سرزمین در دستان مشتی دجال و چپاولگر و سرکوبگر است. اگر بخواهیم سرنوشت نسل فردا را بهدست خودشان و با یاری نیروهای مبارز و ترقیخواه دگرگون کنیم، راهی نمانده جز برافکندن تمامیت یک رژیم واپسگرا و ضدمردمی و این شدنی است.