روز جهانی مادر با تاریخ این روز در تقویم موجود در ایران تفاوت دارد، گرچه مادرانمان تفاوتی با هم ندارند. همهشان قلبی دارند سرشار از عشق و محبت به فرزندانشان. مادرانمان هیچ چرتکه و ماشین حسابی برای ابراز عمیقترین عواطفشان و بذل بیچشمداشتترین فداکارهایشان، در دست ندارند. عشق انسانی مادر از قلبش آبیاری میشود نه از ذهن و غرایز طبیعی جانداران. به این خاطر و صدها خاطر دیگر در تمام فرهنگها و تمدنها، نقش و جایگاهش فراتر از هر موجود ارزشمند دیگری است. باوری به اراده حاکم بر هستی داشته باشیم یا نه، آن که عزیزتر از هر مقدس و قدیسی است، مادر است. یک نشانه این حقیقت، انبوه پیامها و نقل شیرینترین جملات و واژههای طلایی و صیقلیافته در کارگاه فیروزهتراشی آدمی است که نثار دوستداشتنیترین عزیزمان میکنیم. فرشتهای که هیچ جایگزینی ندارد و بیهمتاست.
سازمان ملل متحد، دومین یکشنبه ماه می هر سال را بهعنوان روز مادر تعیین کرده است. امسال ۲۴ اردیبهشت روز جهانی مادر بود. از یونان باستان و روم در تجلیل و قدردانی از الهه مادری تا امروز، هر قوم و ملتی و با تاریخ مورد نظرشان، از این مقام و حتی آنان که جای مادر را برای آدمی پر کردهاند، گرامی میدارند.
در ایران تحت سلطه آخوندهای از خدا بیخبر، روزگار مادران چنان تلخ و تیره و تباه گردیده است که مرثیه تهمینه مادر سهراب تنها گوشهیی از درد و رنج هایشان را بازتاب میدهد. از شب آغاز تیرباران پسران و دختران نوجوان در سال ۱۳۶۰ و آن دهه خونبار تا قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ و در تمام سالهایی که فاشیسم دینی قدارهبندان و دژخیمانش را در سراسر میهن مأمور به خاک و خون کشاندن فرزندان خلق نموده است، این مادران زجردیده هستند که اگر بدانند که مزار جگرگوشههایشان کجای این خاک سرد است، خود را به روی آن مزار انداخته و خون گریه میکنند. حتی اگر همچون مادران خاوران هر گوشهیی از این قطعه که فرزندان سر نهاده به پیمان را در خود پنهان کرده است، بهدرستی ندانند که پاره تنش کجا خفته است باز فرقی نمیکند.
در گزارش عفو بینالملل در مورد قتلعام زندانیان سیاسی آمده است که این جنایت همچنان ادامه دارد زیرا مادران نتوانستند بر سر مزار عزیزانشان سوگواری کنند و با آنها وداع نمایند.
«به مامان چیزی نگو»!
تاریخ چهل ساله کشتار بهترین فرزندان خلق قهرمان ایران گواهی میدهد که چه دردهای پایانناپذیری بر پدران و مادران این میهن رفته است. یکی از تلخترین این واقعه هم اعدامهایی بود که بهدستور خامنهای، این ضحاک ماردوش برای جوانانی صادر شد که در قیام ۱۴۰۱ در خیابانها در برابر نظام مطلقه فقیه ایستادگی کردند و در زندانها و شکنجهگاهها مقاومت درخشانی از خود نشان دادند، اما در همین اوقات و لحظات هم نگران مادران خود بودند که نکند خبر تلخ اعدام بچههایشان باعث اتفاقات ناگواری شود... در یکی از دردناکترین این بیدادها، آخرین تماس تلفنی محمدمهدی کرمی با پدرش بود که گفت: «بابا حکمها را به ما دادهاند؛ حکم من اعدام است. به مامان چیزی نگو»!... به مادر محمد مهدی این فرصت را ندادند تا با جگر گوشهاش آخرین دیدار را داشته باشد و خداحافظی کند. در اولین ساعتهای صبح شنبه ۱۷ دی۱۴۰۱، محمدمهدی کرمی و محمد حسینی اعدام شدند و به کاروان دهها هزار شهید راه آزادی میهن در زنجیر ظالمان پیوستند.
«پول خرید نان ندارم. به مادرت نگو»!
اما مگر درد و رنج مردم ایران تمامی دارد. در زمانهای که رژیم آخوندی بسیاری از سرمایههای کشور را هزینه جنگافروزی، به کارگیری نیروهای نیابتی و ساخت سلاحهای کشتار جمعی و اتمی و بمب و موشک کرده است تا خون بیشتری از مردم خاورمیانه و حتی مردم اوکراین بریزد و بخش دیگر آن داراییها را صرف آقازادههای به فرنگ فرستاده شده کند تا داراییهای پدرانشان را حفاظت کنند، این مردم تهیدست و گرسنه و بیسرپناه ایرانند که حتی توان خرید نان شب را نیز ندارند: «فقر بیداد میکند. شخصی بهنقل از همکارش توئیت کرده بود، «پدرم امروز سه بار بیدلیل به من زنگ زد. بار چهارم با هزار تا مٍن و مٍن گفت، میتوانی ۲۰ هزار تومن به کارتم بزنی؛ در صف نانوایی ایستادهام و پول ندارم. به مادرت نگو!» (شرق۲۵اردیبهشت۱۴۰۳)
این حال و روز ملتی است که روی دریایی از نفت نشسته است اما به نان شب محتاج است. طبقه محروم و پایین جامعه سالهاست که دیگر به این وضعیت عادت کرده است ولی این طبقه متوسط جامعه است که به پایین دره پرت شدن برایش سنگین و طاقتفرساست. دست به مهاجرت میزند و به پشتبام و اتوبوسخوابی کشیده میشود و خودکشی را هم امتحان میکند. اینان که نامشان شاغلان فقیر است، حتی رزیدنتی و پرستار و پزشک شدن هم دردی از ایشان دوا نمیکند.
«چارهای نداریم باید از خواب بیدار شویم»!
«اقتصادی که با حدود ۴۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی در ردیف چهلودوم و بر مبنای تولید ناخالص داخلی سرانه در ردیف ۱۴۰ جهان قرار دارد و از منظر «سطح رفاه» (کارآفرینی، آموزش، بهداشت، امنیت و سرمایه اجتماعی و...) در ردیف ۱۲۶ در بین ۱۶۷ کشور جهان ایستاده است» (لگاتوم- ۲۰۲۳). دیگر چه جایی برای انکار ابربحران دارد؟ اما آخوند رئیسی مدعی کاهش تورم و بیکاری و رشد اقتصادی است و وزیر رفاهش میگوید، یکی از اولین اقتصادهای جهان هستیم!
«ارقام و رتبههای سخت اسفناک، به هر چه فقیرتر شدن مردم و تخریب طبقه متوسط (از ۵۵ درصد به ۲۰ درصد) و تثبیت گروههای ذینفع منجر شده است... باید از این خواب تاریخی بیدار شویم، چاره نداریم!» (شرق۲۴اردیبهشت۱۴۰۳)
به مادرمان نمیگوییم، اما بهپا میخیزیم
عموم ایرانیان میدانند اگر سر مار فاشیسم دینی باید از تن فاسدش جدا گردد، میبایست تا پای جان ایستاد و مقاومت کرد. بهقول هوشنگ گلشیری بر سر مزار محمد مختاری که گفت: «آنقدر عزا بر سر ما ریختهاند که فرصت زاری نداریم... مگر قرار نیست برای آزادی قربانی بدهیم، حاضریم» و آن گرد دلاور گفت: «سرخم قدغن...» با این حال به هوش باشیم که مادرانمان رنج بیشتری نکشند... به مادرانمان نمیگوییم: «خدا نگهدارت»