حالی درون پرده بسی فتنه میرود
تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند
(حافظ)
هک شدن دوربینهای مداربستهٔ زندان اوین به یک رسوایی جدید و فراگیر در حاکمیت زندان و زنجیر تبدیل شده است. این موضوع از جوانب مختلف قابل آنالیز است اما دو وجه آن در یک بررسی شتابزده حائز اهمیت است:
۱ـ نفوذ سایبری به درون امنیتیترین زندان رژیم و هک دوربینهای مداربستهٔ آن، از علائم جدی احتضار و از کنترل خارج شدن ساختارهای حکومتی است. این اولین بار نیست که چنین نفوذی در تحت کنترلترین ساختارها انجام میشود. این است همان اقتدار پشمکی که پروپاگانداسازان ولایی آن را تبلیغ میکنند.
۲ـ یک نمونهٔ کوچک از واقعیتهای پشتپرده و رویدادهای روزانهٔ زندان اوین برای نخستین بار از دریچهٔ دوربینها به اینترنت راهیافته و بهصورت گلوبال در معرض دیدم مردم ایران و جهان قرار گرفته است. توجه داشته باشیم که این نمونهبرداری نه از داخل اتاقهای شکنجه بلکه از راهروها و حیاط و اماکن بهداشتی صورت گرفته است؛ اما در همین حد نیز سخن میگوید.
واکنشهای فعلی و محتمل حکومت
۱ـ واکنش اولیهٔ حکومت به این رخداد، سکوتی مرگبار و ذلیلانه بود. این سکوت شاید از این بابت بود که غافلگیر شده بودند و گمان نمیکردند فیلمهای ممنوع امنیتیترین حیات خلوت آنها اینگونه در اینترنت رژه برود و بهنقل محافل و مجالس تبدیل شود. وارفتگی و هراس سردمداران نظام در پاراگرافی از یک روزنامهٔ حکومتی منعکس شده است:
«این موضوع یکی از مهمترین وقایعی است که طی این سالها در کشور ما اتفاق افتاده. ببینید! دو فرض متصور است: یا گروهی در داخل یک حفره امنیتی پیدا کرده و توانستهاند دوربینها را هک کنند که در داخل است و باید شناسایی شوند، چون اگر دستشان باز باشد در جای دیگری هم میتوانند دست به این اقدام بزنند و حوادث سخت و تلخی را بهوجود آورند. یا اینکه از بیرون کشور موفق شدند به دنیای سایبری ورود کنند و به امنیتیترین بخش مملکت که زندان اوین است، ورود کنند» (آرمان. ۳شهریور ۱۴۰۰).
۲ـ طبق معمول در اینگونه مواقع حکومت به جای پاسخگویی به اصل موضوع [در اینجا شکنجهٔ زندانیان]، بهدنبال منبع یا منابعی میگردد که وجود شکنجهٔ سیستماتیک در زندان اوین را بر آفتاب افکندهاند.
توئیت محمدعلی ابطحی به همین سناریو اشاره دارد:
«آقای قوه قضاییه در مورد فیلمهای بیرون آمده از دوربینهای زندان اوین توضیح دهید. حتماً دنبال این هستید که فیلمها را چهکسی بیرون داده است. اوکی دنبالش کنید به ملت هم بگید، ولی مهمتر اینکه بگویید چرا این اتفاقات افتاده، چرا واقعاً؟» (همدلی. ۳شهریور ۱۴۰۰)
۳ـ مینیمزه کردن موضوع و ربط دادن آن به «بدرفتاری چند مأمور یا سرباز آموزش ندیده». در ماجرای شلیک به هواپیمای اوکراینی نیز همین سناریو مورد استفاده قرار گرفت. «اشتباه بنده خدا اپراتور که فکر میکرده هواپیما موشک کروز است»!
۴ـ برای اینکه این گاف علنی شده دامن کل نظام و عمود خیمه را نگیرد، یاد گرفتهاند که یکی از مقامهای دستچندم رژیم جلو بپرد و عذرخواهی باسمهای انجام دهد. این یک ضربهگیر اولیه برای جمعوجور کردن گاف است. بهیاد بیاوریم که در افتضاح شلیک به هواپیمای اوکراینی پاسدار امیرعلی حاجیزاده را جلو انداختند تا بهگونهیی دجالگرانه بگوید:
«موقعی که اطمینان پیدا کردم این اتفاق افتاده واقعاً برای خودم آرزوی مرگ میکردم؛ ای کاش! میمردم و چنین حادثهیی را شاهد نبودم... ما یک عمر خودمان را پیشمرگ مردم کردیم و امروز هم آبرویمان را با خداوند متعال معامله میکنیم... گردن ما از مو باریکتر است و همه مسئولیت این کار را میپذیریم و هر گونه تصمیمی مسئولان بگیرند ما مطیع اجرای آن هستیم». ! این گردن از مو باریکتر هیچگاه به زیر تیغ حسابرسی نرفت. حتی اپراتور «بنده خدا»! هم مورد استنطاق قرار نگرفت؛ زیرا همه میدانستند که فرمان شلیک از بالاترین نقطه صادر شده است.
عذرخواهی از زندانبانان شریف!
جالبترین و در عینحال نفرتانگیزترین قسمت ماجرا عذرخواهی کشکی و باسمهای رئیس سازمان زندانها، محمدمهدی حاج محمدی است. او در این عذر تقصیر خواستن بهظاهر «مسئولیت این رفتارهای غیرقابل قبول»! را پذیرفته ولی از «رهبر عزیز»! و «زندانبانان شریف»! عذر خواسته است.
اشتباه نکردهایم و چشممان اشتباه نخوانده است. صفت و موصوفی که خواندیم، «زندانیان شریف»! نیست، «زندانبانان شریف»! است.
آری او از ارباب مرگفرمای خود و جلادان زیر دستش معذرت خواسته است.
عذرخواهی از خامنهای از این بابت که این تعفن سالیان رسوب کرده در پساپشت پستوی نظام به بیرون سرریز کرده و در معرض نگاه عمومی قرار گرفته و عذرخواهی از زندانبانان و شکنجهگران که اطلاعاتشان به بیرون درز کرده است. عذرخواهی از آنها که از چهرهٔ کریه و واقعیت «رأفت اسلامی»! آنها را همه دیدند و از این بهبعد در امان نخواهند بود. عذرخواهی از آنها که کم شکنجه کرده، کم پوست و گوشت و استخوان زندانیان سیاسی را از هم دریده و شکستهاند.
این بهاصطلاح عذرخواهی آنقدر بیریخت و عاری از محتوا بود که واکنش روزنامههای حکومتی را نیز برانگیخت.
«رئیس زندانها عذرخواهی کرد ولی در متن گویی شکنجهشدگان آدم نیستند و وجود خارجی ندارند. از رهبری، مردم ایران، زندانبانان عذرخواهی کرد ولی حتی در عذرخواهی هم نخواستند اندک هویتی برای آسیبدیدگان قائل شوند» (آرمان. ۳شهریور ۱۴۰۰).
بدیهی است که آنچه دوربینها ثبت کردهاند و بهصورت قطرهچکانی انتشار یافته، فقط نمایی نادر از جنایت و کسری از جنایت علیه بشریت است که در اوین گذشته است و میگذرد. بنا به بیانیهٔ ۳شهریور ۱۴۰۰ سازمان عفو بینالملل تنها «نوک کوه یخ اپیدمی شکنجه در ایران» است. بهقول هبه مورایف، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بینالملل، شکنجه و سایر بدرفتاریها در زندانها و بازداشتگاههای ایران آنقدر گسترده و سیستماتیک است که نمیتوان آنرا بهعنوان کار چند "سیب بد" ارائه داد... عذرخواهی مختصر و وعدههای کلی پاسخگویی از حل بحران معافیت سیستماتیک (از مجازات) در ایران بسیار فاصله دارد.