در نظام ولایت فقیه، مردم ایران با یکی از شدیدترین بحرانهای معیشتی روبهرو هستند. تورم بیسابقه، افزایش قیمت کالاهای اساسی و فریز دستمزدها زندگی میلیونها خانواده کارگری و مزدبگیر را به مرز نابودی کشانده است. این وضعیت نه تنها نتیجه سیاستهای اقتصادی ناکارآمد است، بلکه ریشه در ساختار سیاسی دارد که اولویت را به حفظ قدرت میدهد تا رفاه عمومی. در حال حاضر سبد معیشت حداقلی برای یک خانواده به ۵۰میلیون تومان رسیده، در حالیکه دستمزدها زیر ۲۰۰دلار ماهانه باقی ماندهاند.
افزایش نجومی قیمت کالاهای اساسی
یکی از بارزترین نشانههای این بحران، افزایش نجومی قیمت کالاهای اساسی است. به گزارش اقتصادنیوز(۷مهر ۱۴۰۴) بهنقل از ایلنا، «قیمت هر کیلو گوشت قرمز به بیش از یک میلیون تومان رسیده است؛ خرید ۳ یا ۴کیلو گوشت قرمز نه تنها برای حداقلبگیران بلکه برای کارگری که ۲۰ یا حتی ۳۰میلیون تومان حقوق ماهانه دارد، اصلاً ساده نیست».
این رقم نشاندهنده شکاف عمیق بین درآمد و هزینههاست. در یک خانواده ۴نفره با حقوق ماهانه ۲۰میلیون تومان، برای تأمین سرانه یک کیلو گوشت قرمز در ماه، باید حدود یکچهارم دستمزد هزینه شود. این معادلهٔ ناعادلانه، بهطور مستقیم نتیجه سیاستهای تورمزای دولت است که تحت نظارت ولایت فقیه عمل میکند.
گرانی ۹۵درصدی نان
تورم اقلام خوراکی نیز وضعیت را وخیمتر کرده است. آمار رسمی تورم شهریورماه نشان میدهد که نرخ تورم نقطهبهنقطه به ۴۵.۳درصد رسیده، بالاترین سطح در ۲۸ماه اخیر. تورم اقلام خوراکی و آشامیدنی نسبت به سال قبل ۵۷.۹درصد افزایش داشته و در میان آنها، گروه نان و غلات با تورم ۹۴.۳درصدی پیشتاز است. به عبارت دیگر، «نان»، سادهترین کالای سفره مردم، در شهریور امسال نسبت به سال قبل نزدیک به ۹۵درصد گران شده است.
این افزایش که به گزارش اقتصادنیوز، بخشی از روند روزانه تورم است، سفرههای کارگران را خالی کرده. فرامرز توفیقی، فعال کارگری، در اینباره میگوید: «نان به تنهایی ۹۵درصد گران شده است، این نشان میدهد که سبد معیشت چه تورم عجیبوغریبی داشته است»(همان منبع). او تأکید میکند که تورم دیگر نقطهبهنقطه نیست، بلکه روزانه شده و نیاز به شاخص جدیدی داریم.
چشمانداز حذف لبنیات از سفره مردم
در بخش لبنیات نیز وضعیت مشابه است. رئیس اتحادیه فرآوردههای لبنی کشور هشدار داده که «هر روز شاهد افزایش قیمت لبنیات بهدلیل افزایش قیمت تمامشده آن هستیم» و سیاستهای اشتباه دولت در اجازه صادرات شیر خشک، موجب نوسان قیمتها شده. وی ادامه میدهد: «عملا به سمتی میرویم که لبنیات را از سفره مردم بهطور کلی حذف کنیم و فقط به تولید شیر خشک و صادرات آن برگردیم»(همان).
این سیاستها که اولویت صادرات را بر نیاز داخلی میگذارند، مستقیماً از تصمیمگیریهای سیاسی نظام ولایت فقیه ناشی میشود. در حالی که مردم با کمبود مواجهاند، منابع کشور برای تقویت موقعیت ژئوپلیتیکی هزینه میشود، نه برای بهبود معیشت.
فریز دستمزدها
دستمزدها نیز در این بحران فریز شدهاند. حداقل دستمزد کارگران، حتی با مزایا، حدود ۲۰میلیون تومان است که با دلار ۱۱۰هزار تومانی، زیر ۲۰۰دلار(حدود ۱۸۰دلار) میرسد. این مبلغ در بسیاری از کشورها، حقوق یک روز کار است.
به گزارش اقتصادنیوز، «دستمزد ۱۸۰ دلاری یا حتی کمترِ کارگران از سوی دولت و مسئولان فریز شده است و حرفی از ترمیم آن به میان نمیآید؛ این در حالی است که هزینههای زندگی و سبد معیشت از ابتدای امسال بیش از ۲۰۰درصد افزایش قیمت داشته است».
توفیقی توضیح میدهد که سبد معیشت خانوارهای کارگری، که بهمن سال قبل ۲۴میلیون تومان بود، اکنون بیش از ۲.۷برابر شده و به حدود ۵۰میلیون تومان رسیده. او با استناد به محاسبات وزارت کار برای یارانه، میگوید: «اگر درآمد سرانه هر عضو خانواده کمتر از ۱۰میلیون تومان باشد، مستحق دریافت یارانه است؛ به عبارتی یک خانواده ۳.۳نفره برای اینکه بالای خط فقر بماند باید ۳۳میلیون تومان جدا از سهم مسکن دستمزد داشته باشد. حالا اگر سهم مسکن را ۳۵درصد در نظر بگیریم، کل درآمد یک خانواده بالای خط فقر نزدیک به ۵۰میلیون تومان است»(همان منبع).
خط بقا ۵۰میلیون تومان
این محاسبات نشان میدهد که خانوادههای کارگری برای بقا به ۵۰میلیون تومان نیاز دارند، اما دستمزد متوسط ۱۵میلیون تومان است. چرا دولت، تحت حاکمیت ولایت فقیه، بر فریز مزدی پافشاری میکند؟ این سیاست ناعادلانه، بخشی از استراتژی کنترل اجتماعی است که مردم را به قناعت وادار میکند تا منابع برای پروژههای سرکوبگرانه و تروریستی آزاد شود. مسئولان بر طبل قناعت میکوبند، در حالیکه تورم بیامان ادامه دارد و هیچ قانونی جلوی آن را نمیگیرد.
مردم ایران، قربانی سیاستهایی هستند که اولویت را به حفظ قدرت میدهند. بیتردید ادامه این وضعیت باعث وخامت وضعیت اقتصادی و کوچکتر شدن بیشازپیش سفره مردم خواهد شد و ارتش زحمتکشان را به حرکت درخواهد آورد. کارگران و مزدبگیران که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند، نمیتوانند بیشتر تحمل کنند. بهعبارت دیگر جایی برای تحمل باقی نمانده است.