پزشکیان روز ۲۴ آبان با اذعان به چرخهٔ عمدی تولید فقر، گفت: «کسری بودجه یعنی چاپ پول، چاپ پول یعنی تورم. تا این را هم درست نکنیم هیچ چیز درست نمیشود». او چند روز پیشتر هم (۱۵ آبان)، با وقاحتی حیرتانگیز تصریح کرد: «وقتی دولت کسری میآورد مجبور است پول چاپ کند، وقتی پول چاپ کردند گرانی بهوجود میآید و فشار تورم فشارش به گردن افراد محروم و فقیر و بیچاره میافتد».
این سیاستهای عمدی نه تنها فقر بیسابقه را نهادینه کرده، بلکه میلیونها ایرانی را در گرداب گرسنگی و نداری فرو برده و هر روز جمعیت بیشتری از جامعه را به لایههای زیرینتر خط فقر میفرستد. فاجعه چنان فراگیر و گسترده است که گوشههایی از آن در اعترافهای رسانهها، کارگزاران و کارشناسان حکومتی دیده میشود.
اقتصادآنلاین در ۲۵ آبان گزارش داد: «خط فقر در ایران از مرز ۵۵ میلیون تومان عبور کرد». اطلاعات در ۲۱ آبان نوشت: «درآمد ماهانه ۶۰ میلیون تومان در ماه برای یک خانوادهٔ چهار نفره، بهعنوان خط فقر شناخته شده است». اقتصادنیوز ۲۴ آبان هشدار داد: «سفرهها هر روز بیشتر آب میرود». فرارو ۲۱ آبان تیتر زد: «خط فقر در ایران: شدید، خارقالعاده، زیرخاکی، بیکفنی». رضا رفیع، مجری تلویزیون رژیم، ۲۱ آبان سطوح مختلف خط فقر را چنین فهرست کرد:
«۱– درآمد ۵۰ میلیون تومان: خط فقر شدیداللحن
۲– درآمد ۴۰ میلیون تومان: خط فقر عجیب
۳– درآمد ۳۰ میلیون تومان: خط فقر محیرالعقول
۴– درآمد ۲۵ میلیون تومان: خط فقر دو قدم مانده به بدبختی و بیچارگی
۵– درآمد ۲۰ میلیون تومان: خط فقر موزهیی
۶– درآمد ۱۵ میلیون تومان: خط فقر قابل جست و جو در لابلای سنگوارهها و فسیلها
۷– درآمد ۱۰ میلیون تومان: خط فقر بیکفنی».
قنبری، معاون پیشین وزیر جهاد کشاورزی رژیم، ۲۳ آبان اعتراف کرد که «جز ۱۰ میلیون نفر، همهٔ مردم بهسختی امروز و فردا میکنند». عزیزخانی، کارشناس حکومتی حوزه کارگری، ۲۴ آبان هشدار داد که وضعیت زندگی مردم آنقدر شکننده است که «حتی افرادی که نزدیک خط فقر هستند، ممکن است با یک شوک، مثلاً بیماری یا مشکل مالی زیر خط فقر بروند».
راغفر کارشناس اقتصادی در ۲۵آبان چرخهٔ عمدی تولید فقر را «جنایت علیه مردم» توصیف کرده و میگوید: «آنهایی که تصمیم میگیرند قیمت ارز را ببرند بالا، گروه زیادی را از طبقهٔ متوسط به زیر خط فقر میریزد. ادامه چنین برنامههایی، این خصوصیسازیها و افزایش قیمت ارز واقعاً یک جنایت است ارز ۱۲۰ تومانی یک جنایت است علیه مردم».
همین کارشناس دربارهٔ فساد حکومتی اضافه میکند: «این سیاستهای جنایتبار برندگانی دارد و آن برندهها هستند که رسانهها در اختیارشان است و این سیاستها را ترغیب میکنند. نماینده مجلس میخرند، قاضی دادگاه میخرند، مسئولان سیاستگذار را میخرند».
از رژیم دزدسالار آخوندی، البته جز این انتظاری نیست. اما آنچه برای جبهه خلق مهم است، درک این واقعیت است که این فقر بیسابقه، انبان خشم را بیش از بیش انباشته میکند.
همان طور که خانم مریم رجوی روز ۲۴ آبان در سخنانش خطاب به کنوانسیون ایران آزاد در واشنگتن تأکید کرد «در جامعه ایران اکثریت بزرگ زنان و جوانان که یا شغلی ندارند یا کم درآمدند، نیروی قیام هستند. ساکنان حلبیآبادها و حومههای فقرزده، یعنی یک چهارم تا یکسوم جمعیت کشور، یک انبار باروت را تشکیل دادهاند. نیروی کار ایران که یکی از ارزانترین نیروهای کار در جهان شده، برای بههمزدن این نظم غارتگر بیتاب است و مردمی که زندگیشان با تورم شدید و با قحطی آب و خاموشی برق درهم کوبیده شده، مترصد بهزیر کشیدن رژیم آخوندی هستند».