روزنامهٔ حکومتی مستقل (۱۶تیر۹۹) با صراحتی کمنظیر نگرانی خود را از «شورشهای شهری» ابراز کرده و نسبت به خطر قیام عمومی در همین تابستان سال جاری هشدار میدهد:
«آن چیزی که ایران در تابستان ۲۰۲۰ نگران آن است، شورشهای شهری است. با توجه به فقر گسترده، شیوع کرونا و جمعیت فقیر مستأصل که هیچ راهحلی برای آن یافته نشده، باید نگران بود».
یک روزنامهٔ حکومتی دیگر وضعیت بحرانی نظام را اینگونه توصیف میکند:
«دلار ۲۱هزار تومن، سکه ۱۰میلیون تومن، تخم مرغ شانهای ۴۰هزار تومن، کرونا در تر کتازی و انفجار پشت انفجار در ایران، مملکت روزهای عجیبی را دارد میگذراند» و در ادامه میافزاید: «انگار عنان همه چیز از کف رفته باشد».
سعید لیلاز فعال سیاسی اصلاحطلب نیز «بحران اصلی» نظام را که «در حال پختوپز»، «شدت گرفتن» و «چفتوجور» شدن است به شکل گویاتری تشریح میکند:
«آن بحران اصلی که میگویم بعداً خود را نشان خواهد داد الآن در حال پختوپز است و عوامل ایجاد شدن و شدت گرفتنش دارند کنار هم قرار میگیرند و با هم جفت وجور میشوند» (خبر آنلاین ۱۶تیر۹۹)
وی سپس ویژگیهای «آن ۴ ـ ۳میلیون نفری که بهطور خیلی شدید و مستقیم با بحران اقتصادی ناشی از کرونا دست و پنجه نرم میکنند» را یک به یک بر شمرده و نسبت به «خطر آفرینی» جغرافیایی زیستی آنها هشدار میدهد:
«اولاً برخلاف خیلی از تصورها متشکل هستند و میتوانند اقدامات مؤثر اجتماعی انجام دهند. ثانیاً به نان شب محتاج هستند و این واقعیت محض زندگی آنهاست که باید بیملاحظه پذیرفته شود. ثالثاً عمدتاً حاشیهنشین هستند و در واقع جغرافیای زیست آنها بهصورت بالفعل جغرافیای خطرآفرینی است. رابعاً تحرک پذیری فیزیکی و اجتماعی بسیار بالایی دارند» (همان منبع).
جنگ باندها و خطر نزدیکی قیام
اکنون رسانهها و مهرههای نظام با وضوح تمام نسبت به خطر یک قیام سهمگین عاجل هشدار میدهند؛ و باندهای غالب و مغلوب نظامآخوندی که طی سالیان متمادی در سرکوب و چپاول از هم گوی سبقت ربوده و مردم را به خاک سیاه نشاندهاند، بهتر از هر کس این خطر را بیخ گوش خود حس میکنند. لذا در ناتوانی مطلق نسبت به مهار و غلبهٔ بحرانهای فزایندهٔ اجتماعی به جان هم افتادهاند تا تقصیر را به گردن رقیب انداخته و خود را از مهلکه در ببرند و از این رو مجلس ارتجاع را به صحنهٔ اصلی جنگ خود تبدیل کردهاند.
تهدید روحانی به استیضاح و محاکمه!
۲۰۰ تن از نمایندگان ولایی مجلس ارتجاع طی نامهیی با طرح ۵سؤال از روحانی خواستند تا در مورد چرایی شکست توافقنامهٔ برجام و ادامهٔ تحریمها، افزایش نرخ ارز و کاهش پول ملی، گرانی مسکن و خودرو، خودداری از پرداخت وام به واحدهای تولیدی آسیب دیده از کروناـ برخلاف شعر و شعار اولیهـ شفافسازی در مورد سرنوشت میلیاردها دلاری که از افزایش قیمت دلار ۴۲۰۰تومانی از سال۹۷تا به امروز بهچنگ دولت افتاده، پاسخ دهد. برخی این نامه را مقدمهای جهت استیضاح روحانی تفسیر میکنند.
احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از کسانی است که روحانی را مسئول وضعیت فاجعهبار فعلی دانسته و موافقت خود را با استیضاح وی ابراز کرده است:
«بنده با استیضاح رئیسجمهور بیشتر موافق هستم. رئیسجمهور در حال نزدیک کردن کشور به لبه پرتگاه است» (دنیای اقتصاد. ۱۶تیر۹۹).
نمایندگان مجلس ارتجاع همچنین با احضار ظریف به مجلس وی را بهخاطر شکست برجام و ادامهٔ تحریمها، مقصر شناخته و مورد بازخواست قرار دادند. آنها در این جلسه بارها سخنان ظریف را قطع کرده و وی را دروغگو خطاب کردند.
محمدتقی نقدعلی از نمایندگان مجلس ارتجاع از جمله کسانی بود که پا را فراتر گذاشته و با اشاره به آیه «اشداء علی الکفار رحما بینهم» روحانی و ظریف را به خیانت متهم کرد و خواستار محاکمهٔ آنان شد:
«باید قاضی عادلی باشد و نه فقط آقای ظریف بلکه آقای حسن روحانی را بهدلیل خیانتهایی که به این مملکت کردند باید به محاکمه بکشند» (اقتصادنیوز. ۱۵تیر۹۹)
خامنه ای تصمیمگیرندهٔ نهایی و مسئول اصلی تیره روزیهای مردم
وزیر خارجهٔ آخوندها در مقابل دست به تدافع زد و با اشاره به اینکه «ما در یک کشتی نشستهایم و با هم هستیم؛ آمریکا و رژیم صهیونیستی اصولگرا، لیبرال، اصلاح طلب، انقلابی و غیر انقلابی نمیشناسند»، مشورتهای هفتگیاش با پاسدار قاسم سلیمانی ـ سرکردهٔ معدوم نیروی تروریستی قدس سپاه ـ را به رخ کشید و حمایت خامنهای از عملکرد او در مذاکرات برجام را به سر وحوش مجلس کوبید و گفت:
«هر چه من گفتم، رهبر انقلاب شنیدند، اگر دروغ گفتم ایشان شنیدند، گفتند ظریف صادق است، اگر راست گفتم ایشان شنیدند و گفتند شجاع است. شما من را ذلیل دروغگو خطاب کردید در صورتی که مقام رهبری به من صفت شجاع و صادق دادند» (دویچه وله. ۱۶تیر۹۹).
روشن است که ظریف جهت خلعسلاح رقیب و در بردن خود از فشار، ناچار است از جیب خامنهای هزینه کند و پای او را وسط بکشد؛ هزینهٔ سنگینی که اثبات میکند شخص ولیفقیه در تمامی امور تصمیمگیرندهٔ نهایی و بنابراین مسئول همهٔ بحرانها و تیره روزیهای اجتماعی است. واقعیتی که اذعان به آن بیش از هر کس باند غالب را میگزد و عصبانی میکند، زیرا هر آنچه که آنان برای بزک کردن چهرهٔ خامنه ای و بیتقصیر جلوه دادن او رشتهاند را پنبه میکند.
عملکرد ناموفق را چرا به حضرت آقا نسبت میدهند؟
واکنش خشمآلود کیهان شریعتمداری (۱۶ تیر۹۹) در این زمینه بسیار گویاست:
«اگر آقای ظریف اقدامات و عملکرد وزارتخانه تحت مسئولیت خود را قابل دفاع میدانند چرا از خودشان مایه نمیگذارند و با ارائه اسناد متقن و دلایل محکم از آن دفاع نمیکنند؟ و چنانچه عملکرد وزارتخارجه را ناموفق ارزیابی میکنند چرا آن را به حضرت آقا نسبت میدهند؟!»
کیهان سپس در مقالهیی دیگر به همین تاریخ مینویسد:
«هدف او [ظریف] از طرح چنین مسألهای رسیدن به این نتیجه است که چون سیاست خارجی در حوزه اختیارات مقام معظم رهبری است، پس مسئولیت برجام هم با ایشان است»
کیهان خامنهای سپس جلسات هفتگی ظریف و پاسدار سلیمانی را به سخره گرفت و با یادآوری استعفای ظریف بهخاطر در جریان نبودن سفر بشار اسد به تهران در اسفند ۹۷ نوشت:
«ظریف در رفتاری سطح پایین و غیر ملی استعفا کرد و نگذاشت آنطور که باید و شاید اهمیت این سفر مهم و تأثیرگذار هم در داخل و هم در خارج از کشور مطرح شود، آن هم تنها به این دلیل که در جریان این سفر نبوده. دیروز اما وی برای سرشکن کردن هزینههای شکست برجام مدعی شد که هر هفته با سردار سلیمانی جلسه داشته و مسائل منطقهیی را با وی هماهنگ میکرده است».
سگ دعواهای باندی هر نتیجهیی هم که داشته باشد، بر کسی پوشیده نیست که هر دو باند در قبال معضلات روزافزون اجتماعی درمانده و مستأصل بر جای ماندهاند. باند غالب که در پوش حمایت ظاهری از مردم و نگرانی نسبت به وضعیت سخت معیشتی جامعه بر جنگ جناحی دامن میزند، جز قبضهٔ کامل قدرت و پیشبردن خط انقباضی و تشکیل «دولت جوان حزباللهی» هدف دیگری در سر نمیپرواند. قدر مسلم این است که این جنگ نتیجهیی جز تضعیف نظام بهخصوص ولیفقیه طلسمشکسته ندارد و عزم مردم به جان آمده را برای برچیدن بساط تمامیت نظام ولایت فقیه جزمتر میکند.