ممکن است دههٔ هفتادیها و نسلهای جدیدتر ایران کمتر بدانند یا کمتر در معرض اطلاعات آن قرار گرفته باشند اما برای نسلهایی که خود در متن حوادث آن سالها قرار داشتند واضح است که از فردای ۳۰خرداد ۶۰ و بهدنبال اتمامحجت تاریخی سازمان مجاهدین خلق ایران با نظام ولایت فقیه، «سرنگونی» بهعنوان تنها گزینهٔ انقلابی، مردمی و مشروع برای رهایی از دیکتاتوری دینی بوده است. در ۵مهر ۶۰ میلیشیای مجاهد خلق، شعار «شاه ـ سلطان خمینی» را به میان مردم برد. تا آن زمان به جز برای شاه، برای هیچ مقام همه کارهٔ حکومت مانند خمینی، شعار مرگ سر داده نشده بود؛ وانگهی سر دادن چنین شعاری علاوه بر جسارت فوقالعاده، پاکبازی و پاکدامنی و ظرفیت سیاسی به اثبات رسیدهای میطلبید. اینکه شعارهای امروز جامعهٔ امروز ایران بهسرعت به شعار «مرگ بر خامنهای» بالغ میشود، ریشه در همان شعار اصلی دارد.
از این نقطه به بعد تمام کنش واکنشهای استبداد مذهبی برای دورزدن، خثنی کردن، به حاشیه کشاندن و سرانجام شکست این راهحل سرنگونیطلبانه بوده است. دخیل بستن به امام زادهٔ قلابی اصلاحات در ۲خرداد ۷۶ هدفی جز این نداشت تا مقاومت سازمان یافتهٔ مردم ایران را به محاق ببرد و برای حاکمیت آخوندی زمان و فرجهٔ بقا بخرد.
برخلاف لرزشها، تزلزلها و تنازلها در عرصهٔ سیاسی و تکانههایی که بختک اصلاحات در جریانهای کم بضاعت و دلنگون و چشم بسته به تغییر نظام از درون ایجاد کرد اما مقاومت ایران سفت و سخت بر مواضع مستحکم خود ایستاد و به اندازه سرسوزنی از اصول خود منحرف نشد. رهبر مقاومت، مسعود رجوی در برابر این اقدام فریبکارانه و شبههآمیز ریاکاران عمامهدار با قاطعیت اعلام کرد: «افعی هرگز کبوتر نمیزاید». این یک شاهکار سیاسی ـ مبارزاتی در تاریخ معاصر ایران است.
مجاهدین، پدید آوردندگان «دوقطبی خطرناک»! برای نظام
بر مبنای همین ایستادگی تحسینبرانگیز بر استراتژی و اصول متقن مبارزاتی و پافشاری مونیستی بر سرنگونی تمام باندهای دیکتاتوری دینی بود که در سال۸۸ یعنی ۱۱سال پس از ظهور اصلاحطلبان قلابی، تودههای مردم به کف خیابان آمدند و یک «دوقطبی خطرناک» علیه دیکتاتوری آخوندی شکل گرفت. در یکطرف این قطببندی، مردم و مقاومت ایران و در طرف دیگرش، رژیم با تمام باندهایش قرار داشت.
در ارتباط با این موضوع آخوند علمالهدی در ۹دی ۸۸ گفت: «حرکت روز عاشورا فرماندهاش (مجاهدین) بودند». او در آن زمان شاید نمیدانست چه میگوید اما ناخودآگاه بر نقش تاریخی مجاهدین صحه گذاشت.
فراگیر شدن شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» یکی از دستآوردهای این قیام بود.
پاسدار سعیدی قاسمی در تلویزیون حکومتی حرفی زد که هنوز حیرتبرانگیز است؛ او گفت:
«پسرم کار تمام بود. من این را در قلب فرصت درک کردم؛ مثل روزهای اول انقلاب که به من میگفتند بیا توی خیابان ببین کار تمام است، مسعود رجوی و جماعتش دارند جمع میکنند. تمام بود پسرم! توی شرکت نفت و جاهای دیگر عدهیی میآمدند التماس میکردند به فرمانده بسیج که آقا دیگر اسم ما را بهعنوان بسیجی پاک کن، دیگر تمام است. امر بر خیلیها مسجل شده بود که دیگر تمام است. این سید اولاد پیامبر گفت من را تا لب پرتگاه بردند. ۹دی برای این است».
قیام دی ۹۶ ـ پایان بازی اصولگرا و اصلاحطلب
در قیام دی ۹۶ با خصلت فراگیر بودن و سرعت اشتعال آن به ابتدا ۳۰شهر و در روز دوم ۱۴۴شهر ایران را در نوردید. این قیام ۴۰سال حاکمیت نظام ولایت فقیه را به چالش کشید و با شعار طلایی «اصلاحطلب، اصولگرا / دیگه تمومه ماجرا» بین خلق و ضدخلق مرزبندی کرد. این قیام محصول خون و رنج مقاومت ایران و شهیدان و پاکبازان آن بود و چشمانداز نوینی در افق سیاسی ـ اجتماعی ایران پدیدار کرد.
قیام دی ۹۶ این واقعیت را بیشازپیش اثبات کرد که اصلاحات گیاه از پیش خشکیدهای است که در مزبلهٔ نظامی روییده بود که بر اساس سلطنت مطلقهٔ فقیه بنا شده است؛ و آنچه رهبری مجاهدین در همان سالیان میگفت عین واقعیت بود. ۲۱سال بعد این مواضع مقاومت ایران بود که با ادبیات متفاوت بر زبانها و قلمها جاری شد.
اعتراف به اتمام تاریخ مصرف گوساله سامری
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت در تاریخ ۲۳فروردین ۹۷ یعنی ۳ماه پس از قیام دی ۹۶ در مطلبی با تیتر «گاو اصلاحات دیگر شیر نمیدهد» نوشت:
«اصلاحطلبی ماهیتا یک جریان سیاسی کلاسیک نیست و عمدتاً بر اساس سلایق سیاسی نزدیکان آیتالله خمینی و یک نوع خوانش نسبتاً مدرنتر از اسلام سیاسی و اسلام لیبرالنما شکل گرفته است».
در ادامه میخوانیم:
«جریان اصلاحات طی این چند دهه بر اساس رفاقتها، نسبتهای خانوادگی، شاعرانگی و عرفانمسلکی و البته دلربایی سیاسی پیش رفته است. ولی در عمل بیسروته، حلقهای متشکل از تکنوکراتهای به ظاهر مدافع اقتصاد بازار آزاد تا چپها و کمونیستهای مسلمان و عدالتمحوران ایدئولوژیک را دربر میگیرد».
این سطور بهترین دلیل برای آن بود که بفهمیم قیام دی۹۶ برخاسته از یک مقاومت پیگیر در برابر دیکتاتوری آخوندی، چگونه عمر بختک نظام را به پایان رساند و چگونه باعث شد که گوساله زرین ولایت فقیه از حیز انتفاع بیفتد.
اصلاحات مرده است!
صادق زیبا کلام از تئوریسینهای باند مغلوب در ۱۲اردیبهشت ۹۸ با یک تأخیر ۲ساله، با لحنی پر از تعریض و کنایه به مرگ بختکی به نام اصلاحات اعتراف کرد:
«اصلاحات تمام شده است، در دوم اسفند ۱۳۹۸، همه چیز تمام شد، اصلاحات تمام شد، چون کرونا بود نمیشد ختم و شب هفت گرفت، مسجد الجواد را نمیشد کرایه کنیم که بعدازظهر برای فاتحه بیایند. مردم در این تاریخ نشان دادند که از اصلاحطلبان عبور کردند».
و اعترافاتی از این دست که یک غلط کردم یواشکی و بدون پرداخت هزینه است:
«من معتقد هستم که اول اقتصاد درست نمیشود که بعد دوم توسعه سیاسی انجام شود، من با تمام وجود معتقدم اول توسعه سیاسی، دوم توسعه سیاسی، سوم توسعه سیاسی و آخر هم توسعه سیاسی.
یک کشوری را که توانسته باشد از مدار توسعه نیافتگی ظرف ۴۰سال گذشته خارج شده باشد و در عینحال همچنان نظام آن استبداد دیکتاتوری مطلق بوده باشد را به من نشان بدهید، همچین کشوری هیچ کجا نداریم». (خبر آنلاین. ۱۲اردیبهشت ۹۹)
اصولگرایی مرده است!
یک هفته پس از اعتراف زیبا کلام به مرگ اصلاحات، یک مهرهٔ باند خامنهای به نام ابراهیم فیاض با عبارت مشابه به مرگ «اصولگرایی» اذعان کرد.
«اصولگرایی مرده است»!
هیچیک از کاندیداها اصولگرا حاضر نیستند کنار بروند. این اتفاق یعنی اصولگرایی مرده است. اگر اصولگرایی زنده بود قاعدتاً نباید چنین حالتی رخ میداد. اصلاحطلبان چون در مجلس دهم شکست خوردند، یک خلایی ایجاد شد و حالا اینها رأی آوردند وگرنه حرف جدی نداشتند».
او پا را فراتر از این گذاشت و افزود:
«اگر رئیسی کاندیدا شود شکست میخورد». (سایت نامه نیوز. ۱۸اردیبهشت ۹۹)
مرگ تاریخی کلیت نظام ولایت فقیه
این اعترافات پیدرپی به مرگ باندهای نظام و نیز پایان بازی شیادانهٔ «اصلاحطلب ـ اصولگرا» بیانگر واقعیت بالاتری است. تاریخ مصرف دیکتاتوری آخوندی در کلیت آن و با تمام باندها و دستجات آن به اتمام رسیده است. این همان هدفی است که مقاومت ایران با شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» از دیرباز بهدنبال آن است. دوران خیزشهای بزرگ برای سرنگونی و محقق کردن آرزوی دیرینهٔ مردم ایران فرا رسیده است. این را مهرههای نظام نیز پیشاپیش پیشبینی کردهاند.
«من نگران تبعات اجتماعی و امنیتی.. . در آینده نزدیک هستم. شورشهایی بزرگتر از۹۶ و ۹۸ و قطعاً بزرگتر از دهه ۷۰!» (احمد نادری. رسالت. ۱۸اردیبهشت)
خوشا مقاومت ایران که بر ضدمردمی بودن نظام ولایت با تمامی باندهایش تأکید کرد و بر سرنگونی تام و تمام این نظام با پرداخت بهایی گزاف پای فشرد.
بیتردید روزی تاریخ از این پایداری بر اصول با زیباترین عبارتها برای نسلهای آینده سخن خواهد گفت.