مختصات طبقهٔ کارگر ایران (ادامه از شمارهٔ قبل)
ج ـ تهدید مداوم کارگران در کمینگاه بیکاری
گفتیم کارگر ایرانی هیچ پشتوانهٔ صنفی بهعنوان سندیکا و اتحادیه ندارد. بنابراین هر کارگر یک فرد تنها است که باید خودش با سیاست کارگریِ حکومت، با مأمور حکومت در کارخانه و کارگاه، با تورم و بیکاری و گرانی و این روزها با عواقب شغلی در بحران کرونا دست و پنجه نرم کند.
چنین وضعیتی که سیاست کارگری نظام آخوندی برای کارگران و خانوادهشان تدارک دیده، در وهلهٔ نخست مبین سامان دادن یک جامعهٔ بهغایت طبقاتی با بیشترین مناسبات استثماری حاکمیت علیه زحمتکشان است؛ در وهلهٔ بعد گویای نقض تمامعیار اصول اولیهٔ حقوقبشر با هدف محروم کردن کارگران از هر تشکل و ساماندهی خاص صنفیشان است.
در هیچ جای دنیای مدرن و در هیچ برهه از تاریخ جدید جهان سراغ نداریم که جمعی یا گروهی در یک کارگاه یا کارخانه یا مزرعه و... کاری مشترک را انجام دهند و برای حل و فصل احتیاجات کاری و شغلی و زندگیشان بدون ساماندهی و نظم و ارتباط ارگانیک باشند؛ نظم و تشکلی که به جمع آنها و به تکتکشان یاری میرساند تا از پس رویدادهای طبیعی، حوادث نابهنگام، بیماری، بیکاری، ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی و معیشتی بربیایند. اما رژیم ملایان برای تمرکز قدرت و تمرکز پول با هدف حفظ نظام، علیه کارگران و معلمان و دیگر اقشار مردم ایران چنین کرده است. این شقاوت سیاسی و صنفی آنقدر بازتاب اجتماعی در اعتراضات و اعتصابات و قیامها داشته و نیز آنقدر چشمزد ناظران بیرونی و درونی شده که سر از رسانههای حکومتی در جنگ باندی هم درآورده است تا مقامات را لااقل به رعایت اولیهترین حقوق کارگران توجه دهند:
«مبارزه بر ضدفقر اقتصادی، نابرابری و بیعدالتی اجتماعی و برداشتن موانع حق برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه و احترام به شأن و منزلت انسانی جز بهصورت دستهجمعی و سازمانیافته قابل پیگیری نیست. از اینرو حق تشکیل انجمنهای صنفی و سندیکایی از اهم حقوق و آزادیهای مدنی برای همه افراد جامعه بهویژه کارگران و معلمان است» (روزنامه شرق، ۱۱اردیبهشت ۹۹)
کارگران بدون سندیکا و اتحادیه و سخنگو چه کار میتوانند بکنند وقتی دو وزیر دولت که وظیفهشان رسیدگی به امورات کارگران و پاسخگویی به مطالبات آنان است، در روز جهانی کارگر در سال ۹۹ خطاب به کارگران میگویند: «با توجه اینکه میدانیم سبد معیشت کارگران با میزان دستمزد کارگران تأمین نمیشود، اما توان دولت همین است»! ترجمه این عبارات تهدیدآمیز برای کارگران یعنی میخواهی بخواه، نمیخواهی نخواه و بیکار شو! این همان سیاست کارگری و رسمی دولت آخوندها در زرورق انواع قوانین و تبصرهها طی چهار دههٔ گذشته بوده است.
بنابراین برای کارگر بدون پشتوانهٔ صنفی و تنها مانده لای چرخدندههای هزارتوی یک دستگاه عریض و طویل دزدی و اختلاس و استثمار، فقط یک راه باقی میماند و آن، اعتراض و اعتصاب است. اعتراض و اعتصابی که بارها و بارها تا مدتهای طولانی ادامه داشته، ولی پاسخ حکومت دستگیری و اخراج و تبعید کارگران بوده است. کارگرانی که دولت حتی تا چند ماه حقوقشان را هم نمیدهد و هیولای بیکاری با پشتوانهٔ حکومتی همواره در کمین آنان نشسته است.
د ـ کارگران ایران در دام کرونای ولایت
با چنین وضعیتی باید تصور کرد که کارگران محروم از حق بیمه چه زندگی جانکاهی را لای چرخدندههای بیکاری و نداری تحمل میکنند. به این معضل همیشه جاری باید بحران کرونا را هم اضافه کرد تا چنین تصویر دردناک و جانسوز را که ماشین استثمار حکومتی بر کارگران تحمیل کرده، بهتر لمس و فهم نمود.
گوشهای از این مختصات دردناک در روزنامه حکومتی شرق شماره ۱۱اردیبهشت ۹۹ چنین گزارششده است:
«شمار کارگران بیکار شده بر اثر کرونا در ایران اعداد بالایی را نشان میدهد. کارگران بیکارشده در ایران با تقریب حداکثری ۲۰درصد هستند که از بیمه بیکاری برخوردارند. اکثر قریببهاتفاق کارگران بیکار شده در کشور ما به کارهایی مشغول بودند که بهندرت مشمول استفاده از مزایای قانون کار و بیمه بیکاری هستند و از این حق محروماند».
اعتراف میشود که ۸۰درصد کارگران بیکار شده بر اثر کرونا از حق بیمه محروم هستند. به این ارتش عظیم بیکار شده، باید تنهایی و بیپناه بودنشان را در تهاجم کرونا و انکار مداوم آمار و ارقام واقعی بیماران توسط رئیس دولت افزود:
«زیر سایهٔ کرونا انکار دردهای مردم و معالجهنکردن آن، نه درد را کاهش میدهد و نه علاج بیماری است. افزونبر این هیچ چتر حمایتیای نیز بر سر زندگی کارگران سایه نمیاندازد». (همان منبع)
در شرایط قبل از کرونا هم سامانهٔ استثمار و فساد اقتصاد حکومتی با حقوق قطرهچکانی که کف دست کارگر میگذاشته، هیچ آیندهای برایش باقی نگذاشته که بتواند در مقابل حوادث و رویدادهای ناگهانی مثل کرونا تاب بیاورد:
«از آنسو حقوق و مزایای دریافتی کارگران در شرایط معمول هم به حدی نیست که سبد معیشت کارگران را پر کند یا به آن اندک رونقی دهد». (همان منبع)
از ۴۱سال پیش به این سو در ایران آخوندزده سر هر ناهنجاری و بحران اجتماعی را که باز کنیم، راه به فساد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بر اثر انحصارطلبی و قدرتپرستی فرعونی ولایت فقیه و توابع آن میبرد؛ اما همین وضعیت با حفظ همین مختصات وقتی مربوط به زنان ایران میشود، سر از فساد مضاعف ایدئولوژیک در ارکان نظام آخوندی درمیآورد. میتوان تصور نمود که در چنین دستگاه اندیشندگی، زن ایرانی وقتی کارگر هم باشد، دچار چه زنجیرها و دیوارها و محرومیتهایی در امر تأمین حقوق اولیهاش میشود. کافیست در چنین مختصاتی، وضعیت شغلی و معیشتی زنان سرپرست خانواده را تصور نمود تا وجهی دیگر از بیپناهی کارگران ایران را در مقابل حوادث و رویدادهایی چون کرونا درک کرد. زنان کارگری که با همهٔ رنج و تلاش و امید برای تأمین زندگی، توسط حاکمیتی فاسد و شقی از حق اولیهٔ حقوق بیکاری و بیمه هم محروم شدهاند. در این میانه هیچ مقام و وزیر آخوندی پاسخگو نیست که وقتی زن کارگری نه حق بیمه دارد و نه حقوق بیکاری به وی تعلق میگیرد، در وضعیت کرونا که بیکار هم شده، از کجا باید نان در بیاورد و با واقعیت سرسخت زندگی چگونه سر کند؟:
«عمده کارگرانی که بیکار شدند را زنان تشکیل میدهند؛ زنان بدسرپرست و سرپرست خانواری که با شیوع کووید ۱۹ توانایی کسب درآمد روزانه خود و خانواده را ندارند. اکثر این زنان دارای بیمه هم نیستند و حقوق بیکاری به آنها تعلق نمیگیرد». (روزنامه جهان صنعت، ۱۳اردیبهشت ۹۹)
کرونای بد برای کارگران، کرونای خوب برای صاحبان سرمایه!
بهجاست در بررسی وضعیت کارگران ایران در دوران کرونا، اشارهٔ کوتاهی هم به دو مدل کرونای بد و خوب بشود!
(یادآوری: نظام آخوندی با کرونا، هم بازی سیاسی میکند و هم بازی اقتصادی. هر دو بال زدن برای حفظ تعادل نظام در داخل ایران و نیز جان بهدر بردن از بحران بینالمللی است. در امر سیاسی تمام تلاشش را میکند تا با کرونا فرصت سرکوب بیسر و صدای جنبشهای اجتماعی و قیامها را پیش برده و بهزعم خودش این قیامها را با پیشینههای قدرتمندشان در محاق نگهدارد. فعلاً دارد سیاست روزمرهٔ «از این ستون به آن ستون فرج است» را از سر میگذراند. در امر اقتصادی هم برخلاف بسیاری دولتهای جهان، هیچ هزینهٔ جدی صرف مبارزه و مقابله با کرونا نکرده است. یک قلم حسن روحانی با بیشرمی افسارگسیخته اعلام کرد وام به مردم میدهد ولی باید با حفظ سود آن، در تیرماه ۹۹ به دولت برگردانده شود! این تمام مرحمت دولت ولایت فقیه در کمکرسانی اقتصادی به مردم کرونازدهٔ ایران است! وجه دیگر بازی اقتصادی حکومت آخوندی با کرونا ــ که البته جدای از بازی سیاسی نیست ــ پیش کشیدن ضرورت رفع تحریم آمریکا تحت عنوان تهیهٔ امکانات و تجهیزات برای مقابله با کرونا است. رئیس جمهور آمریکا هم پاسخ داد که یک دهم سرمایهٔ نجومی خامنهای برای مقابله با کرونا کافی است!)
وجه کرونای بد را بهطور خلاصه در بحران کار و معیشت کارگران ایران دیدیم. حالا آن روی خوب کرونای در خدمت صاحبان سرمایه را که سرنخشان مستقیم به بیت خامنهای و سپاه پاسدارن و دولت آخوندی وصل است، از اعتراف شگفتانگیز رسانهٔ خودی نظام ببینیم. وجهی که از پشت پردههای گندگاوچالهدهانیهای حسن روحانی در جلسات دولت برای چاپیدن کارگران در سایهٔ کرونا پرده برمیدارد:
«کرونا کدام شرکت را جز شرکتهای خدماتی تحتتأثیر قرار داده است؟ کرونا و رکود ناشی از آن، بازی صاحبان سرمایه است که بهانه دارند و با نادیده گرفتن دستمزد (کارگران)، دنبال اجرای صحیح قانون کار نیستند». (روزنامه آرمان، ۱۱اردیبهشت ۹۹)
ادامه دارد...
بیشتر بخوانید