728 x 90

۴ خرداد، گل داد و مژده داد

۴ خرداد، گل داد و مژده داد
۴ خرداد، گل داد و مژده داد

فکرها و اندیشه‌ها هم، طول و اندازه‌یی دارند. اندیشه‌هایی هستند که تا چند قدم یا حتی چند ساعت بیشتر دوام ندارند. اما اندیشه‌هایی هم هستند که در طول زمان امتداد پیدا می‌کنند‌. صاحبان چنین اندیشه‌هایی در بطن افکار خود، هدف روشنی را در افق دیده‌اند و برای رسیدن به آن حاضر به پرداخت هر بهایی هستند. یکی از آن قیمت‌های سنگین، خون سرخ و جوشان حنیف‌نژاد که در ۴ خرداد، گل داد و مژده داد.

در چنین روزی در چهارم خرداد ۱۳۵۱ بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران، محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی‌اصغر بدیع‌زادگان به همراه دو تن از مرکزیت سازمان، محمود عسگری‌زاده و عبدالرسول مشکین‌فام، با قامتی کشیده و سینه‌ای ستبر در برابر جوخه‌ٔ تیرباران رژیم شاه خائن در میدان تیر چیتگر ایستادند و سرود فتح و پیروزی سر دادند.

«مرگ بر فرزند انسان لازم گشته هم‌چنان که گردنبند برای نوعروس و من برای ملاقات اجداد پاکم چنان مشتاقم که یعقوب برای دیدار یوسف…».

این کلمات تکان‌دهنده بخشی از سخنرانی جاودانه‌ای است که سرور شهیدان پیش از سفر بی‌بازگشت کوفه نه فقط خطاب به پیروانش بلکه خطاب به تمامی تاریخ ایراد کرد. ۱۴قرن بعد کلمات توفانی او در وصیت‌نامه دریادلی طنین‌انداز شد که می‌دانست تنها با خون سرخ خویش می‌تواند غبار ارتجاع از رخ دین بشوید: «محمد حنیف‌نژاد».

او و یارانش در برابر شکنجه‌گران ساواک شاه در سیاه‌ترین شب‌های تاریخ معاصر ایران، خوش درخشیدند و درسی بزرگ از وفا و ایستادگی بر آرمان آزادی به آیندگان دادند:

«در دادگاه اول به من حبس ابد داده‌اند و گفته‌اند که اگر یکی از سه شرط را به جا آوری، اعدام نخواهی شد: بگویی که مخالف مبارزه مسلحانه هستی، یا بگویی که اسلام ضد مارکسیسم است؛ و شرط سوم هم این‌که بگویی ما را عراق فرستاده است. من هیچ‌کدام از شروط را قبول نکردم» (پیام محمد حنیف‌نژاد در زندان به مجاهدان اسیر و زندانی).

این تصمیم بنیانگذاران سازمان برای فدا شدن در راه آرمان، البته که تصمیم و انتخاب بسیار سختی برای مجاهدین بود. اما حنیف‌نژاد و یارانش همه چیز خود را دادند تا بقای آرمان‌شان را به‌دست بیاورند. آرمانی که برای یک مبارز و یک سازمان انقلابی، همه چیز است. به این ترتیب حنیف‌نژاد توطئه دشمن را خنثی کرد و با فدای خویش، شکوفایی و رویش بیش‌ از پیش سازمان محبوبش را تضمین نمود و حالا ما در شصتمین سالگرد تولد سازمانی که او بنیان‌گذاشت، به او و یاران بنیانگذارش و ارادهٔ برآمده از آرمانش و جنگل رویانی که او بذرش را کاشت، تعظیم می‌کنیم.

همه چیز از خانه شماره ۴۴۴ خیابان بولوار شروع شد. خانه‌یی که در زمان، امتداد و در مکان، گسترش یافت.

داستان زندگی و حیات پر رمز و راز و سرنوشت شورانگیز سه سوار سرنوشت که طی بیش از نیم قرن سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر نقل می‌شود؛ امروزه قلوب آزادیخواهان را درنوردیده و آنها را به سمبل مسئولیت بدل کرده است. خانه‌یی که «محمدآقا» و یارانش در آن، سازما‌ن‌شان را بنیان نهادند – خانه شماره ۴۴۴ خیابان بلوار تهران - هنوز هم این سؤال را در ذهن کاوشگر نسل جوان ایران ایجاد می‌کند که: به‌راستی سازمان مجاهدین چیست و بنیانگذاران آن‌که بودند؟

محمد حنیف‌نژاد و سعید محسن با مطالعه روش احزاب سیاسی ایران و علل شکست آن‌ها، به این نتیجه رسیدند که علت اصلی شکست مبارزات گذشته فقدان یک تشکیلات حرفه‌یی انقلابی مجهز به علم مبارزه و دارای تئوری انقلابی است. آنها به این نتیجه رسیدند که دوران کارهای رفرمیستی سپری شده و برای مقابله با رژیم دیکتاتوری سلطنتی راهی جز مبارزه مسلحانه وجود ندارد. این کشف انقلابی، نطفه اولیه تشکیل سازمانی بود که بعدها «مجاهدین» نامیده شد.

تا وقتی ظلم هست، تا وقتی تبعیض و بی‌عدالتی هست، تا وقتی ستم و استثمار هست، یک سؤال همیشگی در برابر ما قرار خواهد داشت: چه باید کرد؟

می‌شود این سؤال را نادیده گرفت. نادیده گرفتن این سؤال به‌معنی نادیده گرفتن همان ظلم و بی‌عدالتی است. پاسخ این سؤال هر چه که باشد، راهنمای عمل ما است. اگر اهل پاسخ دادن به این سؤال باشیم، ناگزیر باید اهل عمل کردن به آن هم باشیم. پاسخ را آن کسی می‌دهد که این سؤال برایش جدی است؛ سؤال برای آن کسی جدی است که خودش را در برابر پیرامونش مسئول می‌داند. سقف این جدیت کجاست؟ توان این مسئولیت‌پذیری تا چه اندازه است؟

سقف این تأثیرگذاری و مسئولیت‌پذیری تا ورق زدن تاریخ زرین یک سرزمین پهناور است. برای اثبات این ادعا سندی پرافتخار در دست است. ۶ دهه پیش پاسخی که آن روز در حنجره آن جوان متولد شد و بذری که بکاشت، بهای کاشتن و رویش آن بذر، خون او یعنی بنیانگذار کبیر سازمان مجاهدین، محمد حنیف‌نژاد و یارانش، سعید محسن و اصغر بدیع‌زادگان بود که در پگاه خونین ۴ خرداد بر زمین ریخت.

 «جای محمد حنیف و دیگر بنیانگذاران شهید سازمان مجاهدین خلق ایران، جای سعید و اصغر، خالی. به‌ویژه جای حنیف بزرگ، نخستین راهبر و راهگشا، مسئول اول من و همه مجاهدین: بالا بلند دلبر گلگون عذار من…
شیر آهن کوهمرد، برجسته‌ترین رجل انقلابی تاریخ معاصر ایران، مربی و مرشد همه مجاهدان، کجاست که شکوفایی بذری را که کاشته و بالندگی کشت و زرعی را که پی افکنده، ببیند و غرق شگفتی شود» (مسعود رجوی- در گرامیداشت محمد حنیف‌نژاد و شهیدان ۴ خرداد)...

بنیانگذاران سازمان مجاهدین با جرأت و جسارتی بی‌نظیر بن‌بست مبارزه را چنین گشودند:

اول، در بینش و دیدگاه راجع به مرز بین حق و باطل در عرصه اقتصادی- اجتماعی:

«مرز بین حق و باطل، مرز بین با خدا و بی‌خدا نیست بلکه این مرز از میان استثمار کننده و استثمار شونده عبور می‌کند».

دوم، در سیاست و در تدوین یک استراتژی:

«در شرایطی که جواب هر کار قانونی و مسالمت‌آمیز با گلوله و زندان و شکنجه داده می‌شود، تنها راه برای مقابله با ظلم، راه مبارزه مسلحانه است».

و سوم درباره خصوصیات و ویژگی‌های مبارزین:

«در شرایطی که ستمگر، با تمام قوا به مردم ظلم می‌کند، مبارزه به‌صورت کار فرعی و نیمه‌وقت دیگر جوابگو نیست و نیاز به اعضای حرفه‌یی دارد که در یک سازمان و یک تشکیلات به‌طور جمعی مبارزه را پیش ببرند».

به این ترتیب محمد حنیف‌نژاد و یارانش با برداشتن سه گام اساسی در عمل، بن‌بست مبارزه رو گشودند و سازمانی رو پی‌ریزی کردند که حالا قدمت آن به ۶ دهه می‌رسد. آن هم سازمانی که در این ۶۰ سال به‌طور وقفه‌ناپذیر زیر طاقت‌فرساترین سرکوب و فشار هولناک دو دیکتاتوری سلطنتی و مذهبی بوده اما هر روز تواناتر و شکوفاتر شده. سؤال این است که این رویش و شکوفایی چطور محقق شد؟

پاسخ فقط یک کلمه بود: «حاضر». حاضر و آماده بودن در فدا شدن برای بقا یافتن. برای جاودانه شدن. ببینیم یک زندانی سیاسی در آن لحظات تیرباران بنیانگذاران چه دیده بود:

«سرباز در سلول را باز کرد. چشم‌بند را باز کردم. یک گوژپشت کناره راست سلول نشسته بود … شخصی که پشت خمیده‌ای داشت، اصغر بدیع‌زادگان از رهبران مجاهدین بود… اصغر را ظاهراً شهربانی به آن روز انداخته بود. او در سمت استاد شیمی در دانشگاه صنعتی آریامهر تدریس می‌کرد. پشت او را زیر شکنجه با اتو سوزانده بودند. مچاله شده بود و دولا راه می‌رفت. حکم اعدام داشت و در انتظار تیرباران به سرمی برد.

ناگه خبری در سلول‌ها پیچید. نفس در سینه‌ها حبس شد. شنیدیم: پنج تن از رهبران مجاهدین خلق، محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن، عبدالرسول مشکین‌فام، علی اصغر بدیع‌زادگان و محمود عسگرزاده را فردا (چهارم خرداد ماه ۱۳۵۱) به جوخه‌های اعدام می‌سپارند. سپیده صبح هنوز طلوع نکرده بود که صدای آهن و سرنیزه، … در سلول‌های کناری ما با صدای دلخراشی … باز می‌شد و قدم پاها از به استقبال رفتن مرگ خبر می‌داد… ناگهان صدای کوبیدن در از سلول روبه‌رویی ما در راهروی زندان طنین انداخت. صدایی پرقدرت با لهجه‌ٔ غلیظ ترکی: «من آماده هستم»، «من آماده هستم». «کجا هستید چرا مرا نمی‌برید؟» (حنیف‌نژاد) گویی به ضیافتی دلنشین دعوت داشت. «من آماده هستم»! (خاطرات مصطفی مدنی، از چریک‌های فدایی، زندانی سیاسی در رژیم شاه)

آری، حاضر و آماده بودن برای فدا شدن در لحظهٔ ضرورت به جهت بقای ماندگار. اکنون پس از گذشت ۶۰ سال سرکوب و اسارت و شکنجه و اعدام و تیرباران، به چشم می‌بینیم سازمانی که حنیف و یارانش بنیان گذاشتند، برای هر تحولی حاضر و آماده است. سدی است مقابل هر گونه سازش و خیانت؛ و سد سدیدی است در برابر هر گونه میوه‌چینی و سرقت.

آخر آن سواران بن‌بست‌شکن سرنوشت، کسانی بودند که رنج و محنت‌های تمام تاریخ معاصر ایران و تمامی یک ملت اسیر را یکجا به نمایش گذاشتند. محنتی که به دست ناخدای استبداد و ارتجاع برای حفظ نظم موجود بر همه مردم تحمیل شده بود. اما آنها خدای آزادی بودند و انتخاب کرده بودندکه تسلیم و اسیر نشوند. این تقدیر آنها بود. اگر چه به سمت چنین سرنوشتی رفتند، اما این تقدیر را خودشان در یک انتخاب آگاهانه رقم زدند… و بدینسان ۴ خرداد، گل داد و مژده داد.

 

محمد حنیف‌نژاد – در افق رویداد

آخرین پیام حنیف‌نژاد به مجاهدین و نسل‌های آینده:

«روزگاری بود که گروه شما، که ما آن را بنیاد گذاشتیم، هیچ نداشت، فی‌الواقع هیچ، اما به‌تدریج بر امکانات و قدرت ما افزوده شد. پس دل قوی دارید که باز هم خدا با ماست. همان نیروی عظیمی که ما را به‌این حد رسانده، قادر است ما را حفظ کند و در کنف حمایت خود گیرد و از هیچ فیضی ما را محروم ندارد و به اذن خودش باز هم بالاتر و بالاتر از اینها برساند. لیکن ادامه راه خدا هشیاری می‌خواهد، صداقت و احساس مسئولیت می‌خواهد…»

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/59fb0d9e-909f-40ba-b39e-ca9afe516904"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات