یکی از پهلوانپنبههای ارتش تحتامر ولایت فقیه، به نام «ابوالفضل شکارچی»، حرفهایی زده است که تأمل در آن میتواند ما را با وضعیت پتال دیکتاتوری دینی بیشتر آشنا کند. این ژنرال کاریکاتوری در همان روز سخنرانی خامنهای برای بسیجیها نقابدار و ترسخورده گفت:
«در برابر (مجاهدین) کوتاه نمیآییم و مرصاد دیگری را رقم خواهیم زد و تا پای جان برای این آب و خاک [بخوانید نظام ولایت فقیه] خواهیم ایستاد» (سایت شهدای ایران. ۵آذر ۱۴۰۱).
جالب توجه است که او نیز مانند عمود خیمهٔ نظام در همایش «اقتدار بسیجیان!» این فرمایشات گندهتر از دهان را مرتکب شده است.
در این یک جمله به دو واقعیت اعتراف شده است:
۱ـ جامعهٔ ایران از ۴دهه پیش تا اکنون دارای دو قطب اصلی است. در یک قطب استبداد دینی با تمام باندها و ورژنهای از دور خارج شدهٔ آن قرار دارند و در دیگر سو مردم ایران و براندازان که به راهبرد دیگری جز براندازی باور ندارند. این همان راهبردی است که مجاهدین از ۳۰خرداد سال۱۳۶۰ پیانداز، پیشبرنده و مروج آن بوده و در این مسیر قیمت فراوانی پرداختهاند.
۲ـ با اینکه از عملیات کبیر میهنی ـ عقیدتی «فروغ جاویدان»، ۳۴سال میگذرد ولی هنوز استبداد دینی از این عملیات متوحش و داغ بر دل است؛ زیرا این عملیات در آن مقطع تاریخی و در شرایطی که خمینی هنوز نمرده بود، لرزهٔ سرنگونی در شاکلهٔ این نظام انداخت و آن را بیآینده کرد. «هایپوسنتر» یا «کانون ژرفی» این زمینلرزه، عملیات فروغ جاویدان بوده است. در این عملیات بود که انرژی کرنشی انباشتهشده آزاد شد و گسلها را به حرکت درآورد.
این کانون هنوز برای عمامهداران حاکم بر ایران زلزلهساز است و از تبعات بعدی و وقوع دوبارهٔ آن وحشت دارند. برای فهم عینیتر این وضعیت مثالی میزنیم: فرض کنید یک زمینلرزهٔ ۷ یا ۸ ریشتری ساختمانی را بلرزاند و ستونهای آن را سست کند. این ساختمان دیگر ساختمان قبلی نخواهد بود؛ حتی یک پسلرزه هم میتواند آجرها و مصالح بهکار رفته در روبنا و سقف آن را فروبریزد.
اکنون سخنگوی ارشد ارتش ولایی میگوید که «در برابر مجاهدین کوتاه نخواهیم آمد و مرصاد دیگری را رقم خواهیم زد»!
کالبدشکافی این جمله و زبان معکوس بهکار رفته در آن، اثبات میکند که استبداد دینی، مانند همیشه دشمن اصلی و جدی خود را آدرس میدهد و میداند که سلسلهجنبان قیام و سرنگونی جز ارتش آتش و آزادی نیست؛ اما فراتر از این آدرسدهی، اعتراف همیشگی رژیم به سرنگونی محتوم و شکافناپذیر خود با کلیدواژهٔ «مرصاد!» است.
آری، شمشیر داموکلس بر بالای سر آخوندهاست و باید نگران باشند که هر لحظه ممکن است بر فرقشان فرود بیاید.
سران ترسخوردهٔ نظام و مهرههای حلقهبهگوش آن برای سررسید سرنگونی بسیار شتاب دارند. باید مانند گذشته تصریح کرد که نیازی به تشریففرمایی و نزول اجلال وحوش ضامندررفته و البته هراسان به مرصاد مفروض نیست، تنگه، پیشاپیش فتح شده و این «مرصاد» رقم خورده است! امروز یک خلق عاصی و جوانان برومندش راهسپار راهی هستند که ارتش آزادیبخش ملی ایران از میان خون و خطر گشود و ۱۳۰۴ شقایق خونین گلبرگ وثیقهٔ آن شدند. خیابانهای شعلهور و شبهای پر شعار ایران، خبر از ظهور دوران جدیدی میدهند که وجه مشخصهٔ آن عبور مردم ایران از الیگارشی فرتوت آخوندی است.
بیشازپیش اثبات میشود که عملیات فروغ جاویدان علاوه بر بیمه کردن مجاهدین و ارتش آزادیبخش در هر تحول مفروض، استراتژی سرنگونی این رژیم را فراتر از راهحلهای ارتجاعی و استعماری قرار داد و حقانیت آن را مهر کرد. این واقعیتی است که هر سال در سالروز این عملیات، سردمداران و رسانههای حکومتی به آن اعتراف میکنند.
اگر مهرههای بسیجی ارتش و سران این رژیم یادشان رفته است، یادآوری میکنیم که خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) در تاریخ ۵مرداد ۱۴۰۰ نوشته بود:
«بهجرأت میتوان گفت مرصادها ادامه دارند و اینبار نه در دشت حسن آباد بلکه در خانه هر ایرانی یک تنگه چهارزبر وجود دارد که باید فتح شود».
بیشتر بخوانید: