- ساخت و ساز در مسیر رودها، سدسازی بیرویه و تصرف زمین در محیطهای کوهستانی، از مهمترین دلایل سیلها در چند روز اخیر است.
- شهرداری شیراز در سال ۱۳۸۲ مسیل بزرگ کنار دروازه قرآن شیراز را با نخاله و آسفالت پر کرد و مسیل را تبدیل به اتوبان نمود. همان موقع چندین استاد دانشگاه و کارشناس محیطزیست به این کار شهردار و مقامات حکومتی اعتراض کرده و هشدار داده بودند.
هنوز فصلهایی از زندگی ایران را مینویسیم که رنج و مرارت و اسف و اندوه، سررشتهٔ قلم و سخن و تحقیق و توصیف را دارند.
هنوز باید به شناخت و تحلیل و تفسیر و ریشهیابی نابودیهای شبانهـروزان کشوری بنشینیم که حاکمیت ولایت فقیه بهدلیل «حفظ حکومت به هر قیمت»، کمر به نابودیاش بسته است.
اینگونه است که تخریب محیطزیست ایران، بیشترین زمان و سهمناکترین بها را از مردم ایران گرفته و میگیرد تا جایی برای غیر از این باقی نماند!
ناگهان ایران در حیرت و بهت!
ناگهان سیلی عجیب و غریب و بیسابقه به دامان استانها و شهرهای ایران میافتد و تمام جلوههای هستی و زندگی و معیشت مردم را با خود میبرد. حیرت از میزان تخریب را اگر جدی تلقی کنیم و بهعلت و بنیادهای آن بیاندیشیم، به یقین نتیجه خواهیم گرفت که هیچ چیزش طبیعی و متعارف نیست. چرا؟ پاسخ به این چرا، ریشه در شتاب دزدیهای نجومی و چپاولهای میلیاردی حکومتی از سرمایههای طبیعی کشور و داراییهای مالی مردم ایران و نیز ریشه در تخریب محیطزیست طی ۴۰سال حاکمیت کلانفاسد ولایت فقیه و ملازمان و دولتهای آن دارد. از این رو برای شناخت و تحلیل درست بروز سیل ایرانخوار چند روز اخیر، نباید به جز این دو علت، دنبال اساس و علل دیگری رفت.
۲بنیاد طبیعی مقابله با سیل در جهان
واقعیت مسلم این است که از قرنها پیش، در تمامی کشورهای جهان راهکارهای علمی و کارشناسیِ هدایت سیل در مسیلهای مشخص، پیشبینی شده و همواره از پس بارانهای سیلآسا یا طغیان رودخانهها برآمدهاند. مردم ما و فرهنگ سرزمینمان در مهار سیلها تجربیات هزاران ساله دارند. زمینشناسان و باستانشناسان کشف کردهاند چگونه تکنیکها و فنآوری مهار و هدایت آب در ایران باستان در امپراطوری رم کپیبرداری و استفاده شده است.
یکی دیگر از راهکارهای مهم و بنیادین مقابله با سیل، حفظ و نگهداری محیطزیست شامل جنگلها، سدها، دریاچهها، تالابها، گونهها و پوششهای گیاهی و نیز حفظ و نگهداری مسیلها در اطراف شهرها و روستاها است.
در تخریب چهلساله محیطزیست ایران، آخوندها دقیقاً همین دو بنیاد مقابله با سیل را نابود کردهاند؛ هم جنگلها و دریاچهها و تالابها را در معرض تعدی و ویرانی قرار دادند، هم در مسیلها اقدام به ساخت و ساز برای چپاول و درآمدزایی حکومتی نمودهاند.
پرسشهای همیشه بیپاسخ مردم ایران!
با وقوع بارانهای پیاپی و سیل در چندین استان ایران، بهناگه این پرسش به ذهن متبادر میشود که چرا کشوری که طی یک دههٔ گذشته بهدلیل تخریب محیطزیست، همواره دچار کمبود آب بوده است، گرفتار بارانهای بیپایان و سیل همهجانبه شده است؟
با وقوع سیل در بیشتر استانهای ایران، این پرسش پیش میآید که چرا حکومتی که تمام امکانات کشور و مردم را صرف ساختن موشک و سوریه و یمن و عراق و لبنان میکند، اقدامی جدی در مقابله با سیل نمیکند؟ چرا حکومتی که برای نمایش مشمئزکننده موسوم به راهیان نور صدها کیلومتر آسفالت میسازد و کلانکلان خدمات و تدارکات هزینه میکند، کاری قابل توجه و فوری برای دفاع از مردم و شهرها نمیکند؟
با وقوع سیل ایرانخوار، این پرسش پیش میآید که امکانات بیحدوحصر سپاه پاسدران و بسیج و قرارگاههای تابعه که از سوریه تا یمن و عراق و لبنان بهوفور خرج و استفاده میشود، کجاست؟ و چرا جوانان گمیشان باید با دست خالی و با کیسههایی که از تمامی سطح منطقه جمعآوری کردهاند سدی به طول ۴کیلومتر در مقابل سیل بسازند و در چنین مواقعی انبوه تجهیزات و ماشینآلاتی که سپاه حتی خرید و فروششان را در قبضه خود دارد کجاست؟
پاسخ همهٔ این پرسشها را نظام آخوندی میداند. این حاکمیت میداند که با محیطزیست ایران و با سرمایه و دارایی مردم ایران چه کرده است و چرا مردم و شهرهای ایران اینگونه در مقابل باران و سیل، بیدفاع و مغبون ماندهاند!
ویرانهسازیِ سازماندهی شده
با وقوع سیل، گوشهای از ویرانگری سازماندهی شده توسط نظام آخوندی در رسانههای حکومتی و غیرحکومتی انعکاس یافته است. در تمامی موارد شاهد نابودسازی بنیادهای طبیعت ایران به قیمت سوداندوزی برای حفظ حکومت هستیم. این موارد را در ۵محور میتوان خلاصه نمود:
۱ـ حکومت ولایت فقیه در امر موشکسازی، بمبسازی، تقویت سپاه پاسداران، دخالت در سوریه و کل منطقه، تروریسم بینالمللی، تقویت دستگاه سرکوب، زندانسازی، استبداد و سلطهگری، همهٔ امورات را کنترل و مدیریت و ساماندهی میکند و همواره این امور را مهیا و بهروزرسانی کرده است.
۲ـ حکومت ولایت فقیه طبیعت ایران را دستخوش غارت و تخریب برای سودآوری و سرمایهاندوزی حکومتی کرده است.
۳ـ موضوعی به نام زهکشی مسیلها و رودخانهها از اساس در حکومت ولایت فقیه ورافتاده است. مسیلها نیز دستخوش غارت و ساخت و ساز برای سودآوری و سرمایهاندوزی حکومتی گشتهاند.
۴ـ حکومت ولایت فقیه بخش قابل توجهی از مناطق جنگلپوش ایران را دستخوش تخریب و بدل به زمین لخت نموده است. بهطور مشخص بخش قابل توجهی از زمین جنگلپوش استان گلستان تبدیل به ساختمانسازی و محل سکونت گشته است.
۵ـ بیتوجهی سالیان و مستمر مقامات حکومت ولایت فقیه به هشدارهای کارشناسی و گوش نکردن و اهمیت ندادن به هیچکدام از اعلان خطرها در مورد تخریب محیطزیست.
اژدهای ایرانخوار
برخی از این نمونهها را در رسانههای مختلف از منظر و نگاه کارشناسی، بررسی میکنیم:
سایت خبر آنلاین در ۵فروردین ۹۸ پیرامون علت سیل ویرانگر آغاز سال ۹۸ به مواردی اشاره میکند که نمونههای آن را در چهلسال تخریب محیطزیست ایران بسیار دیدهایم: «ساخت و ساز در مسیر رودها، سدسازی بیرویه و تصرف زمین در محیطهای کوهستانی از مهمترین دلایل سیلها در چند روز اخیر است».
این سایت در ادامهٔ مطلب، به موارد نقض عمدی کارشناسی توسط دستاندرکاران محیطزیست نظام آخوندی اشاره میکند و جریان مرگآور سیل اخیر را غیرطبیعی معرفی میکند: «زخمهای عمیق بر پیکرهٔ کوهستان که به شکل آبکندهای عمیق روی کوههایی که پیشتر جنگلپوش بود و اکنون لختاند، چندین سال است که به چشم میآید و دیدگان را میآزارد... دستکاری شدید در نظام رودخانهها، ساخت و ساز در مسیلها، بتنی کردن کنار یا بستر رودخانهها و برپا کردن پلهایی که سازندگانشان کوتهبین بوده و سیلهای با برگشت درازمدت را ندیدهاند... چند سال است که این وارونهگی شعور را بهصورتهای گوناگون و از جمله بهشکل فرسایش خاک و رخداد سیلهای غیرطبیعی میبینیم».
مشت بر سنگ سیاست ننگ
یکی دیگر از نمونههای خیانت به طبیعت و جان و زندگی مردم ایران، بیتفاوت گذشتن از تجربهها و هشدارهای چند سیل در ۲۰سال گذشته است. مطلب سایت خبر آنلاین یادآوری میکند که با توجه بهوقوع چند سیل در گذشته، هیچ اقدامی جهت پیشگیری سیلهای بعدی صورت نگرفته است: «اگر سیلهای مرداد ۱۳۸۰ با بیش از ۲۰۰کشته، ۱۳۸۴ با بیش از ۵۰کشته و سیلهای بعدی منطقه مورد اعتنای دقیق قرار میگرفت، خسارتها تا به این اندازه گسترده نمیشد».
در یک بررسیِ کارشناسی دیگر دربارهٔ علت سیل اخیر ایران، سایت مرجع دانش در ۵فروردین ۹۸ یادآوری کرده است که: «مسیلها و رودخانههای شهری، بهعنوان فضاهای پنهان شهری، فرصتهایی هستند که بیتوجه رها شدهاند و بهرغم پتانسیلهای فراوانی که دارند، استفاده کامل و در خوری از آنها نمیشود؛ بهطوری که در اکثر شهرها آنها را تهدیدی بر شهر تلقی کرده و به همین دلیل، به طرق مختلف سعی در مهار آنها میکنند».
دامنهٔ تخریب طبیعت ایران و مشخصاً از بین بردن مسیلها ـ که زندگی مردم و شهرها وابسته به سلامتی آنهاست ـ آنقدر وسیع و سراسری میباشد که حتی «پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» از سالها قبل به فغان آمده و در پاییز ۱۳۹۰ هشدار داده بود که: «تسطیح زمین و ساخت و ساز، آشفتگی سیستم زهکشی بهدلیل اشغال فضای مسیلها، اجرای برخی از طرحها نظیر سیلبرگردان غرب و تونلهای زهکشی مرکز شهر و ساخت بزرگراههای متعدد در امتداد شرقیـغربی که قطعکنندهٔ زهکشهای عمدهٔ شهر میباشند، سبب شدهاند که شبکهٔ جمعآوری سیلابهای تهران بهطور فزایندهای با سیلابهای شهری غیرقابل پیشبینی مواجه باشند».
تبر زوال بر جمال بیمثال شیراز
نمونهای دیگر از خیانت حکومت آخوندی به زندگی و جان مردم، خراب کردن مسیل بزرگ شهر شیراز است؛ کاری که این روزها در صفحات مجازی و رسانههای ایران و جهان زبانزد همگان شده است. شهرداری شیراز در سال ۱۳۸۲ مسیل بزرگ کنار دروازه قرآن شیراز را با نخاله و آسفالت پر کرد و مسیل را تبدیل به اتوبان نمود. همان موقع چندین استاد دانشگاه و کارشناس محیطزیست به این کار شهردار و مقامات حکومتی اعتراض کرده و هشدار داده بودند. ولی هیچ توجهی نشد و با خراب کردن مسیل و ساخت و سازهای سودآور و کلان دزدیهای نجومی ناشی از آن، اینگونه شهر و مردم را در معرض و مسیر مرگ و نیستی و ویرانهگی قرار دادند.
سیاست و منشور تسلیح حکومت و تخریب ایران
در نتیجهگیری از سیل مرگآور و ویرانساز آغاز سال ۹۸ باید بر یک سیاست و منشور حکومتی تأکید کنیم. سیاست و منشوری که برای تسلیح دستگاه حکومتی جهت حفظ سلطه و قدرت، به هر قیمت شده هزینه و تدارکات آن را از گردهٔ مملکت و مردم ایران تأمین میکند. از طرفی برای سودآوری و تأمین هزینهٔ این سلطهگری، به موازات آن به طبیعت و محیطزیست ایران چنگاندازی میکند و همهٔ استانداردهای سلامت و حفط و نگهداری محیطزیست را نابود میکند. در مسیر این نابودی که لازمهٔ اقتدارگرایی ولایتی و فقاهتی است، به هیچ هشدار و انذار و نهیبی اهمیت نمیدهد.
حاصل چنین حکومتمداری، همین سیل ویرانگری است که تکمیلکنندهٔ دستگاه حکومتی آخوندی میباشد. از این رو بیمناسبت نیست که روحانی شیاد همچون خمینی ابلیس که جنگ را «موهبت الهی» میدانست، سیل ویرانگر علیه ایران و مردمانش را «لطف الهی» تعبیر میکند!
بنابراین از هر جنبه و زاویهای که به بررسی علل سیل اخیر میپردازیم، میبینیم با یک دستگاه منسجم ویرانهگری و تخریب در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیطزیست مواجه هستیم. لذا همهٔ این عوامل به ما آدرس سیاسی بودن همهچیز را میدهند؛ سیاستی که چرخانندهٔ آن، نظام تبهکار و تباهساز ولایت فقیه میباشد.
بازوان متحد یلان ایران
برای نجات تمامیت محیطزیست ایران و سلامت مردمانش، فقط یک راه باقی میماند. همان راه و انتخاب یل در برابر اژدهای همهچیزخوار. علت سیل ایران هم چیزی نیست جز اژدهای ایرانخوار و سیریناپذیرِ تخریب مسیلها، جنگلها و محیطزیست برای تحکیم قدرت سیاسی و مذهبی. تنها قدرت لایزال بازوان متحد ما است که میتواند ضربه کاریِ نهایی را بر پیکر سراسر فاسد نظام ولایی آخوندی فرود آورد تا فلات زیبای ایران و محیطزیست و مردمان رنجآجینش را رهایی بخشد...