روزدوشنبه ۱۵مرداد ۹۷ روزنامه حکومتی «آرمان» در مقالهیی پیشنهاد سوپاپ نظام، صادق زیباکلام را برای اصلاح اصلاحات موضوع یک مقاله کرد و نوشت: «زبباکلام مطرح کرد: عارف، شورای عالی سیاستگذاری، حجاریان، تاجزاده، سازندگی و همه این تشکلهایی که تحت عنوان اصلاحات و اصلاحطلبی فعال هستند، باید بدانند که رهبری اصلاحات باید مشخص شود و راهحل آن هم این است که یک انتخابات سراسری برای تشکیل کنگره اصلی اصلاحطلبان برگزار شود».
نکته جالب آنجاست که یک روز پیش از زیباکلام، آخوند محمد خاتمی به صحنه آمده و یک راهکار ۱۵مادهای هم منتشر کرده بود و نهایتاً هم از خامنهای این چنین خواهش کرد که: «با همه وجود از رهبری معظم درخواست میکنم که با فرمان و دستورات خود مسائل و مشکلاتی که امروز کشور را دچار چالش کرده حل فرمایند»!
نکتهای که باعث مضحکه نامبرده نزد رسانههای باند خودش هم شد. گویی که خامنهای «فرمان و دستورات خود» را برای «مسائل و مشکلات» آماده کرده و فقط منتظر بفرمازدن آخوند خاتمی مانده است.
ضمن اینکه این دیگر چه جور اصلاحاتی است که ولیفقیه نظام میتواند و باید اجرایش کند؟!
اما از این نکات حاشیهای! اگر بگذریم لازم است به اصل قضیه یعنی وضعیت اصلاحطلبان قلابی نگاه کنیم تا ببینیم در دوران سرنگونی حکومت آخوندی در چه وضعیتی قرار دارند همان روزنامه حکومتی آرمان از قول زیباکلام نوشته است:
« در آبان یا آذرماه سال گذشته بود که در یک نامه که به امضای محمدرضا عارف رسیده بود، ایشان از بنده در خصوص استراتژی اصلاحات و چگونگی تعریف من از وضعیت اصلاحات در شرایط فعلی نظر خواست که ضمن تشکر از ایشان بابت نظرخواهی از من، گفتم بعد از گذشت ۲دهه از دوم خردادماه و آغاز اصلاحات، نیاز مبرمی به بازنگری در اینکه اصلاحات چیست و اصلاحطلب کیست وجود دارد».
اینکه پس از گذشت ۳۹سال از حاکمیت این نظام که بخش قابل ملاحظهیی از آن را همین حضرات بهاصطلاح اصلاحطلب رأس امور بودهاند، تازه آقایان به نقطهای رسیدهاند که بیایند جمع شوند ببینند که اصلاً اصلاحات چیست و اصلاحطلب کیست؟
برای درک عیار احمقانه بودن این حرف آن هم از دهان و مغز استاد دانشگاه اصلاحات همین جملات خودش کافیست!
جماعتی که پس از نزدیک به ۴۰سال حکومت هنوز خودشان نمیدانند کیستند و چکار میخواهند بکنند؟! با چه رویی مدعی رهبری جامعه هم هستند؟!
چماعتی که پس از نزدیک به ۴۰سال حاکمیت، نتوانسته نه نظام محبوبشان را و نه حتی باند خودشان را اصلاح کند، چگونه و با چه رویی مدعی توان اصلاح جامعه است؟!
زیباکلام به این گوهرافشانیهایش اضافه کرد و گفت که تمامی اصلاحطلبان از صدر تا ذیل اکنون باید جمع شوند و کاری کنند که:
«این جریان در جامعه بهعنوان دموکراسیخواهان شناخته شود و کسی که سیاست هم نمیداند بتواند تشخیص دهد اصلاحطلبان، دموکراسیخواه و آزادیطلب هستند».
پیشنهاد بعدی زیباکلام از این هم جالبتر است وی پیشنهاد میکند که برای انتخاب «سر» دستگاه اصلاحات در تمامی شهرها، انتخابات گذاشته شود و نفراتی انتخاب شوند و از بین آنها نفرات دیگری گزیده شوند و... تا برسند به ته خط!
و به این ترتیب مدینه فاضله زیباکلام محقق شود! خواب و خیالی که اگر محقق شدنی بود بیشک تاکنون محقق شده بود!
اما حرف نهایی زیباکلام از تمامی حرفهای دیگرش، جالبتر است، او پیشنهاد میکند:
«چارهای نیست به هر حال باید از نظر تشکیلات و سازماندهی، جریان اصلاحطلبی را اصلاح کنیم و چهرهها در این جریان جایگاهی مشخص پیدا کنند و اینچنین نباشد که افراد مطالبی متناقض در قالب چهرههای شاخص اصلاحطلبی به زبان آورند». یعنی به زبان سادهتر هر کسی خر خودش را براند!
و به این ترتیب با راهکار زیباکلام، اصلاحات اصلاح میشود و همه چیز به خیر و خوشی تمام میگردد!
حقیقتاً که قیام چه کارهای بزرگی میکند؟! چه کسی باور میکرد آخوندها و نفراتشان، آن هم دانهدرشتهایش این چنین به خیابان آمده و ضمن اعلام رسمی ورشکستگی پروژه سیاسی امنیتی اصلاحات، به بافتن چنین جفنگیاتی اقدام کند؟!