خطر بالا میگیرد. التهاب خیابانها، محلهها، کوچهها و خانههای شهر نمود آتش زیر خاکستری است که در بیت خامنهای، هر لحظه در کابوس زبانه کشیدن آن هستند و در وحشت از انفجاری غیرقابل مهار، چارهجویی میکنند.
آخرین چارهجویی، سپردن کفالت تهران به قرارگاه ضدخاتم سپاه پاسداران است. توکلی زاده، معاون اجتماعی شهرداری رژیم در تهران اعلام کرد قرارگاه ضدخاتم سپاه با کمک مساجد و ائمه جمعه، موضوع «کفالت اجتماعی» پایتخت را دنبال میکند.
پاسدار زاکانی شهردار خامنهای در تهران هم خبر از ایجاد ۵ قرارگاه سرکوب در تهران داد. پاسدار دلیری، سرکردهٔ نیروی سرکوبگر انتظامی رژیم در کرمانشاه هم از «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» خبر داد که بهصورت «مداوم در سطح محلات» شهرها اجرا میشود. این همان نسخهٔ جدید گشت محلات رژیم است که پس از کتک خوردن و حتی کشته شدن جریانوار بسیجیها و پاسداران توسط جوانان، رژیم مجبور شده بود سالها آن را جمع کند. اما اکنون با اشراف به همان پیامدها و با بهجان خریدن خطر تلفات، مجبور شده دوباره به آن رو بیاورد؟ اما چرا؟
امروز رسانههای رژیم هشدار دادند: «شرایط اجتماعی اصلاً خوب نیست» (روزنامهٔ آفتاب یزد-۱ آبان) و «مردم ما الآن به آستانه صبر رسیدهاند» (روزنامهٔ آرمان-۱ آبان). پس علت سرریز شدن کاسهٔ صبر مردم، بهخاطر ستم و سرکوب حاکمیت آخوندی است. علت جامعهیی جوشان و بسا ملتهب است که خامنهای میداند هر لحظه احتمال انفجار آن میرود.
در چنین شرایطی، ۴خبر در کمتر از ۲۴ساعت گذشته، باز هم وضعیت را برای آخوندها بسیار خطرناکتر میکند:
یکم: در یک عملیات بیش از ۳۰۰قبضه سلاح از جمله ۲۴قبضه کلاشینکف و ۵۱قبضه سلاح کمری، تنها از یک نفر در استان البرز (مرکز کشور) کشف شد! (تسنیم-۳۰مهر)
دوم: پاسدار رحیمی، سرکردهٔ انتظامی تهران بزرگ از کشف ۳۵۳قبضه سلاح جنگی، از جمله کلاشینکف و سلاح کمری بههمراه مهمات، تنها طی ۶ماه اول سال جاری خبر داد! (۳۰مهر)
سوم: پاسدار علیاکبر جاودان از سرکردگان نیروی انتظامی کرمانشاه از کشف ۴۷قبضه کلت خبر داد (۱ آبان).
چهارم: لطیفی «سخنگوی گمرک» رژیم گفت در مرز «میلک» افغانستان بیش از چهار هزار فشنگ جنگی کلاشینکف از دو کامیون ایرانی کشف شد (۳۰مهر).
این میزان از کشف سلاح، که به گفتهٴ سرکردگان انتظامی و سپاه درصد ناچیزی از میزان ورود و توزیع سلاح در داخل کشور است، آنچنان برای رژیم خطرناک شده که پاسدار رحیمی، سرکردهٔ انتظامی تهران بزرگ اعتراف میکند که مجبوریم مستمر طرحهای مختلفی را برای مقابله با خرید و فروش و توزیع سلاح پیدا کنیم (۳۰مهر).
سلاح جنگی، کلاشینکف، سلاح کمری و وینچستر شورشی آن هم در ابعاد چند صد قبضه و در جامعهیی که شعلههای نفرت و نارضایتی از همه جای آن زبانه میکشد، معنای خاص خود را دارد و نشان میدهد این جامعه با شتاب در حال رادیکالیزهشدن هرچه بیشتر است؛ جامعهیی که طی ۴سال گذشته چندین رشته قیام سراسری و آتشین را پشت سر گذاشته و نشان داده میتواند در کمتر از ۴۸ساعت بیش از هزار مرکز حکومتی و سپاه را خاکستر کند.
اما راهحل رژیم در برابر این وضعیت چیست؟
آخوندها یا باید پاسخ این جامعه را بدهند و آزادی و رفاه را تأمین کنند؛ که نه میخواهند و نه بهعلت ماهیتشان میتوانند. از این رو در بنبست بیراهحلی به تنها حربهٔ باقی مانده، یعنی تلاش برای افزایش سرکوب رو میآورند. تا جاییکه این بنبست، خامنهای و رئیسی را واداشته بهطرح چندبار شکستخوردهٔ قبلی گشت محلات رو بیاورند و قرارگاه ضدخاتم سپاه را که تا فرق سر در معاملات سودآور اقتصادی، رانتها و اختلاسهای نجومی غرق شده، کفیل تهران کنند.
اما اگر با این اقدامات میشد از سرنگونی محتوم گریخت، پیش از آخوندها، شاه با گارد مجهز شاهنشاهی و گسیل تانکهای چیفتن و انواع تجهیزات به خیابانها و محلهها، از سرنگونی جان سالم بهدر میبرد! اما واقعیت چیزی دیگریست و به گفتهٴ ویکتور هوگو: «هیچ چیز قویتر از آرمانی که زمان آن فرا رسیده باشد، نیست!».