این روزها از دریچه هر خبر و خبرگزاری که سراغ رژیم آخوندی میروی، آه و فغان از اینترنت و فضای مجازی بلند است. نعره کشیدن پیرامون تبادل آزاد اطلاعات بین ایرانیان علیه حاکمیت ولایت فقیه، به مجلس حکومتی کشیده شده است. در صحبت و مواضع حکومتیان، صدای شکستن استخوان سانسور و از سویی نفیر انزوای مطلق حکومت بین مردم ایران شنیدنی است.
موضوع چیست؟
سر و صداهای بلند شده حکومتی اعم از مجلسیان و دولتیها و بد و بیراه گفتن به فضای مجازی، در فحوا و مضمون خود به چند عامل اشاره دارد که خوب است این عوامل باز شوند:
ـ فضای مجازی یا انواع شبکههای پیامرسانی که در «اینترنت» خلاصه و سرجمع میشوند و به هم میپیوندند، تفاوت بارز و بسیار چشمگیری را بین دو عصر از حیات جهان ما رقم زدهاند: عصر ماقبل ارتباطات جهانی و عصر جهان اطلاعاتمحور.
آنچه که به مضمون فریاد و فغان حکومت ولایت فقیه برمیگردد، ورق خوردن عصر اعمال مهمیز و سانسور توسط قدرت مسلط و گشوده شدن عصر ارتباطات همگانی بین تمام طبقات و اقشار اجتماعی.
ـ در عصر پیشین که به سه یا چهاردهه پیش برمیگردد، حاکمیت ولایت فقیه یکهتاز سانسور و قتل عام و اعمال خفقان بود و خیالش راحت. اکنون تمام این بساط اعمال قدرت حاکمیت سیاسی از طریق سانسور و رسانهها نه تنها ترک برداشته، که توان ایجاد ارتباط همهجانبه در دست مردم افتاده است.
اکنون رازهای مگوی حکومتی و پشت پردههای گوناگون که بخشی از خاطره و مشاهدات و آگاهیهای مردمی هستند، روی صفحه و دایره مشاهدات همگانی گذاشته میشوند؛ لذا بساط دجالگری توأم با سانسور و فریب ـ که رمل و اسطرلابهای نظام هستند ـ از سر راه برداشته شدهاند و دیگر خریدار و مشتری حتی در خانه و حوزههای صدارتی هم ندارند.
یادآوری میشود که «انحصارطلبی و تمامیتخواهی» دو ویژگی نظام آخوندی هستند که از همان اوان پیروزی قیام بهمن ۵۷ با این دو چاقو و دشنه، منتقدین و مخالفان را قلع و قمع میکردند. الان اما یک میهن و ملت است که تمامیت نظام را در آینه تمامنما تصویر میکند و حکومت هم صدای شکستن استخوانش را میشنود.
ـ حکومتیان بیشترین استفاده را از اینترنت و فضای مجازی برای اعمال سانسور و تخریب شبکه رسانههای ایرانیان مخالف حاکمیت از یک طرف و ترویج ارتجاع و تروریسم میکنند. یکی از سایتهای فارسی زبان در همین رابطه نوشت: «در ایران توئیتر، فیسبوک، یوتیوب و بسیاری دیگر از سایتها و سرویسدهندگان، فیلتر و ممنوع هستند اما از آیتالله خامنهای تا مقامهای دولتی، در توئیتر حساب رسمی دارند».
ـ با بسته شدن هات گرام و تلگرام طلایی، نظام آخوندها بخشی از دکان فریب و سیطره بر اینترنت را از دست داده است. از آنجایی که تا به حال نتوانستهاند تلگرام را از سر راه بردارند و یا بر آن اثر کارا بگذارند، یکی از اصلیترین شبکه پیامرسانی ایرانیان را علیه موجودیت خود میدانند.
ـ دوره و زمانه، عصر پایان سلطهگری و دیکتاتوری بر خبر و تبادل اطلاعات است. آخوند حکومتی که هر چه نور آگاهی و روشنگری بر مردمکش بتابد، چشمانش بیشتر بسته و تنگتر میشود، تاب و توان این عصر را ندارد. در آینة این عصر، مرگ و پایان تاریخی خود را میبیند.
نعره ها در مجلس و رادیو و تلویزیون و رسانههای حکومتی و خلاصه این کُر هماهنگ علیه اینترنت و فضای مجازی، اعلام بلندبلند استیصال و شکست و بنبست در مقابله با سانسور و خفقان خبری و اطلاعاتی است.
ـ نعرههای حکومتیان، بازتاب شنیدن صدای پتک خشم مردم بر شیشه عمر نظام آخوندی است. با لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران، آخوندها و تمامیت حاکمیت در کابوس وحشت سیر میکنند. با وجود فضای مجازی، این لیستگذاری ابعاد وسیعی بین ایرانیان داشته که آثار آن افزون بر خود لیستگذاری میباشد.
ـ در افشاگری، روشنگری و تهاجم ایرانیان بر روی اینترنت، سانسور برای «حفظ نظام به هر قیمت»، ضربههای بسیار خورده است. این همان جنبشی است که توقفپذیر نبوده و نیست و با پیشرفت تکنولوژی، گستردهتر هم خواهد شد.
ـ یک جنگ بزرگ همهجانبه بین ایرانیان در داخل و خارج با کلیت نظام شکل گرفته است. یکی از ابزارهای مهم پیشبرنده این جنگ، اینترنت و فضای مجازی است که از پشتیبانی تکنیکی، ارتباطی و اطلاعاتی جهانی برخوردار است.
ـ مجموعه این عوامل بعلاوه شرایطی که پس از لیستگذاری سپاه پاسداران ایجاد شده است، باعث گردیده که نظام آخوندی متوجه قدرت بیبدیل ارتباطات ایرانیان با همدیگر و ترغیب و تشویقشان به اتحاد و همبستگی علیه حاکمیت شود...
زمانه قرعة نو میزند به نام مردم
سر و صداهای بالا گرفته حاکمیت ولایت فقیه از فضای مجازی، بازتاب یک بنبست لاعلاج در همه زمنیهها است. واقعیت این است که دیگر پاسداران هفتتیرکش و تیرخلاصزن و جولاندهنده جنایت، نمیتوانند از پس نرمافزار بربیایند. وقتی از دست نگهداران اصلی نظام کاری برنمیآید، باید هم شاهد جیغ و هوار نمایندگان مجلس و باقی حکومتیان علیه اینترنت و فضای مجازی باشیم.
واقعیت این است که پس از قیامهای چند سال اخیر که صحنه سیاسی و اجتماعی ایران را به دو جبهه مردم و حکومت بالغ کرد، اکنون اینترنت نیز به قدرت جبهه مردم افزوده و هر روز هم گسترش بیشتری مییابد. از این روی باید گفت که «زمانه قرعه نو میزند به نام مردم ایران».