چالشهای تعیینکننده
چند چالش جدی از هماکنون در مسیر استبداد آخوندی قرار دارد؛ چالشهایی که در دوران سرنگونی میتوانند تحولات را به سود مردم و مقاومت رقم بزنند.
این چالشها از جمله عبارتند از:
ـ خفگی اقتصادی و بحران برجام و تعبیر نشدن خوابهای پنبهدانه نظام با تغییر دولت در آمریکا و گامهای مرتعش ولایت فقیه به سمت طلاسک لغزنده مذاکره بر سر برجام.
- وجود موقعیت انقلابی در جامعه. به این معنا که جامعه بهشدت سیاسی شده و حساس نسبت به اقدامات و کنشهای نظام ولایت فقیه، شرایط را پیوسته رصد میکند و از وضعیت کنونی ناراضی است. رسانههای زنجیرهیی حاکمیت با زبانها و ادبیات مختلف بهوجود این موقعیت انقلابی اعتراف میکنند.
ـ وجود اپوزیسیون هوشیار و آلترناتیوی آماده با پلتفرم مشخص، با تشکیلاتی منسجم و کانونهای شورشی در داخل ایران. اعتبار و شناختهشدگی این آلترناتیو راهبرد سرنگونی را به تنها راهبرد گرهگشا در شرایط کنونی تبدیل کرده است.
ـ جنگ قدرت بین باندهای مافیایی نظام، با نزدیک شدن به سرفصل نمایش انتخابات اوج تازهیی گرفته است.
همدرانی باندهای مافیایی
در این یادداشت، چالشی را مورد بررسی قرار میدهیم که به آن «جنگ قدرت بین باندهای مافیایی» میگوییم. گمانهزنیها در شبکههای اجتماعی حاکی از آن بود که منظور خامنهای از «دولت جوان حزباللهی» ممکن است پاسدار محمد سعید باشد ولی این مهرهٔ دستچندم در بین باندهای مافیایی جدی گرفته نشد. بهنظر میرسد میخواهند هم نان کاندید کردن او از جانب سپاه بدنام پاسداران را بخورند و هم وانمود کنند که او مقررات را نقض کرده و مورد تأیید سپاه نیست تا بنا به نوشتهٔ مردمسالاری ۱۵فروردین ۱۴۰۰ «هیزم مصنوعی تنور انتخابات را گرم» کند. این یک فرضیه است ولی اینکه کاندید مورد نظر خامنهای او باشد یا کل این ماجرا، پیشپردهای برای نمایش اصلی است از این به بعد مشخص خواهد شد. آنچه مسلم است این نمایش مدعیان و بازیگران زیادی دارد و جنگ قدرت در درون سپاه پاسداران نیز از علائم فروریزی، از کنترل خارجشدگی و چنددستگی در این ارگان سرسپرده به ولایت فقیه است که در گذشته وانمود میشد یک نیروی ایدئولوژیک است و وارد مناقشات سیاسی نمیشود.
تهدید یکدیگر به «همهپرسی»!
طرح شیادانهٔ همهپرسی و مراجعه به رأی مستقیم مردم از سوی حسن روحانی و مخالفت گماشتهٔ خامنهای در کیهان با آن، یکی دیگر از کشمکشهای رژیم در آستانهٔ نمایش انتخابات است. او تلویحا روحانی را با پیگیرد قضایی تهدید کرد است:
«اگر قرار است برای حل مشکلات اساسی کشور رفراندومی صورت بپذیرد اولین، منطقیترین، عاقلانهترین و قانونیترین پرسش رفراندوم باید این سؤال از مردم باشد که آیا مسئولان ایجاد این مشکلات کمرشکن بعد از پایان مسئولیت باید تحت پیگرد قضایی قرار بگیرند یا نه؟!» (انتخاب. ۱۵فروردین ۱۴۰۰)
اینها البته تمام مشکلات و فلاکتهای خامنهای نیست. دغدغهٔ اصلی او بیشتر و پیشتر از آن که مهرههای گردانندهٔ این نمایش باشند، اصل نمایش است که از هماکنون با بیاعتنایی و تحریم مردم ایران مواجه شده است.
ژیان زهوار در رفته، با باک خالی!
عباس عبدی مهره به حاشیه رانده شده، در یادداشتی نمایش انتخابات ضعیف مانند سال۹۸ را به ژیان زهوار دررفتهای تشبیه کرده است که بهقول او اگر همیلتون (قهرمان فرمول یک) هم پشت آن بنشیند نمیتواند راه به جایی ببرد. او بهوضوح میگوید که مشکل اصلی نظام، باک خالی این خودرو (انتخابات) است نه اینکه چه کسی رانندهٔ آن میشود!
او در انتها مینویسد:
«پیام این یادداشت را جدی بگیرید. دور اینکه چه کسی نامزد شود یا نشود را خط بکشید. گول برخی عددسازیها را نخورید. تن به ریسک کاهش مشارکت اندک در انتخابات ندهید. فرصت را از دست نباید داد. گروهی قدرتطلب و بدون مسئولیت در پی ایجاد انتخاباتی در تراز سال۹۸ و حتی بدتر از آن هستند چون کاسبی آنها در چنین انتخاباتی است» (اعتماد آنلاین. ۱۵فروردین ۱۴۰۰).
تئوری مشارکت پایین!
این هشدار عباس عبدی به باند خامنهای است. او خطر تحریم نمایش از جانب مردم و تبعات آن را برای کل نظام را یادآوری میکند. منظور از «کاسبان انتخابات» نیز تعریضی به همین باند است که میخواهد با «تئوری مشارکت پایین» سیاست انقباض خامنهای را پیش ببرد. این تئوری را آخوند حمید رسایی از هاشمی رفسنجانی نقل کرده است:
«مشارکت وقتی بالا میرود، خروجی صندوق از دست ما خارج میشود. اگر ما مشارکت را معمولی نگهداریم و تنها متدینین و حزباللهیها که معمولاً با گوشه چشم اشاره کنیم به چه کسی رأی بدهند، مشارکت داشته باشند؛ ما هم دموکراسی را داریم که واقعاً دموکراسی است و تقلبی در آن نیست و هم اینکه صندوق مدیریت میشود و کشور دست کسی میافتد که فکر میکنیم بهتر میتواند کشور را اداره کند. مشارکت اگر بالا برود از صندوق چیزی درمیآید که ما نمیخواهیم؛ پس باید تلاش کنیم مشارکت پایین باشد. مشارکت که پایین باشد ما برنده هستیم» (ابتکار. ۱۵فروردین ۱۴۰۰).
***
با این اوصاف بحران بایکوت و تحریم قابل پیشبینی نمایش انتخابات، در میانهٔ چالشهایی که پیشتر اشاره شد، شرایط دشواری را برای استبداد دینی رقم خواهد زد. چه خامنهای موفق شود مهرهٔ حلقهبهگوش خود را با تئوری مشارکت پایین از اتاق تجمیع آرا بیرون بکشد، چه موفق نشود، باید با چالشها و بحرانهای عظیمی مواجه شود که عبور از آنها ناممکن است.