برگزاری پیروزمند گردهمایی بزرگ مقاومت ایران چشم دوست و دشمن را خیره کرد و توجه تمام دنیا را به مقاومت ایران و آلترناتیو و جایگزین سیاسی رژیم رو به زوال آخوندی و نیروی محوری آن جلب کرد.
این رویداد حاکمیت بحرانزده آخوندی را سراپا تکان داده و همه مهرهها و مزدوران داخلی و برونمرزی خود را که در پوششهای مختلف تا بهحال ادای اپوزیسیون نمایی در میآوردند، به خدمت گرفته است.
وحشت رژیم و مزدورانش وقتی به اوج رسید که توطئه تروریستی آن علیه گردهمایی پاریس شکست خورد و عوامل آن از جمله یک دیپلمات تروریست آن در اتریش که فرماندهی این عملیات را به عهده داشت دستگیر شدند و حرف مقاومت ایران که سفارتخانههای رژیم تماماً لانههای ترور و جاسوسی هستند، به اثبات رسید.
کار وحشت رژیم از شرایط جدید به هذیانگویی و مالیخولیا کشیده است تا آنجا که خبرگزاری حکومتی ایرنا جان بولتون را «نفوذی مجاهدین در کاخ سفید» نامیده است!
اسدالله عباسی عضو هیأترئیسه مجلس ارتجاع نیز با اشاره به رسوایی اقدام تروریستی رژیم و زیر سؤال رفتن سفارتخانههای آن در دنیا، طی مصاحبهیی به خبرگزاری مجلس ارتجاع به نام خانه ملت گفت: «مجاهدین اقدام به انتشار اخبار کذبی علیه (نظام) کردند و اکنون در شرایطی که اروپاییها قصد ادامه مسیر برجام را دارند آنها میخواهند فضایی علیه ایران ایجاد کنند که در این زمینه تحرکاتی نیز دارند.
عباسی در ادامه وظیفه وزارت امور خارجه و دیپلماتهای آن در سایر کشورها را در چنین شرایطی بسیار سنگین توصیف کرد و با بیانی معکوس از زیر ذرهبین قرار گرفتن تمام سفارتخانهها و عوامل آنها افزود: «کارکنان سفارتخانههای ما نیز در چنین شرایطی نباید بهانه دست دشمن دهند، چرا که (مجاهدین) در کشورهای اروپایی که توسعه روابط میان اتحادیه اروپا و ایران را خاری در چشم خود تلقی میکنند، این روابط را تنشزا کنند».(خبرگزاری مجلس ۱۸تیر۹۷)
هشدار و اعلام خطر به مهرههای سیاسی محدود نمیشود، سرکردگان سپاه هم به جای هارت و پورتهای همیشگی ابراز وحشت و سوزوگداز پیشه کردهاند.
از جمله اینکه پاسدار کریمی سرکرده نیروی انتظامی خراسان رضوی هم میگوید: «دشمن به این نتیجه رسیده که چنانچه انقلاب اسلامی به چهل سالگی و بلوغ خود برسد، دیگر سخت بتوان با اهرمهای فشار این انقلاب را به زانو دربیاورد، لذا تمام تلاش خود را بکار بسته که این کشور و ملت جشن پیروزی چهل سالگی خود را برگزار نکند...
دشمنان نظام سعی میکنند با یاس و ناامیدی و القای ناکار آمدی نظام مردم را از انقلاب دلسرد و بیتفاوت کنند لذا همه موظفند برای حفظ و بقای نظام در هر سطوحی تلاش کنند. نقش مسئولان نظام برای حفظ و ارتقای جایگاه نظام بسیار اهمیت دارد تا بتوانند در کنار مردمی که همیشه پشتوانه انقلاب بودند و در عرصههای سخت حضور مداوم داشتند کشور را به اهداف و آرمانها نزدیک کنند...».(سایت حکومتی شبستان ۱۷تیر ۹۷)
اما یکی از بلندترین زوزههای وحشت را یک سایت حکومتی به نام «گلستان ما» که بهنظر میرسد وابسته به سپاه پاسداران باشد سر داده، و بهشدت هم به دولت روحانی و وزارت خارجه او سرکوفتزده است.
متن مربوطه که موضع وزارتخارجه را «هم چوب، هم پیاز، هم صد تومن» توصیف کرده، گویاست: «سفر آقای روحانی به سویس و اتریش که بهمنظور نقد کردن احتمالی وعدههای اروپاییها انجام میشد، با جنجال اتهام زنی دادستانی بلژیک به جمهوری اسلامی تحت عنوان «اقدام تروریستی ایران!» علیه «گردهمایی سازمان (مجاهدین)»، خاطر ایشان (آقای رئیس جمهور) را مکدر و اوقات خیلی از دوستان آقای ظریف را تلخ کرد...
لحن اولیه آقای ظریف که گفت: «چه جالب،...» براستی جالب بود. در یک کلام باید گفت که این حاصل «تکدی دیپلماتیک» و چشم دوختن به بیرون از خود و امید بستن به لطف ناکرده خارجی و پند ناپذیری مفرط توسط دیپلماتهای وزارت نشین است.
آقایان وزارتخارجه وقتی هم به خود جرأت میدهند و سفیر فرانسه را بهمنظور اعتراض نسبت به حمایت از (مجاهدین) و اجازه دادن به گردهمایی آنها به این وزارتخانه فرا میخوانند، آنقدر طرف مقابل دستشان را خوانده است که در جواب میگوید: «سازمان مجاهدین (به تعبیر آنها پی. ام. او.آی) دیگر یک سازمان تروریستی نیست و از لیستهای مربوطه خارج شدهاند و حق دارند جلسات و فعالیتهایشان را در فرانسه داشته باشند!
به این ترتیب آب پاکی از سوی فرانسه روی دست آقای ظریف ریخته میشود و به عبارتی دیگر راه هر گونه اعتراض مشابه در آینده را هم بر وی میبندند. به این میگویند «هم چوب، هم پیاز، هم صد تومن». (سایت گلستان ما ۱۷ تیر ۹۷)
آه و فغان رسانهها و مهرههایی که به آنها اشاره شد بسیار گویا و بینیاز از هر گونه توضیح است، اما ضروری است روی یک این واقعیت تأکید شود که در شرایط کنونی آن روی سکه اعتلای جنبش انقلابی، راهگشایی کانونهای شورشی و اعتلای مقاومت ایران حضیض ذلت و درماندگی حاکمیت زهوار دررفته ولایت فقیه است، اظهارات فوق هم تماماً بازتاب این دو واقعیت است.