دژخیمان خامنهای صبح یکشنبه ۵مرداد، در جنایتی سبعانه، زندانیان سیاسی مجاهد خلق بهروز احسانی از فرزندان دلیر مردم ارومیه و از زندانیان سیاسی دههٔ ۶۰، و مهدی حسنی از فرزندان شجاع مردم شهر ری را در زندان قزلحصار اعدام کردند.
بهروز در آذر ۱۴۰۱ در تهران و مهدی در۲۰ شهریور۱۴۰۱ در زنجان دستگیر شدند و سپس در بند ۲۰۹ اوین تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفتند. دو سال بعد در ۲۶ شهریور ۱۴۰۳ بیدادگاه قضاییه جلادان آنها را بهخاطر عضویت در سازمان مجاهدین به اعدام محکوم کرد و دیوانعالی رژیم در مجموع ۴ بار درخواستهای وکلا برای اعادهٔ دادرسی را رد کرد.
بعد از صدور حکم قضاییهٔ جلادان، بهروز احسانی طی پیامی خطاب به مردم ایران نوشت: «بالاخره بعد از ۲۲ماه بلاتکلیفی اکنون بدون مستندات برایم حکم اعدام صادر کردهاند. از این نظام اعدامی جز این برنمیآید. من همانطور که در دوره بازجویی گفته بودم بهقول شهید خسرو گلسرخی بر سر جانم آن هم در سن ۷۰سالگی با کسی چانه نمیزنم و اصلاً نگران ۱۰درصد باقی ماندهٔ عمرم نیستم آمادهام تا جان ناچیزم فدیه راه رهایی مردم ایران باشد» (اوین، ۲۸شهریور۱۴۰۳).
مهدی حسنی نیز در فروردین امسال طی پیامی از زندان نوشت: «امروز رژیم در چنبره بحرانهای داخلی و خارجی در ضعیفترین مرحله از بقای ننگین خود قرار دارد. وضعیت جامعه در حالت انفجاری حداکثر خود قرار گرفته و خبرگزاران حکومتی اذعان میکنند که میلیونها نفر در فقر مطلق قرار گرفتهاند طوری که شبها گرسنه سر بر بالین میروند و پدر و مادرها شرمندهٔ بچههای خود هستند که نمیتوانند حداقل امکانات زندگی را برای خانواده خود فراهم کنند. در این برهه حساس تاریخی مسئولیت همهٔ ما مرزبندی قاطع و مشخص با دو دیکتاتوری شاه و شیخ است که بر دوش تمامی آزادیخواهان جبهه مقاومت در خارج و داخل نهاده شده است».
بهروز احسانی و مهدی حسنی که در بهمنماه گذشته برای اعدام از اوین به قزلحصار منتقل شدند، در پیامی از این زندان به خانم مریم رجوی نوشتند: «خواهر مریم عزیز ـ گرمترین سلامها و درودهای ما را هر چند از راه دور، ولی دلهای بسیار نزدیک که زندان حاکمیت سفاک و آدمکش نتوانسته این پیوندها را بگسلد، پذیرا باش. هر چند این مقاومت و تابآوری، در سایه ایدئولوژی ناب و بیبدیل مجاهدین، و هر مرام و مسلکی که بر این اساس بنا نهاده شده باشد، که رویکرد و اساس آن بر مبنای هزینه بیشتر و برداشت کمتر بدون چشمداشت و بیمنت امکانپذیر میباشد. ولی باشد که اگر قسمت بود روزی شاید نه چندان دور جشن پیروزی مردم بر حاکمیت ستمگر را در اقصی نقاط ایران برگزار و حاکمیتی مردمی بر اساس طرح ۱۰ مادهیی بنا کنیم تا مردم نجیب و فهیم ایران به یک زندگی خوب و بیدغدغهیی دست یابند. ما نیز کمافیالسابق پایبند سوگند وفا هستیم و میگوییم: سلام به جان جانان ایستادهایم تا پایان. خدا یار و نگهدارتان-مهدی و بهروز ـ زندان قزلحصار. بهمن ۱۴۰۳».
پس از اعدام سبعانهٔ این دو مجاهد دلیر، خانم رجوی با درود به آنها گفت: «خامنهای ضحاک مار بهدوش در واپسین ایام حکومت ننگینش دست به جنایت بزرگی زد تا شاید چند صباحی به عمر رژیمش بیفزاید، اما تنها خشم و نفرت مردم ایران علیه فاشیسم دینی را بر میانگیزد و عزم جوانان رشید ایرانزمین برای سرنگونی این رژیم را دوچندان میکند. درود به این مجاهدان سرموضع که پس از سه سال پایداری در برابر شکنجه و فشار و تهدید در اوج سرفرازی به عهد خود با خدا و خلق وفا کردند. بهروز در آخرین پیام خود از زندان در ۱۵خرداد امسال گفته بود“ ما مطلقاً، مطلقاً تحت هیچ شرایطی تسلیم این رژیم خونریز و جنایتکار نخواهیم شد. هیهات مناالذله ”».