آخوند روحانی که صبح روز یکشنبه ۱۹آبان در سخنرانی خود در میدان میرچخماق یزد، نمایش مبارزه با فساد خامنهای را تبلیغات برای کلاه گذاشتن سر مردم توصیف کرده بود، جنگی را در رژیم کلید زد که دستکم تا موعد نمایش انتخابات یعنی تا ۴ماه بعد ادامه خواهد داشت و مسیر تصاعدی طی خواهد کرد.
حسن روحانی پس از اعلان جنگ علنی خود در میدان مرکزی یزد، بعد ازظهر همان روز شیوهٔ یکی بهنعل و یکی بهمیخ در پیش گرفت و ضمن تهدید به ادامهٔ فاشگوییهای خود، باند رقیب را بهآتشبس در جنگ باندی دعوت کرد و از آنها خواست که لااقل بهاندازه اعراب عصر جاهلیت درایت نشان دهند که این نیز مزید بر حملهٔ قبلی، بیشازپیش باند رقیب را تحریک کرد.
روحانی در سخنرانیهای دیگری در یزد و رفسنجانی و بافت و کرمان، اظهارات خود در حمایت از مذاکرهجویی را رو در روی خامنهای تکرار کرد و از برجام نیز بهعنوان پیروزی و دستاورد خود بهشدت دفاع کرد و آن را مورد تمجید قرار داد.
لشکرکشی باند خامنهای علیه روحانی
باند ولیفقیه در واکنش به این اظهارات، از روزنامههای خود تا مجلس، نیروهای خود را بسیج کرد و بهیک لشکرکشی گسترده علیه روحانی دست زد. صبح روز دوشنبه بیانیهیی برای امضاگیری از سوی اعضای باند خامنهای در مجلس بهچرخش درآمد که در آن با اشاره بهتقابل صریح و توهینآمیز" روحانی با ولیفقیه، وی متهم شده است که رو در روی خامنهای قرار گرفته است. آخوند ذوالنوری رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجهٔ مجلس ارتجاع که گفته میشود کارگردان و تهیه کنندهٔ این بیانیه است، طی اظهاراتی که در رسانههای حکومتی ۲۰آبان منعکس شده، روحانی را با بنیصدر و حرفهایش در یزد را «تداعیکنندهٔ حرفهای بنیصدر در ۱۴اسفند ۵۹، که اوج تقابل او با خمینی بود، مقایسه کرد و تصریح نمود که وظیفه من بهزیر کشیدن روحانی است.
کیهان خامنهای نیز در مقالهیی بهقلم پاسدار شریعتمداری با طعنه به روحانی که در سخنرانی خود مدعی شده بود که یک دلار از ۱۸میلیارد دلار بر باد رفته در جریان ارز ۴۲۰۰تومانی گم نخواهد شد» خود روحانی را دربارهٔ گم شدن میلیاردها دلار مورد اتهام قرار داد و نوشت: «پرخاش آقای روحانی به دستگاه قضایی ممکن است خدای نخواسته این تلقی را پیش بکشد که نگرانی جناب رئیسجمهور از پیدا شدن دلارهاست و نه گم شدن آنها!».
آخوند حمید رسایی از اعضای دور قبلی مجلس ارتجاع و از مهرههای دلواپسان نیز با صراحت روحانی را دزد نامید و گفت: روحانی با گفتن «آی دزد آی دزد» نمیتواند حواس مردم را پرت کند.
در توضیح این میزان از شدت و حدت جنگوجدال، عامل نمایش انتخابات بهتنهایی، بهعنوان سرفصلی برای تقسیم غنائم از قدرت و ثروت، نارسا مینماید. واقعیت این است که نظام ولایتفقیه با انبوهی بحرانهای حاد مواجه است؛ از بحران اقتصادی و آنچه که خود روحانی آن را «قفل بانکها، قفل صادرات و قفل واردات» (دانشگاه تهران ـ ۲۴مهر ۹۸) و «تعطیل کشور» (هیأت دولت در اول آبان ۹۸) خواند، تا وضعیت انفجاری اجتماعی که از جمله خود را در اعتراضات اقشار مختلف مردم در یزد و رفسنجان علیه روحانی نشان داد، مردمی که بیاعتنا به جنگ قدرت باندها و دستجات مافیایی حاکم، حقوق بهیغما رفتهٔ خود را از غارتگران حاکم مطالبه میکنند.
در مورد میزان شدت و خامت اوضاع و بحران اجتماعی ناشی از فقر و بیکاری، اذعان خود روحانی، طی یک سخنرانی در یزد، بهوجود ۱۸میلیون خانوار نیازمند کمک و تصریح او مبنی بر اینکه اینها اکثریت قاطع جمعیت را تشکیل میدهند، بسیار گویاست. بهزیر خط فقر رانده شدن ۶۰تا ۷۰درصد مردم، «سیاهنمایی» براندازان نیست اعتراف رئیسجمهور نظام است که تخصص او در دروغدرمانی و سفید جلوه دادن سیاهیها، زبانزد است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که واقعیت بسا دهشتناکتر از چیزی است که او میگوید؛ کما اینکه پاسدار قالیباف در جریان رقابتهای انتخاباتی سال۹۶، اذعان کرد که جامعهٔ ایران بین یک اکثریت محروم ۹۶درصدی و یک اقلیت بهشدت متنعم و پروار شدهٔ ۴درصدی شقه شده است. سؤال این نیست که جامعةی با انباشت چنین تضادهای متراکمی، منفجر خواهد شد یا نه؟ بلکه سؤال بر سر زمان این انفجار است.
بر بستر چنین شرایط بحرانی، اکنون یک ابر بحران دیگر نیز افزوده شده و رژیم آخوندی را در هم پیچیده و آن وضعیت بهشدت بحرانی قیام عراق است.
قیام عراق، بحرانی فوق سایر بحرانها
واقعیت این است که عراق در آستانهٔ یک انقلاب دموکراتیک قرار دارد؛ اما این توفان و آتشفشانی در خانهٔ همسایه نیست.
واقعیت این است که این قیامی است که خلع ید از رژیم آخوندی در عراق را خواست و هدف مقدم خود قرار داده است.
واقعیت این است که سرنوشت رژیم با سرنوشت دار و دستهٔ فاسد و سرسپردهٔ ولیفقیه در عراق بههم گره خورده است و «اخراج و پایان رژیم در عراق، در حکم پایان ولایتفقیه است».
واقعیت این است که قیام عراق بهیمن پایداری قهرمانانهٔ قیامکنندگان و جوانان دلیر عراقی، سرکوب و همچنین ترفندهای توطئهگرانهٔ رژیم را پشت سر گذاشته و تثبیت شده و بهسرعت راه خود را بهسوی پیروزی باز میگشاید و پیش میرود.
بنابراین آنچه اکنون در رژیم مشاهده میشود نه ادامهٔ جنگ قدرتی که تاکنون در رژیم معمول بوده، بلکه ناشی از حاصلضرب بحرانها و حاکی از لرزههای سرنگونی در نظام ولایتفقیه است که یکی از پایههای اتکای خود را از دست داده است.