در خبرهای روز ۱۵ اردیبهشت بود که محمدباقر قالیباف بهمناسبت روز معلم، با تعدادی برگزیده از معلمان، استادان دانشگاه، فرهنگیان و کارکنان آموزش و پرورش دیدار کرده و در حین و پایان این دیدار، رهنمودهایی برای بهبود وضعیت آموزش و پروش داده است!
نخستین فکری که با خواندن یا شنیدن این خبر به ذهن متبادر میشود این است که بهراستی جایگاه آموزش و پرورش، دانشگاه و منزلت و شأن معلم و استاد دانشگاه در نظام ولایی ــ آخوندی چقدر سقوط داده شده که یک پاسدار ــ چماقدار که به فعالیتهای لمپنی افتخار میکرده است، حالا به معلمان، استادان و وزیر آموزش و پرورش رهنمود میدهد!
[یادآوری: پاسدار قالیباف بهزبان خود اعتراف کرده که «در سالهای ۱۳۵۸ ــ ۵۹، چوب بهدست، سوار بر یک موتورسیکلت به تجمع گروههای سیاسی تهاجم» میکرده است. آنهم تهاجم به تجمعات قانونی!]
بهراستی که «تفو بر تو ای چرخ گردون» که بهقول سعدی «همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی»!
پاسدار قالیباف در قسمت اول حرفهایش بهناگزیر اعتراف کرد که مدیریت آموزش و پروزش «یکی از رنجهای» نظام بوده است. بهجای «رنج» بگذارید «تضاد ماهوی بین ارتجاع و ترقی» تا مصاف همیشگیِ این دو روشن باشد.
او درست میگوید؛ چرا که حاکمیت متکی بر اصل قرون وسطاییِ ولایت فقیه، یکی از معضلات دائمیاش مواجه شدن با ترقی، دانش، فرهنگ و بالندگیِ نسلهای تحولخواه جوان بوده است و هنوز هم ادامه دارد. لذا «مدیریت« آموزش و پرورش برای نظامهای تمامیتخواه، بسیار سخت و جانکاه است. کما اینکه خامنهای دو هفته پیش مجبور شد نیروی انتظامی را آقابالاسر وزیر آموزش و پرورش بگمارد تا بهزعم خود از پس تضاد غولآسای نسل جوان ضد ارتجاع مذهبی برآید.
پاسدار قالیباف چند خط بعد مجبور میشود در برابر «قدرت زمان» که بساط ارتجاع و دجالیت را رو آورده، اعتراف کند که راندمان نظام در آموزش و پرورش چنین وضعیتی دارد؛ خبرگزاری ایسنا، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴:
«من نمیدانم چگونه بگویم که متوسط معدل در آموزش و پرورش چیست و عدالت و کیفیت آموزشی کجاست؟»
[یادآوری: از فواید «سلطنت مطلقهی فقیه» و «نظام مقدس اسلامی»، این عاید آموزش و پرورش ایران شده است که «در سال ۱۴۰۳ میانگین نمرات دانشآموزان رشته علوم تجربی ۱۱.۲۳ [یازده و بیستوسه صدم]، در رشته علوم ریاضی ۱۱.۸۲[یازده و هشتاد و دو صدم] و در رشته انسانی ۹.۱۳[نه و سیزده صدم] بشود». (روزنامه خراسان،۳۱ فروردین ۱۴۰۴)]
پاسدار قالیباف در بخش پایانی حرفهایش، همچون باقیِ کارگزاران و رؤسای جمهور نظام، توصیههای کلیِ تبلیغاتنما و روغن خرج امامزاده را در باب بهبود وضعیت معلمان و کارگران ردیف کرد، بدون اینکه هیچ اشارهیی به چگونگی و تضمین اجرایی آنها بکند. این حرفها را مقایسه کنید با وضعیت معلمانی که سالها دنبال حل و فصل رتبهبندی بوده و همصدا با کارگران بارها فریاد زدهاند که مجبور به چندشغله شدهاند تا معیشتشان را تأمین کنند. بیشک معلمان ناگزیده و دستچینناشده و کارگران، شنیدن یا خواندن حرفهای تبلیغاتی قالیباف برایشان فقط تفریخ خاطر دارد و مزاح وافر:
«باید همهٔ تمرکز بر معلم اعم از کیفیت، عدالت و منزلت معلم و آرامش و ایمنی دانشآموز باشد. در رتبهبندی معلمان حتماً باید شاخصها و امتیازات افراد بهخوبی لحاظ شود. نظام با ثبات تأمین اجتماعی برای معلمان و کارگران باید لحاظ شود و این دو قشر باید مورد توجه ویژه باشند. بحث سلامت و مسکن دو رکن مهم است که باید برای معلمان و کارگران لحاظ شود.» (همان)
آنچه کمبود اصلی سخنان پاسدار قالیباف بهمناسبت روز یا هفتهی معلم است، فاصلهی نجومیِ بودجهی آموزش و پرورش با بودجهی سپاه پاسداران در سال ۱۴۰۴ است؛ بودجهیی که معرف اولویت نظام آخوندی در امر حکمرانیست؛ بودجهیی که واضح و روشن بیان میکند که ریشهی بحرانهای ترک تحصیلی، کودکان کار، فرار مغزها و معیشت معلمان را در کجا باید یافت و این وضعیت چه رابطهیی با بودجهی سپاه پاسداران و نهادهای مذهبیِ وابسته به حکومت و نیز صدا و سیمای رژیم ملایان دارد:
سایت دنیای اقتصاد، ۲۹ اسفند ۱۴۰۳: «بودجهی وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۴ معادل ۳۵۲،۸۹۷ میلیارد تومان است.»
همان: «در لایحه بودجه سال ۱۴۰۴، بودجه ۱۹۶ هزار میلیارد تومانی برای سپاه پاسداران در نظر گرفته شده است.»