«اصل بد نیکو نگردد زانکه بنیادش بد است» ـ سعدی
اصل بدکیش سلطهپرست
تعبیر مجسم این مصرع از سعدی بنا بر تجربه شهودی و حسی و شناخت مردم ایران، همانا حاکمیت ولایت فقیه است. حاکمیتی که جز تجسم خسران و بلا و مصیبت در تمامی عرصههای زندگی و روابط اجتماعی، در ذات و اصل و بنیاد آن نبوده و نیست. سادیسم بحرانآفرینی برای مانعگذاری مداوم پیش پای مردمان برای سرکوب و استثمار آنان، در ذات و اصل بدکیش و قدرتپرست این قوم مادون تمدن بشری است. نظامی که از آغاز سلطهگریاش، مدام در پی بستن راه رابطه انسانها با هم بوده و برای پیشبرد آن، چه جنایتها در خانهها و خیابانها و زندانها مرتکب نشده است!
از آخرینِ این بحرانآفرینیها و ایجاد محدودیت برای مردمان، طرح «شبکهٔ ملی اطلاعات» است که حسن روحانی در موقع تحویل بودجهٔ سال ۹۹ به مجلس، آن را زمینهسازی و عنوان نمود.
جامعهی در التهاب خطرناک و طرح مکمل جنگ با آن
پرسش این است که چرا دولت روحانی با پشتوانهٔ خامنهای قصد راهاندازی «شبکهٔ ملی اطلاعات» را دارد؟ چرا الآن و درست پس از قیام آبان ۹۸ که مردم ایران با خشمی انباشته شده، دمار از روزگار این رژیم درآوردند؟ هدف رژیم از این طرح چیست؟
در کشوری که «جامعه در التهابی خطرناک است»(روزنامه ابتکار، ۱۸ آذر ۹۸)، واقعیت مسلم و نخستین علت چنین طرحی را باید در آثار همین قیام آبان دید که اثر استراتژیک آن، کشتی نظام را در تلاطمهای پیاپیاش به گرداب سرنگونی خواهد کشاند. دامنه و عمق این قیام آنقدر گسترده و ژرف بود که میرفت نظام را در ورطهٴ بود و نبود اندازد؛ از این رو رژیم هیچ چارهای جز قطع اینترنت ندید. لذا با توسل به قطع ارتباط بین مردم، تمام هم خود را صرف کرد تا بتواند با سرکوب و جنایت حداکثر، از پس قیامآفرینان و پشتوانههای مردمی آنان برآید. بنابراین قطع اینترنت ـ با همهٔ خسارات مادی و اقتصادی آن برای رژیم ــ اعلام جنگ با مردم ایران بوده و اعلام راهاندازیِ «شبکهٔ ملی اطلاعات»، طرح مکمل این جنگ برای حفظ نظام است.
پشت پردهٔ زبانبازی و ترکیبسازیهای ریاکارانه چیست؟
بهجاست در مفهوم و معنای کلی و ریاکارنه و عوامفریبیِ «شبکهٴ ملی اطلاعات» که نظایر این ترکیبهای چند وجهی و ابهامبرانگیز را طی این سالیان از حکومتیان زیاد شنیده و دیدهایم، به مقالهای اشاره کنیم که زندهیاد محمد مختاری با عنوان «زبان به کام سیاست» نوشته است. یادآوری میشود که محمد مختاری شاعر و نویسندهٔ آزادیخواه از نخستین قربانیان قتلهای زنجیرهای بود که بهدست عوامل وزارت اطلاعات خاتمی ربوده و بهقتل رسید.
نخست قسمتهایی از مقالهٔ روشنگرانهٔ محمد مختاری را در مفهوم چنین ترکیبهای عوامفریبانه مرور میکنیم و سپس به بازتاب این طرح سانسور و سرکوب میپردازیم.
در مقدمهٔ مقالهٔ «زبان به کام سیاست» میخوانیم: «در خبرها و مصاحبهها و رسانهها واژه یا ترکیبهایی به کار میرود که آنچه خواننده و شنونده در آغاز از آنها میفهمد، اغلب همان نیست که گوینده و نویسنده اراده کرده است. از اینگونه کاربردهاست: اقشار آسیبپذیر، خصوصیسازی، مشارکت مردمی در آموزش دانشگاهی، کارگران تعدیل شده، مدارس غیرانتفاعی، واگذاری آموزش و پرورش به مردم، خودکفایی و... ».
در ادامه مقاله، نمونههایی از همین ترکیبها و زبانبازیها و هدف از کاربرد آنها توسط حکومت آخوندی تشریح و معنا میشود: «مثلاً مدارس غیرانتفاعی، مدارس نمونهٔ مردمی، غیرمتمرکز کردن آموزش و پرورش و واگذاری آموزش و پرورش به مردم و... با تکرار و تأکید به کار میرود و رواج مییابد تا در حقیقت جای آموزش رایگان را بگیرد و مدارس ملی و خصوصی با سرمایهٔ خصوصی گسترش یابد و امکانات آموزشی را در اختیار کسانی قرار دهد که از امکان مالی برخوردارند».
در یک نمونهٔ دیگر از ریاکاری آخوندها در «زبان به کام سیاست» چنین آمده است: «چندی پیش گفته شد برای پرهیز از ربا در نظام بانکداری، باید از کاربرد واژهها و ترکیبهایی چون سود و کارمزد و... خودداری کرد؛ و به جای آنها «ضریب تورم» را بهکار برد»!
از این زبانبازیهای نظام آخوندی برای ترکیبسازیها جهت فریب و استثمار مردم، نمونهای قابل توجه در مورد کارگران زحمتکش و زیر خط فقر ایران است که آخوندها آنها را در جنگ شبانهروزی با هیولای معیشت گرفتار کردهاند. محمد مختاری در این مقاله پشت پردهٔ عبارت فریبکارانهٔ «کارگران تعدیل شده» را تشریح و معنا و افشا میکند: «آخرین نمونه از این زبانسازی که خواندهام، ترکیب کارگران تعدیل شده است. ماجرا این است که در پی سیاستهای تعدیل، باید شماری از مؤسسات اقتصادی و تولیدی به بخش خصوصی واگذار شود. مدیریت جدید کارگاه تولیدی که به سرمایهٔ خصوصی سپرده شده، یعنی تعدیل شده، باید حافظ منافع سرمایهٔ خصوصی باشد. پس بنا به اقتضاهای واحد خود، باید نیروی انسانی کارگاه را نیز تعدیل کند. از این رو عدهیی از کارگران را مازاد تشخیص میدهد و آنان را اخراج میکند. اما اخراج نه در شأن کارگران عزیز است و نه به صلاح تبلیغیِ سیاست. پس برای آنکه موازنهٔ روانشناختی جامعه بر هم نخورد، احساسات کارگران جریحهدار نشود، آشفتگی در افکار عمومی پدید نیاید و تأثیر منفی اخراج کارگران کاهش یابد، زبانسازان پا به میدان میگذارند و ترکیب متناسبی با سیاستهای تعدیل پیدا میکنند و به رسانهها میسپارند. در حقیقت کلمهٔ اخراج از زبان اخراج میشود تا از تأثیر منفی تصفیهٔ کارگران جلوگیری کند. آنگاه در روزنامهها میخوانیم که باید برای کارگران تعدیل شده کار پیدا کرد»!
عطف به نمونههای فوق که به وفور در رسانههای حکومتی و ادبیات کارگزارن نظام یافت میشود و بخشی از سیاست دروغ و سرکوب و استثمار نهادینه شده هستند، مشاهده میشود که ترکیب «شبکهٔ ملی اطلاعات» معنایی جز قطع یا محدود کردن اینترنت جهانی در ایران آخوندی با هدف تشدید سرکوب و سانسور ندارد.
اصل بنبست در کدام ماهیت است؟ پیشینهٔ آن در کجا و چیست؟
پرسش این است که مگر تضاد اصلی این رژیم با اینترنت جهانی چیست؟ پاسخ به این پرسش را البته قیام آبان ۹۸ بهطور مادی و عینی داده است؛ اما نگاهی به پیشینهٔ چنین تضادهای مشابه در ۴۱سال گذشته، گویای تضاد ماهوی و بنبست تاریخیِ این نظام در مواجهه با پدیدههایی چون آزادی، حقوقبشر، تساوی و برابری حقوق زن و مرد، صلح و همزیستی با دیگران و...است.
این رژیم که با فتواهای خمینی علیه هر قانون و حقوق مدنی و قضایی توانست بر سر پا بماند، از همان اول کشش و ظرفیت زندگی در آزادی و دموکراسی را نداشت. هر چه ایران کنونی از ظلام و جنایات و سانسور و چپاول و تباهسازی و انحطاط و فرار مغزها و...میکشد، فقط بهدلیل تضاد و جنگ ماهوی خمینی و خامنهای با آزادی و دموکراسی است.
بر همین سیاق هر چه زنان ایرانزمین از تعدی و محدودیت و رنجهای جانکاه و حصار و زندان و مهاجرت تحمل میکنند، از تضاد ماهوی این قوم ارتجاعی با برابری زن و مرد و زنستیزیِ ضدبشری ایدئولوژی و فرهنگ و ماهیت آخوندیسم است.
بر همین سیاق میتوان در مورد صلح و جنگ و هنر و روشنفکران و... نمونه آورد که ماهیت ضدتاریخی و هویت ضدبشری این نظام با همهٔ اینها در تعارض است و همهٔ اینها را نماد مجسم نفی حاکمیت ولایت فقیه میداند.
بنابراین طرح «شبکهٔ ملی اطلاعات» توسط روحانی شیاد، نشان از بیظرفیتی و تضاد تاریخی این نظام با ارتباطات آزاد جهانی دارد. ارتباطاتی که رشد و گسترش آن، ابزاری در دست مقاومت و جوانان شورشی ایرانزمین در خدمت نفی و سرنگونی نظام خواهد بود. پس باید همهٔ عالم و آدم و نظام جامعه از بود و نبود جمهوری اسلامی آخوندی چیده و تنظیم شود؛ آنگاه متناسب با چگونگی پیشبرد سیاست حفظ نظام، «زبانبازی و ترکیبسازی» ریاکارانه و فریبکارانه اتخاذ میگردد تا قطع فوری و کمهزینهٔ اینترنت جهانی علیه مردمان ایران، «شبکهٔ ملی اطلاعات» تعبیر شود!
جیب خالی و پز عالی در پیشخوان رسانههای نظام!
این طرح در همین ابتدای بروز بیرونیاش، آنقدر نفرت و هشدار عمومی را در «جامعهٔ ملتهب خطرناک» برانگیخته که موجب تشدید دعواها و تضادهای درون نظام شده است. روحانی در معرفی این طرح ضدمردمی، مثل همیشه با حداکثر شیادی و دجالگری مدعی شد که: «به سمتی میرویم که شبکه ملی اطلاعات را آنچنان تقویت کنیم که مردم برای رفع نیازمندیهای خود نیازی به خارج نداشته باشند»!
روزنامهٔ جهان صنعت در شمارهٔ ۱۸ آذر ۹۸ ضمن به سخره گرفتن ادعاهای تکراری به شیوهٔ چوپان دروغگویی روحانی، قمپز درکردنهای وی را اینگونه یادآوری کرده است: «کارشناسان بر این باور هستند که ما زیرساختهای مورد نیاز برای این اقدام را نداریم. ایران حتی موفق نشده است یک موتور جستوجوی مناسب نیز راهاندازی کند»!
روزنامه ابتکار در همین تاریخ تلاش کرده است با توجه به قیام اواخر آبان، جوانب خطرناک این طرح را به دولت گوشزد کند: «اگر قرار باشد امور محقق شده توسط اینترنت و فضای مجازی جهانی را محدود یا حذف کنیم، تبعات بسیاری خواهد داشت که میتواند فضای اجتماعی ایران را ملتهب کند. جامعةی که ملتهب است، تأثیر اتفاقات بهصورت آنی و در لحظه نشان داده میشود».
این روزنامه آثار آنی و فوری و هشداردهندهٔ این طرح را با کوتاه شدن تناوب زمانیِ قیامهای مردمی طی ۳دهه گذشته قیاس کرده است: «اولین اعتراضات بعد از انقلاب ۵۷ به سال ۷۳ بازمیگردد، پس از آن با فاصلهای ۱۵ساله در سال ۸۸ و پس از آن با فاصله ۸ساله در سال ۹۶ و حالا در کمتر از ۲سال در آبان ۹۸ با اعتراضات خیابانی روبهرو شدهایم. این نشان از التهاب در جامعه میدهد. با اجرای چنین تصمیماتی ممکن است سررشته امور از دست برود. تمام شواهد نشان داده است که نسل جدید نمیخواهد محدود شود».
در این میان روحانی که دیگر حنای صدارت و ریاستش در میان رسانههای باندیاش هم رنگی ندارد، دروغگوییها و وعدههای سرخرمن گذشته و شیادیاش در طرح «شبکهٔ ملی اطلاعات» مورد هجوم واقع میشود: «کارشناسان بر این باور هستند که هیچ سوءتعبیر و سوءتفاهمی در کار نبوده و روحانی به راستی قصد دارد اینترنت بینالمللی را قطع کند...روحانی که وعده داده بود هرگز دست کابینه دولت به روی دکمه فیلترینگ نمیرود اکنون قصد دارد شبکه ملی اطلاعات را جایگزین اینترنت بینالمللی کند». (جهان صنعت، ۱۸ آذر ۹۸)
روزنامهٔ همدلی هم در همین تاریخ، برگی دیگر از شیادی و دروغپردازیهای آخوند روحانی را به وی یادآور میشود: «روحانی که در دو انتخابات گذشته وعده دفاع از حقوق شهروندی و جلوگیری از گسترش فیلترینگ را داده بود، حالا خودش در این زمینه پیشتاز شده است». و در ادامه، بیتعادلی و ابتر بودن و بیآیندگی نظام را در پی قیام آبان که سیاست روحانی تجسمی از آن است، اینگونه تصویر میکند: «حسن روحانی رئیسجمهوری با سرعت به سمتی میرود که جهتش معلوم نیست».
از نتایج سحر قیام
بازتاب شتابان طرح «شبکهٔ ملی اطلاعات» در رسانههای حکومتی و هشدار و انذارشان به روحانی و از طرفی دست بردن در چنین طرحی، از عواقب و آثار قیام آبان ۹۸ است که رژیم از هر طرف برود و هر طرحی دراندازد، از بروز آن گریزی ندارد. این طرح نسیه و بیآینده، تازه از نتایج سحر این قیام است که درون نظام را اینطور بههم میتابد. وحشت نظام از این قیام مردمی و سراسری هم در اثنای آن با قطع اینترنت بروز کرد و هم اینک با طرح «شبکهٔ ملی اطلاعات» بیشازپیش نمایان شده است. اینگونه اقدامات تهدیدآمیز و بازدارنده، گویای این چشمانداز است که پتانسیل مردم ایران و جوانان شورشی برای هماوردی با تمامیت نظام آخوندی، همواره مهیای ضربات کاری در راستای سرنگونی محتوم این رژیم است.