آتش انقلاب زبانه میکشد و جای جای این مرز و بوم آفتزده را از آفت آخوند گندزدایی میکند. هر روزه نوآوریها و خلاقیتهای شورانگیزی را از جوانان انقلابی شاهدیم. خواه در عرصه تنوع بخشی به شیوههای مبارزه و خواه در شعارها و زبان اعتراضی و سایر اقداماتی که دینفروشان عمامهدار را به نگرانی از فرجام سرکوبگری چهل و چهار ساله واداشته است.
یکی از اقدامات درخور ستایش مبارزان دلیر انقلابی پاکسازی جایجای این میهن از مظاهر و نمادهای رژیم آدمخواران است.
از جمله نمادزداییهای انجام شده طی روزهای گذشته، به آتش کشیدن خانه خمینی دجال ضدبشر در شهر زادگاهش بود. جوانان شورشگر خمین تصمیم گرفتند تا یک بار برای همیشه این ننگ را از دامان دیار خود پاک کنند.
این اقدام انقلابی از نظر ماهوی سطح حرکت را به یک درجه عالیتر ارتقا داد. نسل نوین انقلابی نشان داد که دیگر آشکارا و با صدای رسا یک چیز را فریاد میزند و آن نابودی کلیت رژیم آخوندی است. در گذشته شاهد بودیم که شیادان تلاش میکرد توانسته بودند با فریب عدهیی از مردم و نفوذ در حرکات اعتراضی، ضرب این اقدامات را تا حدی بگیرند و جامعه را از ایستادن در برابر کلیت رژیم منحرف و منصرف سازند. با این کار، اقدامات اعتراضی عدهیی فقط در حالت پیشینه خود متوجه خامنهای و نه کلیت رژیم آخوندی میشد و رژیم و ایدئولوژی حاکم بر آن از زیر ضرب رفتن مصونیت مییافت. برای مثال در اعتراضات سال۸۸ هنگامی که عکس دجال به آتش کشیده شد، با همین ترفند خامنهای توانست عدهیی را با این عنوان که این حرکت کلیت نظام را هدف گرفته از ادامه راه باز دارد.
اما با این تحولات ناگزیر جامعه و آگاهی بخشهای مختلف از ماهیت ضد ملی و ضداسلامی رژیم، غبارها خوابید و کفهای روی آب کنار زده شد. دیگر این مردم، مردم سالهای گذشته نبودند که کوچکترین امیدی به اصلاحی ناچیز در چارچوب این رژیم داشته باشند. در سال ۹۶ دیدیم که مردم از تمامیت رژیم عبور کردند و علیه تمامی طیفهای حکومت آخوندی شعار دادند و بهاصطلاحطلبش و اصولگرایش گفتند که دیگر ماجرا تمام شد.
اگر بلای همهگیری کرونا به داد خامنهای نرسیده بود مردم در همان سال کار بیتالعنکبوت ولایت را یکسره میکردند. ویروس ولایت به کمک ویروس کرونا توانست تا یکی دو سال از شدت به میدان آمدن مردم بکاهد اما مردم طی دوران همهگیری هم دیدند که چگونه خامنهای برای حفظ قدرت شیطانی خود، استراتژی کشتار حداکثری مردم برای گرفتن نفس جامعه را در دستور کار قرار داده است. اوج این رذالت در جلوگیری این پیر ضدبشر از ورود واکسن به کشور نمایان شد.
بعد از کمرنگ شدن وضعیت اپیدمی، مردم در نقاط مختلفی از کشور دوباره به خیابانها برگشتند. به دلایل متعدد، بیآبی، بیحقوقی، فرو ریختن متروپل...
با شهادت مظلومانه آن دختر بیگناه، مهسا امینی، به دست مزدوران وحشی خامنهای این بار آتشی در دل مردم سراسر ایران افتاد که شعلهٔ آن هر لحظه گستردهتر زبانه میکشد.
به وضوح از همان ابتدا جوانان شورشگر اعلام کردند که هدف کل نظام است. دیگر کسی ابایی از این ندارد که به او برانداز بگویند و حتی براندازی و انقلابیگری که توسط مزدوران خارج نشین خامنهای تخطئه میشد اکنون خلعت افتخاری است که همگان بهدنبال کسب آن هستند.
مرزبندیها هر چه پررنگتر، شعارها هر چه کوبندهتر، زبانها هر چه تیزتر و واژهها هر چه عریان تر همه یک چیز را میگویند؛ نابودی رژیم آخوندی در تمامیت آن.
جوانان دیگر بیمهابا به مزدوران تهاجم میکنند و گلههای آنان را به فرار وا میدارند. اما آنان نه تنها با مزدوران بلکه با هرآنچه به این دارو دسته جنایتکار مربوط است کار دارند. نمادها و ایدئولوژی حاکمیت آخوندی.
تا اینجا زیباترین و گویاترین نمادسوزی جوانان شورشی علیه فرقه جنایتکار خمینیه را همین جوانان خمین به نمایش گذاشتند یعنی پاکسازی شهر از لانه دجال.
این حرکت یعنی نسل انقلابی نوین ایران نه تنها بهدنبال نابودی خامنهای بلکه کلیت رژیم او و ایدئولوژی آن است. جوانان راه را یافتهاند و میخواهند ریشه تمام شر را قطع کنند.
بدون خمینی زدایی کار ناتمام است. باید ریش و ریشه خمینی را به آتش کشید. در واقع، خمینی نماد بیناموسی سیاسی و عقیدتی و اخلاقی بود. این هتاکیها و اهانتهایی که از طرف وحوش مزدور خامنهای نسبت به دختران و زنان این سرزمین روا داشته میشود ریشه در همان بیناموسی دارد. عجیب نیست که مردم آنان را با لقب "بیشرف" خطاب قرار میدهند.
در این روزها که ایران گُر گرفته است جوانان شورشگر بهدنبال شعار مرگ بر خامنهای، شعار دیگری نیز میدهند که نه تنها مکمل آن بلکه نشاندهنده عمق ضداستبدادی انقلاب مردم و خواست آنها برای نابودی رژیم خمینی و فرقه خمینی و خمینی صفتی و مرزبندی و برائت از تمامی شر است و آن شعار این است،
لعنت بر خمینی
م. تهران
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است