همزمان با تنگتر شدن حلقهٔ تحریمها و تشدید انزوای منطقهیی و جهانی رژیم و کاهش میزان فروش نفت تا نقطهٔ صفر، وحشت رژیم نیز از شعله کشیدن قیام بیشتر میشود.
این روزها سردمداران رژیم حتی در جنگوجدال داخلیشان هم به همدیگر هشدار داده و خطر به صحنهآمدن عنصر اجتماعی و قیام مردمی را گوشزد میکنند. زیرا آنها بهخوبی به میزان تنفرعمومی از خودشان واقف هستند و میدانند که مردم دیگر چیزی برای از دستدادن ندارند و جانشان به لب رسیده است. مقامات رژیم حتی در مجلس ارتجاع هم که صحبت میکنند بهطور مستمر به «کف خیابان» یعنی وعدهگاه نهایی تسویهحساب میان مردم و رژیم اشاره میکنند.
علی ساری نماینده رژیم از اهواز یکی از آنهاست که به سران رژیم هشدار میدهد:
«مترو اهواز اولین مترویی بود که آغاز به کار کرد. کارگران آن نیز هنوز حقوق نگرفتهاند. احتمالاً میخواهند دوباره کارگران به کف خیابان بیایند.» (ایسنا ۴شهریور ۹۸)
وی همان کسی است که چند روز قبل هم وحشت خود را نشان داده و گفته بود:
«گروه ملی فولاد ایران همچنان در مشکلات خود بهسر میبرد و هر لحظه ممکن است مشکلات آن به کف خیابان کشیده شود». (ایسنا ۲۶مرداد)
صدور بحران ابزاری دیگر برای ممانعت از قیام عمومی
خبرگزاری فارس در روز ۲۰خرداد اعتراف جالبی را از زبان یکی از سرپاسدارهای خود نقل کرده است. مهدی فرجی، جانشین سپاه همدان در مصاحبهیی، ابتدا هراس خود را از «کف خیابان» و به میدان آمدن جوانان نشان میدهد و میگوید: «امروز دشمنان ما بهدنبال ایجاد بیثباتی در کشور، افزایش فشار اقتصادی و کشاندن مردم به ما کف خیابانها هستند» و سپس ضمن اعتراف بهدلیل پایهیی سیاست صدور بحران رژیم ادامه میدهد: «اینگونه جوانان ما را از مقابل بلندیهای جولان در سوریه عقب بکشند!». وی به بیان معکوس اذعان میکند که اساس سیاست دخالت در سوریه و یمن و کشورهای منطقه ترس از قیام و ”کف خیابان” است.
این اظهارات وحشتآلود در واقع بیان دیگری از همان سخنرانی خامنه است که گفته بود: «اگـر اینهـا مبـارزه نمیکردنـد ایـن دشـمن میآمـد داخـل... اگـر جلویش گرفتـه نمیشـد مـا باید اینجـا در کرمانشاه و همـدان و بقیه اسـتانها بـا اینهـا میجنگیدیم» (تسنیم ـ۱۶بهمن ۹۴)
اصرار بر سرکوب، تنها راهحل رژیم
تجربه چهاردهه حاکمیت ظلموجور نشان دادهاست که حاکمان دزد و چپاولگر در قبال مشکلات و محرومیتهای مردم پاسخی جز سرکوب نداشته و کماکان این اهرم را بهعنوان یگانه راهحل رویارویی با اعتراضکنندگان میشناسند و بهرغم هزینههای سنگین داخلی و خارجی که دارد هرگز قادر به دستبرداشتن از آن نیستند. کارگزاران رژیم اگر چه به لطایفالحیل اتخاذ چنین سیاستهای ضدمردمی را در لفافهٔ ”مدیریت” و یا ” استفاده از ظرفیت استان و کشور” میپیچند تا از بار اجتماعی آن بکاهند اما بر کسی پوشیده نیست که آن روی سکهٔ چنین دغلکاریهایی چیزی جز سرکوب، دستگیری و برقراری حاکمیت اختناق نیست. معاون سیاسی وزیر کشور در این ارتباط چنین میگوید:
«این قابلقبول نیست که در طول سال خصوصاً در انتخابات، ناامنی شکل بگیرد. اگر در نقطهای ناامنی ایجاد شد، باید اعتراضات را مدیریت کنیم. در صورتی که بر اساس غفلت و تأخیر ما مطالبهای کف خیابان ایجاد و منجر به اعتراض و بعد ناامنی شود، ما مسئول هستیم و فرمانداران شهرستان مسئول این موضوع هستند. باید از تمام ظرفیتها استفاده کرده و اجازه ندهیم اتفاق ناخوشی ایجاد شود. اگر لازم شد باید از ظرفیت استان و کشور استفاده کنیم.» (عباس محمدحسنی، رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ۱۸تیر ۹۸)
ادامهٔ تحریمها، تنگنای رژیم و حضور مردم در کف خیابان
تنگنای اقتصادی ناشی از ادامهٔ تحریمهای بینالمللی و تأثیرات آن بر شکست سیاست فریبکارانه ”صدور ارتجاع” نیز که حضور بیشازپیش مردم در کف خیابان را بهدنبال داشته سردمداران رژیم را به هراس افکنده است. این واقعیت را میتوان در اظهارات آخوند عباس محمد حسنی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش دریافت؛ او میگوید:
«هدف از تحریم هم، فشار حداکثری در ارتباط با مسائل اقتصادی، نارضایتی مردم و آمدن به کف خیابانها و راهانداختن تظاهرات ضدانقلابی و ایجاد تنش علیه انقلاب و نظام است» (عباس محسنی ۱۸تیر ۱۳۹۸)
التماس از مردم برای نرفتن به کف خیابان
رژیم هیچ پاسخی از جنس راهحل، برای مطالبات برحق و جنبشآزادیخواهانهٔ مردم ایران ندارد؛ بنابراین با بهکارگیری انواع و اقسام نیروهای نظامی و لباس شخصی، از یک طرف برای سرکوب مردم سنگتمام گذاشته و از هیچ فشاری دریغ نمیکند و از طرف دیگر در تلویزیون فرمایشی و بر بالای منابر ریایی التماس و درخواست میکند که مردم از رفتن به ”کف خیابان” خودداری ورزند تا بهزعم خودش با مغلطه و زبانبازی آنها را از کفخیابان به کنج عزلت کتابخانههای تحت کنترل و محافل بهاصطلاح علمی، فرمایشی و دستساز خود بکشاند!
بیانات رندانهٔ سلطانفر وزیر ورزش رژیم در این رابطه بسیار گویاست:
«آزادی، نه گرفتنی و نه دادنی است بلکه آموختنی است و از کف خیابان و با مشت گرهکرده حاصل نمیشود بلکه آزادی از درون کتابخانهها، محافل عملی و جلسات بحث و گفتگو به دست میآید»! (خبرگزاری ایسنا۴شهریور ۹۸)
کف خیابانها را فتح کنیم
واقعیت این است که گسترش و عمق حرکتهای اعتراضی اقشار مختلف طی ماههای اخیر مقامات ریز و درشت رژیم را به هراس انداخته است. آنها در رسانههای مختلف رژیم با صراحت وحشت خود را از حضور عنصر اجتماعی در کف خیابان به نمایش گذاشته و به فکر چارهجویی افتادهاند؛ غافل از آن که بنا بر ماهیت ضدمردمی و غارتگرانهشان هرگز قادر به حلوفصل مشکلات مردم نبوده و نیستند. از این رو با تبحر مکفی و تجربه چهلساله، تنها چاره را همچنان در سرکوب بیشتر، دستگیری و زندان و بالا بردن شمار اعدامها میبینند. مردم نیز دریافتهاند که گام اول در دستیابی به خواستههای برحقشان با برچیدن بساط همین رژیم سرکوبگر و عمال دزد و غارتگر آن امکانپذیر است و برای تحقق آن باید به «کف خیابان» شتافت و نبض خیابان را به کف گرفت. تکرار شعارهای رادیکال در حرکتهای رشد یابنده و تحسینبرانگیز اعتراضی و همبستگی با مقاومت سازمانیافته و کانونهای شورشی در همین روزها این حقیقت را بیشازپیش اثبات میکند.
حق خود را از دهان شیر میباید گرفت
در کف مردانگی شمشیر میباید گرفت