روند تبدیل سختیها و تنگناهای زندگی روزانه به اپیدمی عادت اجتماعی، یکی از تاکتیکهای برنامهریزی شده از جانب کارگزاران سیاسی و اقتصادی نظام آخوندی است. به موازات این رویکرد عمدی اقتصادی و معیشتی، تلاش مداوم این کارگزاران این بوده که سیطرهٔ سرکوب و فضای بگیر و ببند را نیز به یک اپیدمی عادت شده تبدیل کنند و این فضا را بالای سر مردم نگه دارند.
هر دو تاکتیک اتخاذ شده که زیر نظر مستقیم شخص خامنهای پیش برده میشود، حفظ نظام به قیمت تحمیل حداکثر فلاکت اجتماعی است. فلاکت اجتماعی، یک روند رو به تزاید و گسترش با دو بازوی سرکوب سیاسی و تنگنای اقتصادی بوده است و ادامه دارد. روش تبدیل آن به یک اپیدمی عادت شده نیز با تکرار مداوم آن در رسانههای حکومتی و بیسرانجامی و بینتیجهگیِ این تکرار، پیش برده میشود.
از این رو هر چند روز یکبار شاهدیم که رسانههای حکومتی پیدرپی به تکرار عناوین و مطالب مشابه دو هفته و سههفتهٔ قبلشان با سوژهها و مضمونهای روز میپردازند؛ از طرفی هیچ توجه و رسیدگی از جانب کارگزاران دولتی و حوزههای تصمیمگیرنده به این مطالب نمیشود. کار رسانههای حکومتی ــ اعم از صوتی و تصویری و متنی ــ دمیدن بر جوی است که خود رژیم ایجاد نموده و مسبب سیاسی و اقتصادی آن است.
یکی از آخرین نمونههای این روش تبلیغاتی و رسانهیی را در روزنامههای حکومتی به تاریخ ۲۱بهمن۹۹ شاهدیم. به این عناوین بارها بارها تکرار شده توجه کنید:
«گرانی به پیشواز عید رفت» (وطن امروز).
«هزینه سبد معیشت خانوار کارگری ۱۰میلیون تومان است» (کار و کارگر).
«رشد ۳۹درصدی طلاق در زندگیهای کمتر از یک سال» (همدلی).
«آسیبهای اجتماعی شغل دوم» (همدلی).
«کوچک شدن کیک اقتصاد» (ستاره صبح).
«اقتصاد ایران و چالشهایی که تمامی ندارد» (ایران).
«کاهش چشمگیر خرید میوه و سبزیجات» (جهان صنعت).
مشاهده میشود که کلمات و عباراتی چون «گرانی، طلاق، شغل دوم و سوم، بیکاری، فلاکت، کاهش خرید، کوچک شدن اقتصاد، خودکشی، خراب کردن خانههای حاشیه شهر، اعدام، کودکان کار، فرار مغزها و. ». . بر اثر تکرار و تکرار، در زمرهٔ فرهنگ گفتاری و نوشتاری جامعه درآمدهاند.
بنابراین تاکتیک نظام آخوندی این است که مغز و ذهن و روح و روان مردم را گرفتار چنین کلمات و عبارات و تبدیلشان به یک فرهنگ زیستی کند. دقت کنیم که از پسِ هزار باره تکرار اینها، هیچ رسیدگی و توجهی برای بهبود حداقلی هم صورت نمیگیرد؛ بلکه همین تیترها و عناوین هستند که هر هفته و هر ماه بیشتر و بیشتر طنین اجتماعی و رسانهیی مییابند تا در کالبد جامعه بهمثابه ظرف حیات اجتماعی دمیده شوند. از این رو کارگزاران نظام آخوندی تمام تلاششان را میکند تا ذهن جامعه را مملو از این کلمات و عبارات و حاصل روانی و روحی آنها کرده و زندگی روزمره مردم را تحتالشعاع چنین وضعیت قرار دهند.
این یک تاکتیک مزمن از جانب رژیم بوده که هدف از آن زمینگیر کردن مردم برای حفظ نظام میباشد. اما اتخاذ چنین تاکتیکها و رویکردهای ضدبشری که بازی مداوم با روح و روان و زندگی روزمرهٔ مردم است، بیش از تاکتیکی بودنشان، گویای وجود جنگی عمیق و آشتیناپذیر بین مردم ایران با تمامیت حاکمیت و دولت آخوندی هستند. مختصات این جنگ، همانطور که به نشانههای آن اشاره شد، از یکطرف بنبست نظامی را آشکار میکند که فقط راه دمیدن بر تبلیغات میانتهی برایش باقی مانده است؛ از طرفی جبهه مردمی را نشان میدهد که با تمام سختیها و تنگناهای اقتصادی و معیشتی، دست از تصمیم و اراده برای تعیینتکلیف نهایی حاکمیت ولایت فقیه برنداشتهاند. یکی از این جبهههای فراگیر که داغ آن هم بر دل نظام مانده و به انحا مختلف سر آن دقدلی خالی میکند، شبکههای اینترنت و فضای مجازی هستند که همواره همرسانی میلیونی ایرانیان علیه تمامیت حاکمیت ولایت فقیه را طنین داخلی و بینالمللی میدهند.
مشاهده میشود با وجود اینکه رژیم، اقتصاد و معیشت مردم را نشانه گرفته تا زمینگیرشان کند، ولی از آنجا که تا سرنگونی این رژیم، صورت مسألهٔ ایران «آزادی و برابری» است، مردم ایران با قیامها، اعتراضات روزانه در شهرهای مختلف و حضور میلیونیشان در کمپینهای اینترنتی، نفی جمهوری اسلامی آخوندی را اصلیترین هدف و خواستهشان قرار دادهاند.