مرد ۶میلیون دلاری نظام!
روزگاری بود که در سایهٔ سیاست کثیف مماشات و چشم بستن بر دخالتهای تروریستی نیروی قدس در کشورهای همسایه، کبک خامنهای خروس میخواند. قاسم سلیمانی با تبختری انزجارآور میگفت:
«بعضی وقتها ما از راه دیپلماسی اقداماتی میکنیم که در دنیا هم بر آن تأکید میکنند، اما بعضی گرهها و حل برخی مشکلات خصوصاً جایی که مشکلات مهمی وجود دارد، فقط با دیپلماسی حل نمیشود»!
بعدها محمد جواد ظریف، اسم این دیپلماسی قاسمسلیمانیوار را «میدان»! گذاشت و معلوم شد سیاست خارجی نظام مقدس در عراق و سایر کشورهای مستعد ترکتازی تروریستی بر این نوع «دیپلماسی»! سوار است. دیپلماسی میدان در یک جمله عبارت بود از تزریق پول و سلاح از کیسه مردم ایران برای مزدورپروری و ایجاد جای پا برای اعمال تروریستی و کشتار در دیگر کشورها. این حاتمبخشی گاه تا حدی بود که قاسم سلیمانی اینگونه آن را در بوق میکرد:
«مهندس ابومهدی فرمانده حشدالشعبی توانست کلید درب انبارهای تسلیحات جمهوری اسلامی را در خدمت خودش بگیرد، زیرا جمهوری اسلامی ایران مانند دیگران نبود که پول ملت عراق را بگیرد و در موقع اضطرار به آنها سلاح ندهد، در همین نیروی هوایی سپاه تنها اسکادران جنگندههای سوخو بهمحض درخواست عراق در خدمت این کشور قرار گرفت و هزاران تن سلاح از طرف جمهوری اسلامی در خدمت آنها داده شد (تسنیم. ۱۹تیر۹۶).
لابیها و سینهچاکان تروریسم آخوندی تا میتوانستند «مرد ۶میلیون دلاری نظام» را باد میکردند و جا انداخته بودند که او نتیجهٔ انتخابات عراق را تعیین میکند. نخستوزیر برمیدارد و نخستوزیر نصب میکند.
ترکیدن بادکنک «اقتدار»!
زمانی دراز نمیبایست تا مشخص شود که این اقتدار بادکنکی با سوزنی خواهد ترکید. هلاکت قاسم سلیمانی، در حکم فرو کردن سوزن به این بادکنک بود.
نتایج پنجمین انتخابات پارلمانی بیانگر شکست سنگین گروهها و احزاب وابسته به نیروی قدس بود. این انتخابات با وجود غیبت اکثریت رأیدهندگان عراقی، یک بازندهٔ اصلی داشت: تروریسم آخوندی که پیشتر از این عراق را به حیات خلوت خود تبدیل کرده بود.
از آنجا که این نتایج خوشایند دیکتاتوری آخوندی نبود، به طرق مختلف درصدد اخلال و دستکاری در نتایج اعلام شده برآمد؛ اما تیرش به سنگ خورد. قیس خزعلی، سرکردهٔ عصائب، آشکارا نخستوزیر عراق را تهدید کرد و هشدار داد که با «آتش زنده» به وی پاسخ خواهد داد. این تهدید یک روز بعد به اجرا درآمد.
برای هر کس که حتی دستی از دور بر آتش بحرانهای عراق و نقش تروریسم آخوندی در آن داشته باشد، مسجل بود که خامنهای و نیروی تروریستی قدس از طریق مزدوران خود این عملیات تروریستی را انجام دادهاند.
پیام روشن پهپادهای انتحاری
واکنش سراسیمه مقامهای ریز و درشت و رسانههای رنگارنگ رژیم به این خبر و تکذیب ناشیانه و غیرحرفهیی آن، تردیدی باقی نگذاشت که این تلاشهای مذبوحانه برای ایزگم کردن اصل موضوع و انحراف اذهان صورت میگیرد.
واکنش گسترده به این ترور نافرجام و شکستخورده بیشازپیش فاشیسم دینی را بهوحشت انداخت. علاوه بر سریال تکذیبها این رژیم مجبور شد، پاسدار قاآنی را نیز سر و پا برهنه به عراق پست کند تا جوهر ریخته بر قالی را با لبهٔ آستیناش پاک نماید؛ ولی تأثیری نداشت و بیشتر از پیش فلاکت و استیصال و انزوا و شکست ارباب قبلی عراق را به نمایش گذاشت.
روزنامهٔ حکومتی آرمان ۱۶آبان ۱۴۰۰ با انگشتگذاشتن بر نقش حشدالشعبی در این عملیات تروریستی و بهخصوص مسلح بودن این نیروی دستساز قاسم سلیمانی به پهپادهای انتحاری رژیم مینویسد.
«اگر به فرض نتیجهٔ تحقیقات، حاکی از دخالت حشدالشعبی یا واحد خاصی از آن در عملیات ترور نافرجام کاظمی باشد، در آن صورت آیا دولت عراق موضوع را علنی و رسانهیی خواهد کرد؟ روشن است که متهم کردن حشدالشعبی بهطور رسمی و علنی، بهمعنای آغاز ناآرامیهای تازهیی در عراق خواهد بود. سرانجام این رویارویی مشخص نیست و چه بسا عراق را وارد دور دیگری از خونریزی و کشت و کشتار کند و ایران را هم در معرض فشارهای تازهیی از جمله اختلال در روند مذاکرات وین قرار دهد».
این عملیات تروریستی که با هدف «اقتدارنمایی» و تغییر روند انتخابات صورت گرفت؛ بر ضرورت طرد نظام ولایت فقیه و مزدوران برون مرزیاش از جانب مردم عراق مهر تأکید زد. جوانان بهپاخاسته عراقی با انقلاب اکتبر و استمرار آن در حال قطعکردن بازوان اختاپوس بنیادگرایی از کشورشان هستند. پیام آنها بسیار روشن است. عراق دیگر حیات خلوت خامنهای نیست.
«به نظر م داستان «میدان» در عراق به آخرین مراحل خود رسیده است و ورود «دیپلماسی» را طلب میکند» (همان منبع).
در شق غیرمنطقی و نامفروض، حتی اگر خامنهای تکههای قاسم سلیمانی را به هم بچسباند، نخواهد توانست به دوران ترکتازی در عراق بازگردد و هیمنهٔ فرو ریختهاش را بازسازی نماید.
پهپادهای انتحاری پیام انتحار داشتند؛ اما انتحاری که معکوس عمل کرد.