ویتفوگل، جامعهشناس شهیر آلمانی در کتاب «استبدادشرقی» علل شکلگیری و چگونگی تداوم رژیمهای مستبد شرقی را توصیف و تبیین کرده بود، از آن زمان تحقیق درباره علل توسعه نیافتگی سیاسی این نظامها و از جمله ایران ادامه دارد. نظریه «شیوه تولید آسیایی» که از ایدههای مارکس بود با مطالعات ویتفوگل به یک نظریه قابل توجه در امر چرایی توسعه نیافتگی در شرق ارتقا یافت. در این نظریه حاکمان مستبد به منابع تولید (در گذشته آب و شیوه آبیاری) و در دوره جدید نفت و سایر ذخایر و سرمایههای یک ملت چنگ انداخته و با استبداد رأی و دیکتاتوری لوازم بقای خود را تأمین میکنند.
این رژیمها نیازی به تأمین هزینههای کشورداری با ابزار «مالیات» ندارند. میزنند و میبرند و میخورند و عاقبت به فنا میروند. خمینی و فاشیسم دینی مستقر در ایران همان مشی و شیوه گذشتگان را ادامه داده و میدهند تا اینکه به عاقبت شاهنشاهان قدر قدرت دچار گردند. با این حال نظام ولایت فقیه در آخرین مرحله بقای خود و ناامید از استخراج دلارهای لازم از چاههای فرسوده نفت و ناتوانی در فروش این منابع حتی به ثمن بخس، به سراغ جیب ملت غارت شده ایرانیان رفته تا آخرین ریال موجود را به نام «مالیات» درآورد.
افزایش ۲۱ برابری مالیات گیری خامنهای از ملت
عموم اقتصاددانان بر این باورند که دهه نود آغاز فروپاشی اقتصادی رژیم آخوندی است و از قضا شروع مالیاتگیری از همه کس و همه چیز ملتی است که بار فقر و فلاکت را بر دوش میکشد.
«نگاهی به سیر تاریخی درآمدهای مالیاتی نشان میدهد که میزان مالیات دریافتی در سال ۱۳۹۰ که رقمی حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان بوده به ۸۹۴ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲ رسیده و به عبارتی حاکی از افزایش حدود ۲۱برابری مالیات دریافتی از سوی دولت آن هم در شرایط رکود و نابسامانی اقتصادی است» (شرق۱۴بهمن۱۳۰۲).
امسال برای نخستین بار درآمدهای مالیاتی از درآمدهای نفتی پیشی گرفته است! و دولت آخوند رئیسی برای سال آینده هم به این روند شتاب داده است. رقم مالیات گیری هزار و ۱۲۲ میلیارد تومان پیشنهادی در حالی است که دیگر چیزی در سفره مردم ایران نمانده است. بیت خامنهای و پاسداران جنایتکارش برای تأمین کسریهای سرسامآور بودجه دست در جیب مردم میکنند، اما گرفتن مالیات غیرکارشناسی و هدفمند از تولیدگران و صنعتگرانی که آخرین سرمایههای خود را از دست میدهند عملاً نقض غرضی است که دامنگیر حکومت ارتجاعی حاکم شده است. اگر تولید و ارزش افزودهای نباشد دیگر از چه چیزی میخواهند مالیات بگیرند؟!
فرار نخبگان از دست مستبد شرقی
شاهد مثال وضعیت بحرانی نظام تولیدی و صنعت و کشت و کار در مملکت، فرار نخبهها و سرمایه انسانی است که از قضا به کشورهایی مهاجرت میکنند که نظام مالیاتی منظبط، دقیق و هدفمندی دارند. شدت ناامیدی و انزجار از رژیم آخوندی چنان است که نهتنها نخبگان بلکه حتی کارگران ماهر نیز مهاجرت برای بقا را گزینه معقول میانگارند.
«آخرین سالنامه رصدخانه مهاجرتی ایران آماری تأمل برانگیز از مهاجرت دانشجویان، دانش آموختگان و نیروی ماهر تحت عنوان "سونامی مهاجرت" ارائه میدهد. سال ۲۰۰۰ آمار دانشجویانی که ایران را ترک کردند، ۱۷هزار نفر بوده و این رقم در سال ۲۰۲۰ به ۶۶هزار رسیده است. جهشی ۷۵درصدی در خروج سرمایههای اجتماعی که معلول بسیاری علتهاست؛ از جمله اشتغال نامناسب یا فقدان بسترهای بهرهوری. طبق آمار، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱، مهاجرت دانشجویان چهار برابر شده است. این تحقیق علت امر را بیثباتی اقتصادی و ناخشنودی از شیوه مملکتداری در جمهوری اسلامی عنوان میکرد» (دویچهوله۲اردیبهشت۱۴۰۲).
درآمدهای مالیاتی، افزایشی اما بودجه عمرانی، کاهشی!
حالا میتوان پرسید گرفتن مالیات جز برای تأمین مخارج رژیم آخوندی در غارت مردم کشور و اجرای نقشههای ضدامنیت و منافع ملی است؟ «وقتی رقم درآمدهای مالیاتی و مخارج عمرانی دولت به قیمت ثابت ۱۴۰۰ محاسبه شد میبینید که با اینکه مالیاتها در حال افزایش است اما مخارج عمرانی در حال کاهش است یعنی هر دو سیاست مالی دولت، انقباضی است و باعث رکود». ️ (دارایان۷بهمن۱۴۰۲)
فرار مالیاتی مافیای حاکم
با وجود آن که عمده مالیاتها از سوی اقشار متوسط و پایین جامعه پرداخت میشود ولی باندها و مافیای حاکم از دادن مالیات معاف هستند و به عبارتی فرار مالیاتی دارند. «مالیات بر حقوق کارکنان بخش عمومی حدود ۶۹ درصد، مالیات حقوق کارکنان بخش خصوصی حدود ۶۰ درصد و مالیات مشاغل حدود ۵۵ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد داشتهاند» (انتخاب۸آذر۱۴۰۲).
مهدی پازوکی، اقتصاددان در مورد فرار مالیاتی باندهای حامی خامنهای و رژیم آخوندی به زبان فنی میگوید: «نرخ فرار مالیاتی در ایران بسیار زیاد است و آن را میتوان با محاسبه بودجه فهمید. ما باید جلوی فرار مالیاتی را بگیریم. بخشی از افراد و نهادها مالیات نمیدهند. در ایران شفافیت هزینه مالیاتی وجود ندارد. نظام بودجه در ایران از سطح نامطلوبی در حوزه شفافیت بودجه برخوردار است» (مردمسالاری۸آذر۱۴۰۲).
فاشیسم دینی در ایران نمونه امروزین استبدادشرقی است. کفگیرش در غارت منابع خدادادی این ملت به ته دیگ خورده است و به مالیات گیری گزینشی از مردم ستمدیده روی آورده است. اما خلق غارت شده ایران برای به زیر کشیدن مستبد دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.