این پاراگراف به صریحترین و گویاترین شکل ممکن آدرس اپوزیسیون واقعی نظام را داده است:
«ما الآن با ۲ویروس طرف هستیم، یک ویروس کرونا است و یک ویروس تیرانا است که پایتخت آلبانی است و در آنجا هزار و ۵۰۰(مجاهد) در اردوگاههایی هستند که برای اینها سالنهایی را تجهیز کردهاند و اینها هر روز آنجا میروند و پشت کامپیوتر مینشینند و شروع به جنگ روانی و جنگ اینترنتی بر علیه جمهوری اسلامی میکنند. تمام (مجاهدین) آنجا برای جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی سازماندهی شدهاند. »(اکبر ترکان مشاور عالی پیشین حسن روحانی. سایت حکومتی خبر فوری. ۱۹فروردین ۹۹)
انداختن سنگ بزرگ به ته چاه نظام!
شاید اکبر ترکان، گویندهٔ این جملات قصار در آن واحد حالیاش نبوده که چه سنگ بزرگی را به ته چاه نظام انداخته که اگر صد دوجین از بهاصطلاح عقلا و عمامهگندهها و ریش سفیدان معتمد نظام مقدس هم جمع شوند، نمیتوانند آن را در بیاورند.
خودش در همین مصاحبه میگوید: «اگر شما بخواهید به خودتان نمره ۱۰۰بدهید این نمره را میدهید؟ مسلماً خیر، آن مقدار که از ۱۰۰کمتر است میشود اشکالات کار شما. من هم نمیتوانم به خودم نمره ۱۰۰بدهم و هیچکس نمیتواند این کار را بکند، قطعاً یک درصدهایی در کار اشکالات پیش میآید، آن اشکالات همان چیزی است که آن (مجاهدین) روی آن مانور میدهند.» (همان منبع)
به نظر میرسد این تف سربالا حال برگشته و صاف صاف روی ریش خودش افتاده و مجاهدین الآن دارند روی حرفی که نباید میگفت و جزو «ممنوعهجات»! دکان عطاری نظام است، مانور میدهند!
سال ۹۹ سال سختی خواهد بود!
مرد ناحسابی! اولاً که قرار نبوده تا به این حد با صراحت از مجاهدین که ممنوع و خط قرمز نظام هستند، اسم برده شود. در ثانی کدام شخص عاقل میآید در این هیر و ویری و با وجود هزار نوع فلاکت و گرفتاری برای نظام، صاف و پوستکنده و راسته حسینی بگوید که هر چه ما میکشیم از «تیرانا»! میکشیم. تازه اگر در همین حد متوقف میشد، خوب بود. نظام میتوانست فردا روز آن را تکذیب کند و مانند بقیهٔ موارد بگوید که نظر شخصیاش بوده! ولی وقتی رسانههای دولتی برمیدارند این را تیتر میکنند و زیرش هم بلافاصله مینویسند:
«سال ۹۹سال سختی خواهد بود»!
مخاطب چه فکری میکند؟ آیا فکر نمیکند که نظام خودش از زبان یک مشاور سابق رئیسجمهور خودش، میآید و اینطوری از اپوزیسیون اصلی و بلکه قرمزترین خط نظام حرف میزند و آن موقع هلفتی «سال سخت ۹۹»! را هم به آن میچسباند. این یعنی چه؟! آیا بهتر از این میشد گفت که بوی الرحمن نظام بلند شده و در همین ۹۹کار تمام است!
مجاهدین سازماندهی شده در سالنهای تیرانا
آیا بهتر از این میشد گفت که مجاهدین پا روی گلوی نظام گذاشته و سفت و محکم در حال فشار دادن آن هستند! نه، ای کاش فشار میدادند. بلکه مرگ خامنهای و روحانی و تمام ریز و درشت این نظام را با خودشان حمل میکنند.
مگر قرار نبود اینها (مجاهدین) با رسیدن به آن طرف آب، با دیدن زرق و برق بورژوازی دامن از کف بدهند، آب بروند و ذوب بشوند و دست از انقلابیگری، مبارزه با ارتجاع و بنیادگرایی دینی، کار جمعی و تشکیلات و سازمان و سازماندهی و شعارهای سرنگونیطلبانه و فعالیت شبانهروزی و گذاشتن بار تعهدات سنگین بر دوش و انتقاد و انتقاد از خود بردارند و دنبال زندگی بیدرد سر و آرام خودشان بروند، بلکه نظام هم نفس راحتی بکشد؟ چه شده که نه تنها آب نرفتند و ذوب نشدند، حالا صحبت از این است که «سالنهایی را برای آنها تجهیز کردهاند» در آنها «سازماندهی شدهاند» و «هر روز علیه جمهوری اسلامی جنگ روانی میکنند»!
مگر هزار بهانه و دستاویز مشروع و قانونی برای آنها فراهم نبود که بگویند «نمیشود» و «نمیتوان» و کنار بکشند و مانند دهها و صدها تشکل رنگارنگ دیگر در آب و هوای فرنگ وا بروند و برای دست از جان شستگان پیراهن خونین و پیشتازان بیادعا، لغز دمکراسی و نداشتن مناسبات دموکراتیک بخوانند.
آیا بهتر از این میشد گفت که مجاهدین تا بن استخوان به آرمان آزادیخواهی و رهایی مردم ایران از ضحاک عمامهدار وفادار بوده و هستند و با این آزمایشها ـ که یکی از آنها قادر است هر تشکل انقلابی را کلهپا کند ـ از میدان به در نرفتند و پای آرمانهای خود با سنگینترین قیمتها ایستادند؟
آیا بهتر از این میشد از روی واکنشهای ناخواسته کهنه ـ مهرههای ارتجاع فهمید که دشمن اصلی دستاربندان ریایی و حاکمیت جهل و دروغ و تزویر و فرزندان و پیشتازان واقعی مردم ایران همین مجاهدین هستند؟
ما هم کرونا را داریم و هم تیرانا را!
در این جمله دقت کنید: «دولتهایی که گرفتار بیماری کرونا هستند بیماری تیرانا ندارند، ولی ما هم کرونا و هم تیرانا را داریم و آنها دارند به این ترتیب اعتماد را از بین میبرند.» (همان منبع)
راست میگوید. از این جملهٔ قصار خیلی نتیجهها میتوان گرفت ولی اول باید آن را به زبان واقعیت یعنی زبان آدمیزاد و نه زبان یأجوج مأجوج آخوندی ترجمه کرد:
دولتهایی که گرفتار بیماری کرونا هستند، اپوزیسیون و آلترناتیوی مانند مجاهدین ندارند و مسألهٔ سرنگونی روی میز آنها نیست. ما هم بحران کرونا را داریم و هم اقبال روزافزون مجاهدین در جامعه ایران را. آنها دارند برای براندازی و رهایی مردمشان فعالیت میکنند.
رهبری مقاومت ایران، مسعود رجوی چه هوشمندانه در ۱۵اسفند ۹۸گفت:
«جنگ مردم ایران با کرونا بخشی از جنگ سرنوشت با خامنهای و رژیم دجال و ضدبشری ولایت فقیه است
نترسید، خشم فرو خورده را به جانب رژیم نشانه بروید.»
جنگ سرنوشت
این «جنگ سرنوشت» اکنون بیوقفه و تنگاتنگ در جریان است. خامنهای و رئیسجمهور ارتجاع میخواهند به بهانهٔ آزاد کردن کسب و کارها، داس مرگ کرونا را به جان مردم ایران بیندازند تا به خیال باطل خود بتوانند از انفجار اجتماعی و فوران نارضایتیها در کسوت یک قیام آتشین جلوگیری کنند، اما مقاومت ایران اراده کرده است که کرونا را به جان آخوندها بیندازد و ریشهٔ آنها را از ایرانزمین برکند. مجاهدین برای این نظام نه تنها کرونا، بلکه بدتر از آن هستند. آنها مسئولیت مرگ تاریخی دجالگری بهنام دین در خاک ایران را با خود حمل میکنند. خمینی ملعون خوب آنها را شناخته بود که در ۲۱اردیبهشت ۶۰ [۳۹سال قبل از قصارپرانیهای اکبر ترکان] گفت:
«من اگر یک در هزار احتمال میدادم که شما دست بردارید از آن کارها که میخواهید انجام بدهید، حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم.» (صحیفهٔ خمینی. جلد ۱۴. ص ۳۴۳)